📚 #یک_دقیقه_مطالعه
🍁برگ 1️⃣ از شانزده
📖راههای درمان رذایل اخلاقی
✍️پاسخ دهی به پرسشهای زیر انگیزۀ نوشتن کتابچۀ زیر بود:
1️⃣ ده آسیب زیان آوری را معرفی کنیم که بیماریهای اخلاقی ایجاد می کنند.
2️⃣ راههای قدم به قدمِ درمان (اصلاح) این بیماریهای اخلاقی (رذایل) چیست؟
3️⃣بزرگان دین چه راهکارهایی برای درمان و ریشه کنیِ غده های اخلاقی مطرح کرده اند؟
🔰درآمد
👈ضعفهای اخلاقی و آلودگیهای روحی، مانند بیماری در جسم است که اگر مداوا نشود، بیمار را نابود می سازد. سخت ترین بیماریها هم بالاخره درمانی دارد. مهم آن است که مبتلای درد و بیماری، ناامید نشود و برای بهبود بکوشد و راههای معالجه را بشناسد و به دستور طبیب حاذق گوش بسپارد و عمل کند.
🔹آنچه در بحثهای اخلاقی به عنوان «رذایل» مطرح است، هر کدام غده ای است که باید با نیش ترِ «اصلاح» از پیکرۀ روح درآید و نسخۀ سالکان و مربیان روح و استادان اخلاق، مورد عمل قرار گیرد.
📘در کتب اخلاق و در روایات اخلاقی، برای صفات ناپسند و خصلت های نکوهیده، درمان هایی یاد کرده اند تا علاقه مندان به «خودسازی» و «تهذیب نفس»، طبق این نسخه ها به علاج خویش بپردازند.
🔹شرط نخست آن است که بیمار، عزم جدی بر درمان داشته باشد؛ وگرنه «تا ریشه به جاست، درد، درمان نشود».
👈در این نوشته، برخی راههای درمانِ بعضی از امراض روحی و رذایل اخلاقی را براساس رهنمود روایات و منابع اخلاقی تقدیم می کنیم.
🔹ادامه دارد...
💠دوستانتان را نیز مهمان کنید
🌐 iqna.ir
🆔 @iqnanews
📚 #یک_دقیقه_مطالعه
🍁برگ آخر
📖راههای درمان رذایل اخلاقی
🔹غرور و غفلت(3)
🔸ششم، توجه به آغاز و انجام انسان: در روایت بسیاری آمده است که انسان، اصلش نطفه است و آخرش هم جیفه (جسد بدبو) خواهد شد. پس چه جای غرور؟ انسان به چه چیز خود میبالد؟ انسان شناسی و شناخت عیوب نفس و آلودگیهای عمل و داشتن برنامۀ محاسبه و مراقبه، از غرور و غفلت پیشگیری میکند، یا اگر هست آن را میکاهد.
🔸هفتم، گشودن چشم بصیرت: از کنار هر پدیده و حادثهای نباید به سادگی و غافلانه گذشت. هر چیز در نظام هستی یک «آیه» و نشانه است. آیه شناسی نیز غفلت زُداست.
هان ای دل عبرت بین، از دیده نظر کن هان ایوان مدائن را آیینۀ عبرت دان
موی سفید، هشداری برای نزدیکی اجل است. پیامبری از خدا خواسته بود که قبل از فرارسیدن مرگم، مرا خبر کن و ناگهانی مرا از دنیا مبر. وقتی عزرائیل برای قبض روح او رفته بود، گفت: «قرار بود خدا قبلاً خبر دهد.» ندا آمد: «اولین موی سفیدی که بر سر و صورت تو آشکار شد، قاصد مرگ بود. تو نکته را در نیافتی!» در سخنان امام علی(ع) آمده است: «الْمَشِیبُ رَسُولُ الْمَوْت» (پیری، قاصد و فرستادۀ مرگ است.)
