#آیت_الله_مصباح_یزدی
✍ نوه ی آیت الله مصباح یزدی:
تقریباً ۴۵ دقیقهای به اذان مغرب و عشا مانده بود. رفته بودم منزل حاجآقا به ایشان سری بزنم. تنها بودند؛ حتی حاجخانم هم نبودند. احوالپرسی همیشگی و خوشوبشی کردیم. حاجآقا از من خواستند چیزی برایشان بیاورم.
میخواستند بگویند متکا را بیاور که کلمهاش یادشان نیامد! چند ثانیه کشید. مقداری که گذشت متوجه شدم و متکا را برایشان آوردم.
سرشان را انداخته بودند پایین. غرق فکر شدند. چند دقیقهای سکوت شد. رو کردند به من و بغضآلود و با صدای لرزان گفتند: « آدم گاهی اوقات کلمه به این سادگی که شاید هزاران بار در طول زندگی با آن سروکار داشته، یادش میرود، اگر روزی به ما گفتند که خدایت کیست و یادمان رفت آن موقع چه خاکی بر سر کنیم؟ اگر گفتند که امامت کیست و یادمان رفت، اگر گفتند کتابت چیست و یادمان رفت! آنجا باید چه کنیم؟»
آن بغض سنگین اشک شد و کمکم از چشمانشان سرازیر شد. این سؤال را تکرار کردند. گفتند: «چه کار کنیم؟»
فکر میکردم این پرسش مقدمه توضیحی است، اما دیدم ادامه دارد. باز هم مرتب از من پرسیدند. «به نتیجه ای رسیدی؟ فکر کردی؟» همزمان خودشان هم حال معنوی دیگری پیدا کرده بودند.
نزدیک اذان شد. از وضو که برگشتند دوباره با بغض و اشک پرسیدند: «خب! به نتیجه ای رسیدی چه کار کنیم؟» مبهوت مانده بودم. رفتند سمت چوبلباسی. عطرهای دمدستیشان را آنجا میگذاشتند. صدای اذان شان در خانه پیچید. وقتی نزدیک سجاده شدند، بغضشان ترکید. به پهنای صورت اشک میریختند.
گفتند: «شما که جوابی به این سؤال ندادی! اگر پرسیدند اسم خدایت کیست اگر یادمان رفت چه کنیم. اما فکر میکنم این «علی علی» گفتنهای ما در طول زندگی که هر جا توانستیم و از دستمان برآمد، مدام گفتیم «علی علی» این «علی علی» گفتنها ما را رها نمیکند. ما را ول نمیکنند.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) به جایش میآیند و جواب این «علی علی» گفتنها را میدهند. اگر هم یادمان برود به ما یادآوری میکنند.»
بعد بلافاصله گفتند: «اگر در این دنیا ایمانمان را امانت بدهیم دست امیرالمؤمنین (علیه السلام) به شرطی که ایمان را خراب نکرده باشیم... بگوییم این امانت خدمت شما آن لحظه و جایی که من احتیاج دارم، این را به من برگردانید؛ بعید میدانم امیرالمؤمنین کسی باشد که بخواهد از امانت نگهداری نکند و حتماً آدم امینی است. مهم این است که ما ایمانمان را امانت دهیم. این علی علی گفتنها آنجا کار خودش را میکند.»
#سبک_زندگی_اسلامی
#ابد_در_پیش_داریم
#امیرالمؤمنین
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#وقایع_محرم_و_صفر
#روز_بیستم_محرم
روز بیستم ماه محرم مصادف است با روزی که پس از گذشت چندروز از شهادت امام حسین(ع) و یاران آن حضرت، بدن خدمتکار امام حسین(ع) به نام «جون» توسط گروهی که برای دفن پیکر شهدا در صحرای کربلا حاضر شده بودند دفن شد.
