🔻شاه سبک و بی وقار
یکی از کینه های شاه و ندیمان مسخره پیشه او با امیرکبیر، این بود که شاه جوانی هیجده ساله و سبک و بی وقار و عاشق بازیچه و شهوات بود و امیر محکم جلوی او را میگرفت ، روزی شاه بیرون، در حال راه رفتن بود که باران گرفت. شاه تند تند حرکت کرد تا خودش را به زیرسقفی برساند. امیر متغیّر شده گفت: سنگین و باوقار باش. مگر کُلوخی که از باران وا بروی!
#تاریخ_معاصر_ایران
@iran1401ghaviiii 🇮🇷
🔻 درگیری رضا خان با مدرس
✍مدرس که مخالف دیکتاتوری سردار سپه بود، اقدام به استیضاح وی در مجلس کرد. او از عملکرد رضاخان که بهطور آشکار مخالف اصول قانونی و مشروطه بود، انتقاد داشت. رضاخان که از این استیضاح وحشت داشت تلاش کرد تا این استیضاح را متوقف کند. لذا اقدام به فرستادن عدهای مزدور به مجلس کرد تا با فشار، استیضاح مدرس را بیاثر کنند
رضا خان قبل از تشکیل جلسهی مجلس در ایوان مجلس ایستاد تا صدای "زنده باد" و "مرده باد" مزدوران خود را بشنود و در واقع آنان را سان ببیند، در همین اثناء، مدرس سر رسید. مأمورین فریاد زدند: «زنده باد سردار سپه.» مدرس با بیاعتنایی عصای خود را به زمین زد و گردنش را کج کرد که مثلاً چه میشود؟ بعد مأمورین با فریادی رساتر گفتند: «مرده باد مدرس.» مدرس در این موقع قدی علم کرد و ایستاد، عصایش را به جمعیت تماشاچی کرد و گفت:
«مردم بگویید: زنده باد مدرس» اثر حرف و قوهی جاذبهی سید طوری جماعت را منقلب ساخت که همه ناگهان منقلب شدند و فریاد زدند: «زنده باد مدرس». بعد از آن، برای اینکه مدرس اظهار قدرت بیشتری بکند، رو به جمعیت آورد و گفت: «مردم بگویید: مرده باد سردار سپه». این بار مردم با صدای بلندتری فریاد کشیدند: «مرده باد سردار سپه». مدرس پس از این پیروزی از پلهها بالا رفت و در بالکن یقه سردار سپه را گرفته، رو به مردم کرد که بگویید: «صدبار مرده باد سردار سپه و صدبار زنده باد مدرس»
جمعیت از رشادت و دلیری سید به هیجان آمده، همان شعاری را که مدرس داده بود با صدای بلند چند بار تکرار کردند. سردار سپه پس از این اهانت، خشمگین شده و با مدرس گلاویز شد و میخواست سید را از بالکن به پایین بیندازد، اما قائم مقامالملک رفیع و تیمورتاش مانع این کار شدند. سردار سپه هم با عصبانیت و خشم از مجلس رفت
ظهر همان روز، هنگامی که مدرس به اتفاق وکلای اقلیت که عبارت بودند از حائریزاده کازرونی، سید حسن زعیم، ملکالشعرا بهار و عدهای دیگر، میخواست از مجلس خارج شود، مورد ضرب و شتم چاقوکشان سردار سپه قرار گرفتند. ملکالشعرا از طرف اقلیت به مجلس آمد و جریان وقایع ظهر و مجروح شدن و کتک خوردن وکلای اقلیت را به اطلاع مجلس رسانید و اظهار داشت: «با این ترتیب، دیگر مصونیت برای وکلا باقی نمانده است که کسی را استیضاح نمایند»
📚منبع: نهضت روحانیون ایران ج۱و۲؛ علی دوانی
#تاریخ_معاصر_ایران
@iran1401ghaviiii 🇮🇷