👈کسیکه چشم بصیرتش باز باشد، نادیدنیها را هم میبیند و دچار خواب غفلت نمیشود. قرآن مجید میفرماید: «لا تَکنْ مِنَ الْغافِلین» ( از غافلان مباش!) (اعراف،205)
🌸بر لب جوی نشین و گذر عمر ببین
که این اشارت ز جهان گذران، ما را بس🌸
👈اینها گوشهای از نکاتی بود که توجه به آنها سبب میشود انسان از «آسیبها و آفات» محفوظ بماند و از «رذائل» پاک شود، یا دست کم، راه زدودن و کاستن آنها را بداند.
گام بعد، اقدام عملی است.
پیش از گرفتارشدن در اعماق تباهیها، خوب است انسان خود را دریابد.
سخن بس است عزیزان، شروع باید کرد علاج واقعه قبل از وقوع باید کرد.
🌐 iqna.ir
🆔 @iqnanews
📚 #یک_دقیقه_مطالعه
📿ذکری در زمان مشکلات و سختیها
رُوِی عن اباالحسن الرضا(علیهالسلام) قال: رَأَیْتُ أَبِی(علیهالسلام) فِی الْمَنَامِ فَقَالَ یَا بُنَیَّ إِذَا کُنْتَ فِی شِدَّةٍ فَأَکْثِرْ مِنْ أَنْ تَقُولَ یَا رَئُوفُ یَا رَحِیمُ وَ الَّذِی نَرَاهُ فِی النَّوْمِ کَمَا نَرَاهُ فِی الْیَقْظَةِ
🔻در روایتی از امام هشتم(ع) منقول است که حضرت فرمودند: من در خواب پدر بزرگوارم یعنی موسی بن جعفر(ع) را دیدم، پدرم فرمود: ای فرزند من، آنگاه که در شدّت و سختی قرار گرفتی، زیاد این ذکر را بگو : «یَا رَئُوفُ یَا رَحِیمُ».
🔻بعد حضرت می فرماید: آنچه را که ما در خواب میبینیم مثل آن چیزی است که در بیداری می بینیم. تعبیر عجیبی است. یعنی شبهه ای در آن نیست.
🔻روایات مختلفی در این باب داریم که وقتی انسان در گرفتاری قرار می گیرد، چه ذکری بگوید. یکی از آنها همین ذکر است. حتّی حضرت برای این ذکر تعدادی هم مشخص نمیکنند، بلکه میفرماید: خطاب به خداوند زیاد بگو: «یَا رَئُوفُ یَا رَحِیمُ». یعنی اگر خدا را به این نام بخوانی، شدّت و سختیهایت بر طرف میشود.
📕بحار الأنوار، ج۹۰، ص۲۷۲
🌐 iqna.ir
🆔 @iqnanews
📚 #یک_دقیقه_مطالعه
🍁برگ 6️⃣ از هفت
📖چرا خداوند شیطان را آفریده است؟
🔻تسلّط شیطان بر انسان، محدود است. او به پروردگار میگوید: «همه را گمراه خواهم ساخت، مگر بندگان خالص تو را.» خداوند نیز از تسلّط محدود شیطان، چنین یاد میکند: ( درحقیقت، تو را بر بندگان من تسلّطى نیست، مگر کسانى از گمراهان که تو را پیروى کنند.) سیطره و حکومت شیطان، تنها بر گروهى است که سرپرستى و رهبرىِ شیطان را پذیرفتهاند.
🔻 قلمرو نفوذ فقط انسان است و شیطان درصورت پذیرش و اقبال انسان، در او نفوذ میکند؛ البته نفوذ در اندیشه، نه تن و بدن او. این نفوذ، به وسوسه کردن، یعنی اِلقاى فکری غلط به ذهن انسان، و نیکو جلوه دادنِ امری باطل، منحصر است. تسلّط شيطان بر انسان زمانی محقق می شود که وی خواهانِ دوستى با شیطان باشد و سلطه اش را پذیرا باشد.
🔻خداوند انسان را در برابر توفان وسوسه هاى شیطان، تنها رها نکرده است و براى مقابله و خنثی سازىِ وسوسه هاى شیطان، نیروهاى فراوانى قرار داده است: عقل، فطرت، وجدان، پیامبران و فرشتگان الهى را میتوان از اِمدادرسانانِ انسان در مقابله با شیطان شمرد.