▪️#جون کسى بود که #امیرالمؤمنین (ع) او را به ۱۵۰ دینار خرید و به ابوذر بخشید. هنگامى که #ابوذر را به ربذه تبعید کردند این غلام براى کمک به او به ربذه رفت و بعد از رحلت جناب ابوذر به مدینه مراجعت کرد و در خدمت #امیرالمؤمنین (ع) بود تا بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام مجتبى (ع) و سپس به خدمت امام حسین (ع) رسید و همراه آن حضرت از مدینه به مکه و از مکه به کربلا آمد.
▪️هنگامى که جنگ در روز #عاشورا شدت گرفت او خدمت #امام_حسین (ع) آمد و براى میدان رفتن و دفاع از حریم ولایت و امامت اجازه خواست. حضرت فرمودند: در این سفر به امید عافیت و سلامتى همراه ما بود! اکنون خویشتن را به خاطرما مبتلا مساز.
▪️#جون خود را بر قدمهاى مبارک امام حسین (ع) انداخت و بوسید و گفت: اى پسررسول خدا، هنگامى که شما در راحتى و آسایش بودید من کاسه لیس شما بودم، و حال که به بلا گرفتار هستید شما را رها کنیم؟
▪️#جون با خود فکر کرد: من کجا و این خاندان کجا؟! لذا عرضه داشت: آقاى من، بوى من بد است و شرافت خانوادگى هم ندارم و نیز رنگ من سیاه است. یا #اباعبدالله، لطف فرموده مرا بهشتى نمایید تا بویم خوش گردد و شرافت خانوادگى بهدست آورم و رو سفید شوم. نه آقاى من، از شما جدا نمىشود تا خون سیاه من با خون شما خانواده مخلوط گردد. جون مىگفت و گریه مىکرد به حدى که امام حسین (ع) گریستند و اجازه دادند.
او جنگ نمایانى کرد، تا آنکه اطراف او را گرفتند و زخمهاى فراوانى به او وارد کردند. هنگامى که روى زمین افتاد، #امام_حسین (ع) سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گریست، و دست مبارک بر سر و صورت جون کشید و فرمود: «اللهم بیض وجهه و طیب ریحه و احشره مع محمد و آل محمد (ع)»: بارالها رویش را سفید و بویش را خوش فرما و با خاندان عصمت (ع) محشورش نما.
▫️از برکت دعاى #حضرت روى غلام مانند ماه تمام درخشیدن گرفت و بوى عطر از وى به مشام رسید. چنانکه وقتى بدن او را بعد از ده روز پیدا کردند صورتش منور و بویش معطر بود.
▪️بعد از ده روز از واقعه عاشورا جمعى از بنى اسد بدن شریف جون غلام ابوذر غفارى را پیدا کردند در حالى که صورتش نورانى و بدنش معطر بود و سپس او را دفن کردند.
#محرم 🏴
●➼┅═❧═┅┅───┄
با #کانال_کمیل همراه باشید 🌹
⊰᯽⊱≈•🇮🇷•≈⊰᯽⊱
@canale_komail
✋ السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه العجل یا مولانا یا لثارات الحسین علیه السلام 🏴 مظلومیّت و شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام
😭 هفتم صفر، بنابر نظر اغلب مراجع و علماء، سالروز شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام میباشد؛ آن حضرت در سن چهلوهفت سالگی، در منزل خود و به دست همسر نامهربانشان، جُعده دختر اشعث لعنةاللهعلیهما با خورانیدن شیر زهرآلوده در وقت افطار، مسموم شده و در نهایتِ مظلومیّت به شهادت رسیدند.
🗿 #معاویه علیهاللّعنة با ارسال صد هزار درهم برای #جعده به همراه سمّی مُهلک، به او قول داده بود که اگر امام مجتبی علیهالسلام را به شهادت برساند، او را به همسری #یزید ملعون نیز درآورد؛ جعده پس از این جنایت به #شام رفت و به معاویه گفت: «من به عهدم وفا کردم و اینک وقت احسان توست!» معاویه گفت: «از پیش من دور شو، میترسم همان کاری را که با فرزند رسول خدا نمودی با پسر من هم بنمایی!»
