یک عمر صبح زود بیدار شدیم
و لباس فرم پوشیدیم.
صبحانه خورده و نخورده،
خواب و بیدار،
خوشحال و ناراحت،
با ذوق یا به زور،
راه افتادیم به سمت مدرسه!
قرار بود باسواد شویم،
روی نیمکت نشستیم،
صدای حرکت گچ روی تختهی سبزرنگی
که میگفتند سیاه است را شنیدیم،
با زنگ تفریح نفس راحت کشیدیم و زنگ آخر
که میخورد مثل پرنده که در قفسش باز میشود
از خوشحالی پرواز کردیم!
قرار بود باسواد شویم؛
بند دوم انگشت اشارهمان را زیر فشار قلم له کردیم
و مشق نوشتیم،
به ما دیکته گفتند تا درست بنویسیم
گفتند از روی غلطهایت بنویس
تا یاد بگیری ما نوشتیم و یاد گرفتیم!
قرار بود باسواد شویم،
از شعر،
از گذشتههای دور،
از مناطق حاصلخیز،
از جامعه،
از فیثاغورث،
از قانون جاذبه،
از جدول مندلیف گفتند،
تا ما همهچیز را یاد بگیریم!
استرس و نگرانی،
شببیداری و تارک دنیا شدن.
کنکور شوخی نداشت باید دانشجو میشدیم.
قرار بود باسواد شویم،
دانشگاه، جزوه، کتاب، امتحان و نمره!
تمام شد.
تبریک حالا ما دیگر باسواد شدیم.
فقط میخواهم چند سوال بپرسم!
ما چقدر سواد رفتار اجتماعی داریم؟
ما چقدر سواد فرهنگی داریم؟
ما چقدر سواد رابطه داریم؟
ما چقدر سواد دوست داشتن داریم؟
ما چقدر سواد انسانیت داریم؟
ما چقدر سواد زندگی داریم؟
قرار بود باسواد شویم!
هوش مصنوعی با پروفایل های بعضی دوستان،
یکاری کرده که اصلا بحث قبل فیلتر و بعد فیلتر نیست.
موضوع حذف نفر قبلی و زایش نفر جدیده.
من اینجوریام که به یه نخ فکر میکنم،
تبدیلش میکنم به طناب کلفت،
وصلش میکنم به یه لنگر،
پرتش میکنم داخل اقیانوس،
و بله! غرق میشم..!
تو روانشناسی به این مرحله میگیم:
[ نُشخوار فکری ]
#روانی_شناسی
حانون | Hanoon
- نمیدونم چقدر درسته اما یه جا خوندم که این موزیک رو خانم مهستی تو اوج سرطان برای دخترش به یادگار گذشته؛ آهنگساز آهنگ هم شادمهر.
[مراقب گلدون اطلسی باش، یه وقتایی منتظر کسی باش. کسی که چشماش یه کمی روشنه، شاید یه قدری هم شبیه منه]
حانون | Hanoon
تصویری که مشاور مدرسه در شبکه اجتماعی
به اشتراک گذاشته.
بیشتر شبیه اتاق شکنجه است تا مشاوره
بری توش قشنگ تا چندسال افسردگی میگیری!!!!
امروزه یکی از شیوه های درمان ترس مرضی [فوبیا] روش سیری پذیری است؛
به این صورت که شخص بجای حذف عامل ترس، اقدام به روبرو شدن افراطی با عامل ترس میکند.
و چقدر حکیمانه هزاران سال پیش،حضرت علی(ع) در این باره فرمودند:
وقتی از چیزی ترسیدی، خودت را درون آن بینداز. زیرا گاهی همان ترسیدن از چیزی، از خود آن ترس سخت تر است.
در این دنیای بزرگ،
جایی هم آخر برای تو هست.
راهی هم آخر برای تو هست.
درِ زندگانی را که گِل نگرفتهاند!
-محمود دولتآبادی
روزگار به شکل عادی میگُذشت؛
تا اینکه درد نجف آمدن به جانم افتاد..!
‐کهکشاننیستی
میگن خدا نوره
قلبت که بشکنه
راه واسه نفوذ نور بیشتر میشه
و خدا محکمتر بغلت میکنه]]]]]]
توی دنیایی که آدما خوب یاد گرفتن عیبهای همدیگه رو روی هوا تشخیص بدن و تو چشم همه فرو کنن، تو اونی باش که میتونه از دل هر آدمی و هر شرایطی خوبیها رو بیرون بکشه.
توی اوضاعی که آدمها براشون تعریف کردن صادقانه از دیگران سخته، تو اونی باش که سخاوتمندانه به بقیه نظرات مثبت میده.
ما نمیدونیم زیر نقاب بقیه چه جنگی در جریانه، چه دوراهیها و سختیهایی رو دارن میگذرونن و همین کار ساده و کوچیک چطور میتونه دنیای یه نفرو رنگی کنه یا قدمهاش رو توی راهی که هست استوار کنه.
روان سالم و روح بلند داشتن رو همین قدر ساده تمرین کنیم.
#روانی_شناسی
حانون | Hanoon
لنگرود _ با چه امیدی خود را به کمپ ترک اعتیاد سپردند، اما از آتش به آتش گریخته بودند و خبر نداشتند. خیلی غمانگیز است. ۳۲ انسان از بین رفت.
#آن_۳۲_نفر
چه باران قشنگی!
کاش غمها را بشوید
کاش آدمها؛
پر از خوشبختی و لبخند
به هم پابند باشند.
و دلی آرام و حالی خوش؛
نصیب شهر باشد
بعد از این باران...
وقتی کسی میگوید حالم خوش نیست، دنبال اتفاقات بزرگ نگردیم و نگوییم اینکه چیز مهمی نیست.
به دلایل متعدد بازتاب یک اتفاق بیرونی در درون ممکن است بسیار بزرگ باشد. به رسمیت شناختن حق «هر از گاه کم آوردن» برای دوست، امنیت بخشترین قسمت دوستی است و شناخت این حق برای خود، نشان از صلح با خود در عمیقترین لایههای وجود دارد.
#روانی_شناسی