🔹ادامه دارد...
💠دوستانتان را نیز مهمان کنید؛
🌐 iqna.ir
🆔 @iqnanews
📚 #یک_دقیقه_مطالعه
🍁برگ 1️⃣ازهفت
📖نکته هایی کاربردی در تربیت کودک
در این نوشتار، میخواهیم بدانیم:
🔸1. کودکان و نوجوانان چه حالات و ویژگیهایی دارند؟
🔸2. الگو پذیری کودکان به چه معناست؟
🔸3. در ارتباط با تربیت فرزندمان چه نکاتی را رعایت نماییم؟
🔸4. مدرسه چه نقشی در تربیت فرزندمان دارد؟👇👇
🔷درآمد
یکی از دستاوردهای ارزندۀ انسان، از تجارتخانۀ دنیا، فرزند صالح است: فرزند صالح یاد پدر و مادر را زنده نگه میدارد؛ سنّتها و برنامه های خوب آنان را ادامه میدهد؛ با اخلاق و رفتار خوب و کارهای نیک، علاوه بر جلب دعای دیگران، ثواب فراوان و مستمر به حسابِ جاری حسنات پدر و مادر واریز میکند؛ زینت و مایۀ افتخار پدر و مادر در دنیا و آخرت است.
🔹ادامه دارد...
💠دوستانتان را نیز مهمان کنید؛
🌐 iqna.ir
🆔 @iqnanews
📚 #یک_دقیقه_مطالعه
🍁برگ5️⃣ از هفت
📖نکته هایی کاربردی در تربیت کودک
🔰ارتباط
🔸دقایقی از روز را فقط به فرزندتان اختصاص دهید و گاهی، فقط به صورت او، مدتی نگاه کنید؛
🔸 والدینی که با فرزندشان دوست میشوند، در تربیت راحتتر و موفق ترند؛
🔸شیوه های دوستیابیِ صحیح را به فرزندتان بیاموزید و در کمال احترام، رفت و آمدهایش را کنترل کنید؛
🔸 فایده های دوست خوب را برای فرزندتان بیان کنید؛
🔸جذابیت، خنده و نشاط خانه را زیاد کنید و کاری کنید که بچه ها برای برگشت به خانه، لحظه شماری کنند؛
🔸فرزندتان را زیاد در آغوش بگیرید و او را ببوسید؛
🔸در زمان بیماریِ فرزندتان، برنامۀ ویژۀ عاطفی برقرار کنید؛
🔸فرزندتان را زیبا صدا بزنید: عزیزم، ...جان، پسرم، دخترم و...؛
🔸 فایده های سلام کردنِ والدین به فرزندشان عبارت است از: ثواب، درس عملی، حفظ سنّت پیامبر، ایجاد تواضع برای والدین؛
🔸اگر شما به فرزندتان محبت نکنید، دیگران، با نیّت ناسالم، این کار را میکنند؛
🔸گاهی، با نگاهی محبت آمیز یا دست برسرکشیدن، چنان محبتی ایجاد میشود که با ساعتها صحبت کردن، نمیتوان آنرا ایجاد کرد؛
🔸به فرزندتان بگویید که چقدر، از اَعمال خوبش، احساس خوشحالی میکنید؛
🔸این مهم است که فرزندتان در حضور شما، چگونه رفتار و گفتاری دارد. ولی مهمتر از آن، رفتارش در غیاب شما است؛
🔸به فرزندتان گوشزد کنید که همه نوع انسانی در جامعه هستند و گاهی افراد شرور در لباس انسانهای خوب ظاهر میشوند.
🔹ادامه دارد...
💠دوستانتان را نیز مهمان کنید؛
🌐 iqna.ir
🆔 @iqnanews
📚 #یک_دقیقه_مطالعه
😰 #حتما_بخوانید
«عبدالله بزاز نیشابوری» میگوید:
«حمیدبن قحطبه» را دیدم که در روز ماه رمضان غذا میخورد، گفتم: عذری داری یا امیر؟
گریه کرد و گفت: من عذری ندارم. بعد از غذا گفت:
🔸شبی هارون الرّشید مرا احضار کرد، در حالی که نزد او شمعی روشن و شمشیری برهنه جلوی او بود. پرسید: اطاعت تو از امیرالمؤمنین (هارون) در چه حَد است؟
گفتم: با جان و مال. سپس مرا مرخص نمود.