❤️🔥 مظلومیّت #امام_مجتبی علیهالسلام با شهادت ایشان به پایان نرسید؛ در كتب معتبر تاریخی عامه و شیعه آمده است كه وقتى خواستند پیکر مطهّر حضرت را برای وداع به حرم #رسول_خدا صلّیاللهعلیهوآله ببرند، عايشه سوار قاطرى سفیدرنگ شد و از #بنی_اميه و #مروان لعنهمالله و ساير طرفداران ايشان كمک گرفت و مردم را علیه امام حسن علیهالسلام شورانید؛ عایشه خطاب به #بنی_هاشم گفت: «به خدا سوگند تا مو در سرم هست، نمیگذارم حسن (علیهالسلام) را در اینجا (کنار قبر پیامبر) دفن کنید!» این حرکت او باعث شد بنیامیّه، پیکر پاک امام مجتبی علیهالسلام را تیرباران کردند، تا آنکه بنیهاشم (که بنابر وصیّت ایشان مأمور به صبر بودند)، هفتاد تیر از جنازۀ حضرت بیرون کشیدند و امام مجتبی علیهالسلام را طبق وصیّت ایشان در قبرستان #بقیع، نزدیک جدّهشان حضرت فاطمه بنت اسد، در اوج مظلومیّت دفن کردند.
🔥 شاعر عرب در همين خصوص خطاب به #عایشه مىگويد: «تَجَمَّلَت تَبَغَّلَت وَلَو عِشتَ تَفَیَّلَت، لَکَ التِّسعُ مِنَ الثَّمَن، فَفِی كُلِّ تَطَمَّعَت!» يعنى: «اى عايشه! روزى سوار بر شتر شدى (و #جنگ_جمل را بر ضد #امیرالمؤمنین علیهالسلام به راه انداختی!)؛ روز ديگرى هم سوار قاطر شدى (و به پیکر مطهّر امام مجتبی علیهالسلام جسارت کردی!)؛ تو اگر زنده بمانى، حتماً سوار فيل هم خواهى شد (و غائلۀ دیگری را به پا خواهی کرد!)؛ تو از یکهشتم ارثیۀ (زنان از) خانه رسول خدا، يکنهم آن را مىبرى، ولى همه را طمع كردى!»
💔 واین مظلومیّت درطول تاریخ ادامه داشت و باتخریب قبور ائمّۀ بقیع علیهمالسلام توسط #وهابیت خبیث دوباره جریان پیدا کرد و تا به امروز نیز ادامه دارد...
واقعۀ تیرباران پیکر مطهّر امام مجتبی علیهالسلام در منابع تاریخی زیر آمده است:
📚 منابع عامه:
أنساب الأشراف (بلاذری)، ج٣، ص۶۱
المختصر في أخبار البشر (ابوالفداء)، ج۱، ص۱۸۳
📚 منابع شیعه:
تاریخ یعقوبی، ج٢، ص۲۲۵
مجمع البحرین (طریحی)، ج١، ص۵۷۳
شرح کافی (مازندرانی)، ج۶، ص۱۶۷
الإیضاح (فضلبنشاذاننیشابوری)، ص۲۶۲
🚩 «آجرک الله یا صاحب الزّمان.»
🤲 اللهم عجل لولیک الفرج بحق سیده الزینب سلام الله علیها و فرجنا بحق مولانا علی علیه السلام و اجعلنا من الباکین و المضطرین لغیبت امامنا
هدایت شده از 🎼 کانال آموزش سفیرالذاکرین٫الحان مدح و مرثيه 🎼
💥مقتل و مقتل خوانی 💥
🖤🖤 السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه العجل یا مولانا یا لثارات الحسین علیه السلام 🏴 مظلومیّت و شهادت حضرت امام حسن مجتبی علیهالسلام
😭📙✍️✍️هفتم صفر، بنابر نظر اغلب مراجع و علماء، سالروز شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام میباشد؛ آن حضرت در سن چهلوهفت سالگی، در منزل خود و به دست همسر نامهربانشان، جُعده دختر اشعث لعنةاللهعلیهما با خورانیدن شیر زهرآلوده در وقت افطار، مسموم شده و در نهایتِ مظلومیّت به شهادت رسیدند.
