eitaa logo
حانون
241 دنبال‌کننده
257 عکس
63 ویدیو
2 فایل
ناگفتنی‌های من؛ یه کم از همه چیز. روان‌شناسی، شعر و روزمره های یک آدم معمولی. ادمین: @Hanoon_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
برکت، گوشه‌ی بازارِ نجف می‌چرخد.
شما الان هر جا رو ببینید پر از کتاب موفقیت و کارگاه جذب و روش‌های پیشرفت و برنامه‌ریزی و رابطه موفق و توسعه فردی و این چیزاست. نمی‌خوام بگم که کل اینا رو بریزید دور ولی مسأله اینه که وقت و انرژی ما واقعا محدوده. ریشه رو پیدا کنید و بچسبید به اون، راهو پیدا کنید و با استراتژی پیش برید و کم‌کم مزه پیشرفت رو بچشید، از اینا هم اگه می‌خواید استفاده کنید در کنار کارهای اصلی باشه. یه بار تو یه مدت زمان محدودی فکر کنید، بگردید، مشورت کنید، مسیرو ترسیم کنید و بعدش با همون پیش برید. بعضیا خیلی هم تلاش می‌کنن و دنبال چاره ان ولی چون هوشمندانه نیست به نتیجه‌ای نمی‌رسه. الان هم انقدر همه‌چیز تخصصی و جزئی شده که دیگه نمی‌شه مثل ۴۰ سال قبل یه نفر یه چیزایی بلد باشه و بهش فضا برای حرف زدن بدن. مثلاً برای کسی که داره تو روان‌شناسی مطالعه و فعالیت می‌کنه این ضروریه که هرچه سریع‌تر علاقه و حوزه‌ای که می‌خواد کار کنه رو پیدا کنه، منابع رو مطالعه کنه، کارگاه‌های معتبر بره، افرادی که تخصصی در این زمینه دارن رو دنبال کنه، تجربه کسب کنه و به دنیا از دید تخصص خودش نگاه کنه. بقیه‌اش هرچی بچرخه و دنبال آدم‌های کوچولوی اون حوزه باشه و منتظر باشه بدون کار عمیق چیزی به دست بیاره، فقط از دست دادن زمانه. زمان مثل تیغ جراحیه، اگه ازش درست استفاده کنیم شفابخشه وگرنه کشنده است.
به هوشنگ ابتهاج(ه.ا.سایه) میگن که: به نظرت سایه رو چی میگن؟ میگن سایه کی بود؟ میگه که:« دلم می‌خواد بگن که هرچی می‌گفت باور داشت. واقعاً هرچی گفتم باور داشتم. هیچ چیزی رو برای مزایاش، برای ظاهرش من به کار نبردم.»، کاش منم همین باشم، هرچی که به زبان میارم کاملا باورم باشه، به دور از هرچی.
خوشا آنانکه باور کرده‌اند رزق از نجف آید و بر این باور خود اعتقاد محکمی دارند
حانون
قلبِ‌توقلبِ‌پرنده،پوستت‌امّاپوسـتِ‌شــیر
سال  ۱۳۸۸ سازمان سنجش یک داوطلب را مجبور کرد دوباره کنکور بدهد. این داوطلب ساکن منطقه مرزی و دورافتاده یعنی شهر جوانرود در کرمانشاه و از یک خانواده با ده فرزند و پدر کارگر بود! این پسر بهمن‌ماه از خدمت سربازی برگشته بود و فقط حدود ۵ ماه فرصت برای مطالعه داشت. اتفاق عجیبی افتاده بود. سازمان سنجش مشکوک به تقلب این فرد بود آزمون دوم در شرایط ویژه‌ای برگزار شد بدون هیچ سر و صدای رسانه‌ای! این بار پسر همه درس‌ها را ۱۰۰٪ زد. نام این پسر رستگار رحمانی بود. رتبه یک کشور در رشته تجربی، رتبه یک کشور در رشته زبان و رتبه ۴۴ کشور در رشته هنر و در حال حاضر متخصص جراحی مغز و اعصاب است. اولین باری که از او پرسیدند چطور توانسته است که موفق به کسب این رتبه شود؟ پاسخش این بود؛ برای تغییر زندگی چاره دیگه‌ای نداشتم!
متخصصین تغذیه می‌گن وقتی گرسنه‌اید مواد غذایی نخرید چون انتخاب‌های نادرستی می‌کنید و احتمالا چیزایی می‌خرید که ارزش غذایی پایین‌تری دارن و صرفا خوش رنگ و لعابن. این موضوع قابل تعمیم به هم هست؛ یعنی وقتی کسی فقط به خاطر فرار از احساس تنهایی وارد رابطه‌ای می‌شه به احتمال بیشتری انتخاب نامناسبی می‌کنه یا حتی اگه انتخابش درست باشه در شرایط روحی پایداری برای داشتن یه رابطه موفق نیست.
اونجا که حاج‌ممدسهرابی میگه : آقا راستی راستی دلت به حال ما میسوزه؟!
جایی در زندگی ام می ایستم و می گویم: این، تماماً "من" بود.. که دوام آورد؛ که ادامه داد؛ و رسید...
روز آخر ماه رمضون، دعا می‌کنم براتون که سال بعد، فطریه‌تون گردن محبوبتون باشه.