طولی نکشید دوباره مرا احضار کرد و همان پرسش را تکرار کرد. گفتم: با جان و مال و اهل و اولاد، سپس مرا مرخص نمود.
برای سوّمین بار احضارم کرد و همان سئوال را تکرار کرد. گفتم: با جان و مال و اهل و اولاد و دین!!
آنگاه خندید و گفت: این شمشیر را بردار و هر کس را که این خادم به تو نشان داد، باید بکشی.
خادم هارون مرا به خانهای برد که وسط آن چاهی بود، و دور آن سه حجرۀ قفل زده. اوّلی را باز کرد، دیدم بیست نفر از سادات علوی به زنجیر کشیده شدهاند. خادم یکی یکی آنها را کنار چاه می آورد و من گردن میزدم. حجرۀ دوّم را باز کرد، به همین صورت و حجرۀ سوّم را. همه را گردن زدم.
آخرین نفر پیرمردی بود که به من گفت: فردای قیامت جواب پیامبر صلی الله علیه وآله جدّ ما را چه خواهی داد؟ با اینکه بدنم لرزید؛ ولی او را نیز کشتم. حال با این وضع روزه و نماز چه نفعی به حال من دارد؟ من یقین دارم که مخلّد در آتشم (و خدا مرا نمی بخشد).
🔺عبدالله گوید: وقتی داستان حمید را به علی بن موسی الرضاعلیه السلام گفتم، حضرت فرمود: "وای بر او، گناه یأس و ناامیدی که حمید از رحمت الهی داشت، از قتل آن شصت نفر علوی بیشتر است. "
📚منبع : گناهان کبیره، شهید دستغیب شیرازی، ج ۱، ص ۸۶
🌐 iqna.ir
🆔 @iqnanews
📌 #یک_دقیقه_مطالعه
🍃کار خوبه امام رضا درست کنه...
عبداللّه بن ابراهیم غفاری:
تنگ دست بودم و روزگارم به سختی میگذشت. یکی از طلبکارهایم برای گرفتن پولش مرا در فشار گذاشته بود. به طرف صریاء حرکت کردم تا امام رضا علیه السلام را ببینم. می خواستم خواهش کنم که وساطت کنند از او بخواهد که مدتی صبر کند.
زمانی که به خدمت امام رسیدم، مشغول صرف غذا بودند. مرا هم دعوت کرد تا چند لقمهای بخورم. بعد از غذا، از هر دری سخن به میان آمد و من فراموش کردم که اصلاً به چه منظوری به صریاء آمده بودم. مدّتی که گذشت، حضرت رضا علیه السلام، اشاره کردند که گوشه سجادهای را که در کنارم بود، بلند کنم. زیر سجاده، سیصد و چهل دینار بود. نوشتهای هم کنار پولها قرار داشت.
یک روی آن نوشته بود: «لا اله الاّ اللّه ، محمد رسول اللّه ، علی ولی اللّه ». و در طرف دیگر آن هم این جملات را خواندم: «ما تو را فراموش نکرده ایم. با این پول قرضت را بپرداز! بقیّه اش هم خرجی خانوادهات است».
📚 المناقب، ج۴، ص۳۳۷
🌐 iqna.ir
🆔 @iqnanews
🍃 #یک_دقیقه_مطالعه
👌قصههای زندگانی امام زمان(عج)
در مقدمهی کتاب اطیب البیان فی تفسیر القرآن، نوشتهی حاج سید عبدالحسین طیب، چنین میخوانیم:
« مدت زیادی بود که میخواستم کتابی در زمینهی تفسیر قرآن کریم بنویسم. از همین روی، کلاسها و جلسههای تفسیر هم برگزار میکردم و جزوههای گوناگونی نیز نوشتم؛ اما گرفتاریها و کارهای زیاد وگوناگون، مرا از پرداختن به این کار مهم باز میداشت! تا اینکه شبی در حضور برخی از علما و در مجلس سوگواری حضرت زهرا(س) در حین توسل، حال و حالتی ویژه، سراسر وجودم را فراگرفت! همان شب در عالم رؤیا به حضور امام علیبنموسیالرضا علیه السلام و حضرت بقیةالله، صاحب الزمان(عج) رسیدم. آن دو عزیز بزرگوار، پس از ایراد سخنانی دربارهی زائران، نظر و عنایتی نیز به من فرمودند.