🗿 #معاویه علیهاللّعنة با ارسال صد هزار درهم برای #جعده به همراه سمّی مُهلک، به او قول داده بود که اگر امام مجتبی علیهالسلام را به شهادت برساند، او را به همسری #یزید ملعون نیز درآورد؛ جعده پس از این جنایت به #شام رفت و به معاویه گفت: «من به عهدم وفا کردم و اینک وقت احسان توست!» معاویه گفت: «از پیش من دور شو، میترسم همان کاری را که با فرزند رسول خدا نمودی با پسر من هم بنمایی!»
❤️🔥 مظلومیّت #امام_مجتبی علیهالسلام با شهادت ایشان به پایان نرسید؛ در كتب معتبر تاریخی عامه و شیعه آمده است كه وقتى خواستند پیکر مطهّر حضرت را برای وداع به حرم #رسول_خدا صلّیاللهعلیهوآله ببرند، عايشه سوار قاطرى سفیدرنگ شد و از #بنی_اميه و #مروان لعنهمالله و ساير طرفداران ايشان كمک گرفت و مردم را علیه امام حسن علیهالسلام شورانید؛ عایشه خطاب به #بنی_هاشم گفت: «به خدا سوگند تا مو در سرم هست، نمیگذارم حسن (علیهالسلام) را در اینجا (کنار قبر پیامبر) دفن کنید!» این حرکت او باعث شد بنیامیّه، پیکر پاک امام مجتبی علیهالسلام را تیرباران کردند، تا آنکه بنیهاشم (که بنابر وصیّت ایشان مأمور به صبر بودند)، هفتاد تیر از جنازۀ حضرت بیرون کشیدند و امام مجتبی علیهالسلام را طبق وصیّت ایشان در قبرستان #بقیع، نزدیک جدّهشان حضرت فاطمه بنت اسد، در اوج مظلومیّت دفن کردند.
🔥 شاعر عرب در همين خصوص خطاب به #عایشه مىگويد: «تَجَمَّلَت تَبَغَّلَت وَلَو عِشتَ تَفَیَّلَت، لَکَ التِّسعُ مِنَ الثَّمَن، فَفِی كُلِّ تَطَمَّعَت!» يعنى: «اى عايشه! روزى سوار بر شتر شدى (و #جنگ_جمل را بر ضد #امیرالمؤمنین علیهالسلام به راه انداختی!)؛ روز ديگرى هم سوار قاطر شدى (و به پیکر مطهّر امام مجتبی علیهالسلام جسارت کردی!)؛ تو اگر زنده بمانى، حتماً سوار فيل هم خواهى شد (و غائلۀ دیگری را به پا خواهی کرد!)؛ تو از یکهشتم ارثیۀ (زنان از) خانه رسول خدا، يکنهم آن را مىبرى، ولى همه را طمع كردى!»
💔 واین مظلومیّت درطول تاریخ ادامه داشت و باتخریب قبور ائمّۀ بقیع علیهمالسلام توسط #وهابیت خبیث دوباره جریان پیدا کرد و تا به امروز نیز ادامه دارد...
واقعۀ تیرباران پیکر مطهّر امام مجتبی علیهالسلام در منابع تاریخی زیر آمده است:
📚 منابع عامه:
أنساب الأشراف (بلاذری)، ج٣، ص۶۱
المختصر في أخبار البشر (ابوالفداء)، ج۱، ص۱۸۳
📚 منابع شیعه:
تاریخ یعقوبی، ج٢، ص۲۲۵
مجمع البحرین (طریحی)، ج١، ص۵۷۳
شرح کافی (مازندرانی)، ج۶، ص۱۶۷
الإیضاح (فضلبنشاذاننیشابوری)، ص۲۶۲
👈👈 با کلیک بر روی کلمه سفیرالذاکرین بالا وارد کانال شده و به برنامه آموزشی بپیوندید..... التماس دعا