خاطره ای از شهید گمنام
یه پسر بچه شانزده ساله رو آوردند اورژانس. هنوز از بدن مطهرش دود بلند می شد. سوخته بود و چهره اش قابل تشخیص نبود اما لب هاش آیات قرآن می خواند و برای سلامتی امام دعا می کرد... یه مجروح دیگه آوردند که از هم دریده شده بود.ازش پرسیدم: دردت شدیده؟!!! گفت: خوشحالم که به امام درد نمیرسه...
منبع : کتاب روایت مقدس، صفحه ۱۳۱
💌
#شهید_گمنام
#شهیدانه🌾
حرفی ندارد این عکس ...
کاش کمی ازتون یاد میگرفتیم
که تو ابر کامپیوتر خدا چیزی گم نمیشه ...
#شهید_گمنام
➥‹ @YARALII_128 ›