امام مهدی(عج) خشنودی خویش را از من و دیگر مروّجان دین مبین ابراز کردند و با دادن وعدهی یاری، امر فرمودند که تفسیری بر قرآن بنگارم!
پس از آنکه از خواب بیدار شدم، احساس کردم که خوابم رؤیایی صادقانه بوده است. آنگاه، وعدهی نصرت آن بزرگوار محقق شد و من موفق به نگارش این کتاب شدم و از آن روی که در تفسیر آیات شریف قرآن، از احادیث و سخنان خاندان نبوت و معدنهای دانش و حکمت، بهرهی بسیار برده بودم و از سویی، بیان این بزرگان را به راستی برترین سخنان وپاکیزهترین واژگان میدانم، این تفسیر را اطیبالبیان فی تفسیرالقرآن نامیدم.»
📕برگی از کتاب امام زمان (عج)، صفحه ۹۳ و ۹۴
🌐 iqna.ir
🆔 @iqnanews
🍃 #یک_دقیقه_مطالعه
🤐در مقابل امام ساکت باش!
🕊در میان یکی از کاخهای مشبک و نورگیر متوکل، پرندگان رنگارنگ و متنوعش آنقدر میخواندند و جنب و جوش داشتند که سر و صدایشان نمیگذاشت صدای حاضران به گوش هم برسد. کبکهای متوکل در میان کاخ آزاد بودند و مدام با هم کلنجار میرفتند و متوکل با دیدن آنها غرق شادیهای مستانهاش میشد.
متوکل آنروز امام را به قصر دعوت کرده بود و مثل همیشه تصمیم داشت حرمت حضرت را بشکند. با خودش میگفت: «علیبنمحمد را مجبور میکنم سخن بگوید و این سر و صدا باعث میشود کسی صدای او را نشنود.» آن وقت او شادمان میشد از بیتوجهی حاضران به امام!
پردهی در ورودی کنار رفت. امام پا به درون سرای پرندگان نهادند. همه به احترام امام بیاختیار برخاستند. کبکها که گرم کشتی گرفتن با هم بودند، به گوشهای رفتند و سر در لاک خود کردند و بیحرکت ماندند؛ انگار مریض شده باشند یا اصلاً مرده باشند!
🕊آن همه پرندهی زیبا و آوازخوان منقار بستند سکوت همهجا را گرفت. حالا دیگر صدای نفسهای خشمگین متوکل هم شنیده میشد.
ساعتی در محضر امام گذشت. نگاه متوکل، با اضطراب و خشم، قفسهای بزرگ پرندگان را می پایید و گاه کبکهایش را.
وقتی امام از کار خارج شدن دوباره سر و صدا از قفس ها بلند شد و کبک ها بازی شان را از سر گرفتند.... .
🕊پرنده های متوکل بر خلاف صاحب ابلیس صفت شان به مقام اهل بیت علیه السلام بی اعتقاد نبودند یعنی می دانستند در برابر معصوم نباید عرض اندام کرد و نظر داد آنها حتی بهتر از ما معتقدان درک میکردند که در برابر امام چون و چرا معنا ندارد و بدون اذن نباید حرف زد.
📙منبع: کتاب هادی الامم سیری در سیره و کلام امام علی النقی علیه السلام
🌐 iqna.ir
🆔 @iqnanews
🍃 #یک_دقیقه_مطالعه
📿فضیلت صلوات
قالَت فاطِمَةُ عليهاالسلام : اَخْبَرَنَى اَبى وَهُوَذا: هُوَ اَنَّهُ مَنْ سَلَّمَ عَلَيْهِ وَعَلَىَّ ثَلاثَةَ اَيّامٍ اَوْجَبَ اللّه ُ لَهُ الْجَنَّةَ. قالَ الرّاوى: قُلْتُ لَها: فى حَياتِهِ وَحَياتِكِ؟ قالَتْ عليهاالسلام : نَعَمْ وَبَعْدَ مَوْتِنا.
حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: پدرم قبل از رحلتش به من فرمود: هر كس سه روز بر او و بر من درود فرستد خدا بهشت را بر او واجب گرداند. راوى مى گويد: گفتم: در زندگى او و شما؟ حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: بلى هم در حال حيات، و هم پس از مرگ.
📘تهذيب الاحكام، ج۶، ص۹
🌐 iqna.ir
🆔 @iqnanews
🍃 #یک_دقیقه_مطالعه
🔰قصههای درباره زندگانی امام زمان(عج)
كمال الدين از اصبغ بن نباته نقل میكند كه گفت: به حضور امير المؤمنين شرفياب شدم و او را متفكر يافتم و ديدم كه سر چوبى را به زمين میزند.
عرض كردم: يا امير المؤمنين میبينم در فكر هستيد و سر چوب را به زمين میزنيد.
آيا به اين زمين رغبت و نظرى داريد؟!
فرمود: به خدا سوگند، نه به زمين و نه به دنيا یک روز رغبت پيدا نكردهام، ولى درباره مولودى كه در پشت يازدهمى من است فكر میكردم. او مهدى است كه زمين را پر از عدل میكند چنان كه پر از ظلم و ستم باشد. او را غيبت و حيرتى است كه فرقه هایی بخاطر آن گمراه و گروهى هدايت میيابند.
عرض كردم: يا اميرالمؤمنين! اينكه میفرمایى پديد مىآيد؟
فرمود: آرى! (پديد میآيد) همان طور كه خلق شده است.
تو از كجاها خبر دارى؟!
اى اصبغ! اينان برگزيدگان اين امت میباشند كه خوبان عترت طاهره هستند.
عرض كردم: بعد چه مىشود؟
فرمود: آنچه خدا خواهد میكند، چه ذات الهى را ارادهها و مقاصد و نهايات است.
📘منبع: مهدى موعود ( ترجمه جلد ۵۱ بحار الأنوار)، مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى - دوانى، على، تهران: ۱۳۷۸ ش، ص۳۴۳-۳۴۴.
🌐 iqna.ir
🆔 @iqnanews
#یک_دقیقه_مطالعه
🥀برگ اول
امام حسین(ع)چون مکه را به سمت عراق ترک گفت منزلگاههای متعددی طی کرد تا به ذات العرق رسید.
آنجا بشربن غالب را دید که از عراق میآید. از او درباره وضعیت اهل آن سامان پرسید. عرض کرد: من که آمدم، دلهاشان با شما بود؛ ولی شمشیرهایشان با بنی امیه.
خبر شهادت مسلم بن عقیل که از سوی امام به کوفه اعزام شده بود، به حضرت رسید. امام به عدهای که دنبال او بودند، خبر شهادت مسلم را داد. افرادی که به طمع دنیا بودند، پس از شنیدن خبر شهادت مسلم، از گِرد آن حضرت پراکنده شدند و فقط خانواده او و برگزیدگان از یاران حضرت باقی ماندند.
حسین(ع) روانه شد تا به ذوحَسم رسید .حربنیزید را با هزار سوار دید. حسین(ع) به حر فرمود: به سود مایی یا به زیان ما؟ عرض کرد: بلکه به زیان شما یا اباعبدالله! امام فرمود: لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم.
سپس سخنانی میانشان رد و بدل شد تا آنجا که حسین(ع) فرمود: اگر رأی شما اکنون با مضمون نامههایی که فرستادگان شما به من رساندهاند مخالف است، من به همان جایی که از آنجا آمدهام باز میگردم. حر و سربازانش از بازگشت امام جلوگیری کردند.
📕کتاب: شهید کربلا
🌐 iqna.ir
🆔 @iqnanews
#یک_دقیقه_مطالعه
امام(ع) کلنگی برداشت و در پشت خیمهها به فاصله۱۹ گام به طرف قبله، زمین را کند، آبی گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند و مشکها را پر کردند، سپس آن آب ناپدید شد. هنگامی که خبر این ماجرا به عبیدالله رسید، پیکی نزد عمر بن سعد فرستاد که به محض دریافت این نامه، بیش از پیش مراقبت کن که دست آنها به آب نرسد.
یکی از یاران از امام(ع) اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتگو کند. حضرت اجازه داد و او بدون آنکه سلام کند بر عمر بن سعد وارد شد، او گفت: چه چیز تو را از سلام کردن به من بازداشته است؟ مگر من مسلمان نیستم؟ گفت:اگر تو خود را مسلمان میپنداری پس چرا تصمیم به کشتن عترت پیامبر(ص) گرفتهای؟
ابن سعد گفت: ای همدانی! من در لحظات حساسی قرار گرفتهام و نمیدانم باید چه کنم، آیا حکومت ری را رها کنم، حکومتی که در اشتیاقش میسوزم؟ و یا دستانم به خون حسین آلوده گردد، در حالی که میدانم کیفر این کار، آتش است؟
امام(ع) با ابن سعد ملاقاتی داشتند.
در این ملاقات ابن سعد هر بار در برابر سؤال امام(ع) که فرمود: آیا میخواهی با من مقاتله کنی؟ عذری آورد.
📕بحارالانوار، ج ۴۴، ص۳۸۸
🌐 iqna.ir
🆔 @iqnanews
#یک_دقیقه_مطالعه
شمر که با قصد جنگ وارد کربلا شده بود، از عبیدالله بن زیاد امان نامهای برای خواهرزادگان خود و از جمله حضرت عباس(ع) گرفته بود.
شمر نزدیک خیام امام حسین(ع) آمد و عباس، عبدالله، جعفر و عثمان (فرزندان امام علی(ع) که مادرشان ام البنین(س) بود) را طلبید. آنها بیرون آمدند و همگی گفتند: خدا تو را و امان تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر امان نداشته باشد؟!
در این روز اعلان جنگ شد. امام حسین(ع)فرمود: ای عباس! جانم فدای تو باد، بر اسب خود سوار شو و از آنان بپرس که چه قصدی دارند؟
حضرت عباس(ع) گفتند اینان میگویند: یا حکم امیر را بپذیرید یا آماده جنگ شوید.
امام حسین(ع) به عباس فرمودند: اگر میتوانی آنها را متقاعد کن که جنگ را تا فردا به تاخیر بیندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خدای خود راز و نیاز کنیم و به درگاهش نماز بگذاریم. خدای متعال میداند که من بخاطر او نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.
حضرت عباس(ع) نزد سپاهیان دشمن بازگشت و از آنان مهلت خواست.
فرستاده عمر بن سعد نزد عباس(ع) آمد و گفت: ما به شما تا فردا مهلت میدهیم.
📕 ارشاد، شیخ مفید، ج۲، ص ۹۱
🌐 iqna.ir
🆔 @iqnanews
#یک_دقیقه_مطالعه
👌عقل و شرع حسینی
قیام امام حسین علیه السلام در نگاه خیلی از بزرگان آن دوره، قیامی بود که هم از لحاظ عقلی و هم از لحاظ شرعی کار صحیحی نبود.
همه میگفتند: «حسین! قیام نکن و کاری با کار یزید نداشته باش.» ولی امام حسین علیه السلام شعارش «هیهات منّا الذلة» بود و نه تنها خودش به کربلا رفت بلکه خانوادهاش را هم به کربلا برد.
امام خمینی(ره) در این زمینه بیان میدارند: «سلام بر حسین بن علی که با یاران معدود خویش برای برچیدن بساط ظلم غاصبان خلافت به پا خاست و از ناچیز بودن عِده و عُده، به خود خیال سازش با ستمگر را راه نداد و کربلا را قتلگاه خود و فرزندان و اصحاب معدودش قرارداد و فریاد «هیهات منّا الذلة»اش را به گوش حق طلبان رساند که در نظر دنیاگرایان و ملتپرستان، آنچه از این اولیای معظم الهی صادر شده خلاف عقل و شرع است. قیام بدون تجهیزات کافی را عقل آنان نمیپسندد و شرع آنان اجازه نمیدهد.»
📕توجیه المسائل کربلا، ص۳۰
🌐 iqna.ir
🆔 @iqnanews
🍃 #یک_دقیقه_مطالعه
از زبان یک غریبه...
تشنهی سؤال بودم و گرسنهی جواب، هم به دنبال سؤال میگشتم و هم در انتظار جواب میماندم. نه خسته میشدم، نه خوابم میگرفت، نه آرام بودم.
در پی امام کاظم علیه السلام بودم که مسجد پیامبر صلی الله علیه و آله را نشانم دادند. به آنجا رفتم؛ اما او را ندیدم. به این سو و آن سو چشم گرداندم و راه افتادم. در هیچ کوچه و محلهای نبود. دلم غصهدار شد. ترسیدم و با خود گفتم: «نکند برایش اتفاقی افتاده؟!»
از خوف خلیفه هارون الرشید و مأموران سنگدلش بود که این فکر به سرم افتاد.
شکر خدا نگاهم در نگاه امام کاظم علیه السلام گره خورد.
خوشحال و خندان جلو رفتم و سلام کردم و سؤال تازهام را پرسیدم. امام کاظم علیه السلام با مهربانی به من جواب داد: «[این سؤال را] از امام خود بپرس».
تعجب کردم و پرسیدم: «منظور شما چیست؟! مگر به جز شما امامی هست؟»
مهربان نگاهم کرد و جواب داد: «او پسرم علی [امام تو]ست...»
- چی! رضا؟
یادم آمد که پیش از من چند نفر دیگر هم نزد امام کاظم علیه السلام رفته بودند و هر بار امام آنها را سراغ رضا فرستاد بود و گفته بود: «نوشتهی پسرم نوشتهی من است، حرفهایش
حرفهای من... هرچه او بگوید همان حرف حق است.»
باید در جستجوی رضا عجله میکردم اما او کجا بود؟!
📘مهربان ترین، قصهی زندگی امام رضا علیه السلام، ص١۴
@iqnanews
#یک_دقیقه_مطالعه
💐امام رضا علیه السلام را بیشتر بشناسیم...
ابراهیم بن عباس: «...امام رضا علیه السلام شبها کم میخوابیدند و بیشتر بیدار بودند و اکثر شبها را به بیداری صبح میکردند. فراوان روزه میگرفتند و روزه سه روز در هر ماه را از دست نمیدادند و میفرمودند: این روزه یک عمر است.
بسیار خیررسان و اهل صدقه پنهانی بودند و این کار را بیشتر در شبهای یکسر تاریک انجام میدادند پس هر که میپندارد در فضل و بزرگی کسی مانند ایشان را دیده است باورش نکن.»
📗چشمه حکمت رضوی، منتخب عیون الاخبار الرضا عليه السلام، ص۷۵
@iqnanews
خبرگزاری بینالمللی #قرآن را دنبال کنید 👆
🍃 #یک_دقیقه_مطالعه
📿فضیلت صلوات
قالَت فاطِمَةُ عليهاالسلام: اَخْبَرَنَى اَبى وَهُوَذا: هُوَ اَنَّهُ مَنْ سَلَّمَ عَلَيْهِ وَعَلَىَّ ثَلاثَةَ اَيّامٍ اَوْجَبَ اللّه ُ لَهُ الْجَنَّةَ. قالَ الرّاوى: قُلْتُ لَها: فى حَياتِهِ وَحَياتِكِ؟ قالَتْ عليهاالسلام : نَعَمْ وَبَعْدَ مَوْتِنا.
حضرت زهرا عليهاالسلام فرمودند: پدرم قبل از رحلتش به من فرمود: هر كس سه روز بر او و بر من درود فرستد خدا بهشت را بر او واجب گرداند. راوى مى گويد: گفتم: در زندگى او و شما؟ حضرت زهرا عليهاالسلام فرمود: بلى هم در حال حيات، و هم پس از مرگ.
📘تهذيب الاحكام، ج۶، ص۹
iqna.ir
@iqnanews