27.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️ هر کسی عازم #کربلا و حرم امام حسین علیهالسلام این کلیپ رو حتماا گوش کنه
👈 اگر عازم هم نیستید گوش کنید شاید راهی شدید و یا یکی را راهی کردید
#اربعین
#کربلا
╭♥️
╰┈➤
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
📌جنگ ما نود درصد روی من رفتن بود!
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅️روایت شهید حاج قاسم سلیمانی از کار بزرگ امام خمینی (ره)
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
📌خدایا محتاجم نکن که تهمت به کسی نزنم!
⭕️شهید چمران
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بــابــا ..
بـابـا جـون ی بستنی برام بگیر ...
نمیدانیم فرصتش را پیدا کرد یا نه ؟؟!!
ولی کاش قبل از رفتن،
بستنی رو براش گرفته باشه....
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
#عراق
🔹نیروهای امنیتی عراق، ابو صفیه العراقی، معاون والی ولایت الفرات گروه تروریستی داعش را طی عملیاتی ویژه و در شهر الرمانه واقع در استان الانبار بازداشت کردند. ابو صفیه در بسیاری از اقدامات تروریستی علیه نیروهای امنیتی عراق و سوریه شرکت داشت.
▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
7.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ ️پیام تشکر امام خامنه ای(مدظله العالی ) از کاروان ورزشی ایران در المپیک ۲۰۲۴ پاریس
✅ با پایان کار کاروان وزرشی ایران در بازیهای المپیک ۲۰۲۴ پاریس، امام خامنهای در پیامی در هامش نامهی گزارش رئیس کمیتهی ملی المپیک از ورزشکاران، رؤسای فدراسیونها و مربیان کشورمان تشکر کردند.
متن پیام امام خامنه ای به این شرح است:
بسمه تعالی
از ورزشکاران عزیز و خوشروحیه و با اراده، و از رؤسای فدراسیونها و مربیان، و از کمیتهی ملی المپیک که در مسابقات اخیر مایهی شادی و سربلندی کشور را در صحنهی ورزش فراهم آوردند، صمیمانه سپاسگزارم. موفق باشید انشاءالله
سیّدعلی خامنهای
۱۴۰۳/۵/۲۲
✅ کاروان ایران در المپیک ۲۰۲۴ پاریس موفق به کسب ۱۲ مدال (۳ طلا، ۶ نقره و ۳ برنز) در رشتههای کشتی آزاد و فرنگی و تکواندو شد و در بین بیش از ۲۰۰ کشور شرکتکننده، در جایگاه ۲۱ قرار گرفت.
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
📷شهید «حسن پور» عصاره ارزشهای مردم قزوین بود
🔹شهید رضا حسنپور پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در تهران با کمیته انقلاب اسلامی همکاری میکند و در مبارزه با عوامل ضد انقلاب به فعالیت میپردازد. سال ۱۳۵۸ به دنبال تحرکات گروهکهای ضد انقلاب در استان کردستان، همراه یک گروه، راهی این استان میشود و با شهامت و شجاعت در سرکوبی ضد انقلاب شرکت میکند.
🔹در وصف شهید حسنپور شاید همین یک جمله شهید زینالدین فرمانده بزرگ دفاع مقدس کافی باشد که گفت: «معلوم نیست زنده باشم یا نباشم ولی شما قدر این حسنپور را بدانید، خلاصه ارزشهای قزوین در حسنپور خلاصه شده است».
#معرفی_شهید
#شهید_دفاع_مقدس
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️لحظه تحویل پیراهن شهید علی عابدینی
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
8.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#استوری
💥جنگیدن ساده است اما گاهی باید
یاد گرفت چگونه نجنگیده پیروز میدان شد!
🏴 ویژهٔ شهادت امام حسن مجتبی علیهالسلام
استاد #شجاعی
▫️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
🔷 سالروز جدایی استان بحرین از ایران توسط خاندان خائن پهلوی تسلیت باد
#بحرین
▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
❂◆◈○•--------------------
﴾﷽﴿
❂○° #پلاک_پنهان °○❂
🔻 قسمت #نود_نه
ــ بزار حرف بزنم
سمانه عصبی صدایش را بالا برد و گفت:
ــ دایی چه حرفی آخه ؟پیام دادی بیام اینجا الانم نمیگی چی شده؟دارم از نگرانی میمیرم،کمیل از صبح پیداش نیست ،چیزی شده بگید توروخدا
صدای خسته و مملوء از درد کمیل از اتاق به گوش رسید:
ــ سمانه بیا اینجا
سمانه لحظی مکث کرد،اول فکر میکرد این صدای خسته و بادرد برای کمیل نیست اما وقتی با چشمان آماده بارش به محمد گفت:
ــ کمیله
محمد ناراحت سری تکان داد،سمانه شتاب زده به سمت اتاق دوید،در را باز کرد و با دیدن کمیل با کتف باندپیچی شده و بلوز خونی ،همانجا وا رفت،اگر به موقع در را با دست نمیگرفت ،بر روی زمین می افتاد.
کمیل با وجود درد ،نگران سمانه بود،سعی کرد بلند شود،اما با نیمخیز شدن ،صورتش از درد جمع شد،سمانه با دیدن صورت مچاله شدنش از درد به سمتش رفت و کمکش کرد دوباره روی تخت دراز بکشد،اختیار اشک هایش را نداشت،در بدی در قلبش احساس می کرد،نمی توانست نگاهش را از بلوز خونی و بازوی زخمی کمیل دور کند.
کمیل که متوجه اذیت شدن او شد،آرام صدایش کرد،با گره خوردن نگاه هایشان در هم،از آن همه احساس در چشمان سمانه شوکه شد،نمی توانست درڪ کند دقیقا در چشمانش چه می دید.درد،ترس،اضطراب،خواهش،و....
لبخند پر دردی زد و گفت:
ــ نمیخوای چیزی بگی؟
اما سمانه لبانش را محکم بر هم فشار داد تا حرفی نزند،چون می دانست اولین حرفی که بزند اشک هایش روانه می شدند،کمیل دستانش را در دست گرفت و به آرامی ادامه داد:
ــ من حالم خوبه سمانه،نگران نباش چیزی نیست ،تو ماموریت زخمی شدم ،زخمش سطحیه
امیدوار بود با این توضیح کمی از نگرانی های او را کم کند،با صدای بغض دار سمانه ،چشمانش را روی هم فشرد و باز کرد.
ــ سطحیه ?نگران نباشم؟من بچم کمیل؟
ــ سمانه جان منـ...
ــ جواب منو بده کمیل بچم؟فک کردی با این حرفا باورم میشه،فک میکنی نمیدونم این خونریزی برای یه زخم سطحی نیست و این زخمت چندتا بخیه خورد
کمیل وقتی بی قراری سمانه را دید ،سر او را روی شانه اش گذاشت،با اینکه درد شدیدی تمام وجودش را فرا گرفت،اما آرام کردن سمانه الان برای کمیل در اولویت بود،صدای هق هق سمانه او را آزار می داد و خود را لعنت کرد که سمانه را به این حال و روز انداخته بود
بوسه ای بر سرش نشاند و آرام زمزمه کرد:
ــ آروم باش میگم ،آره تیر خوردم
تا سمانه می خواست سرش را بالا بیاورد کمیل جلویش را گرفت،و آرام روی سرش را نوازش کرد.
ــ ولی خداروشکر تیر زخمیم کرد و تو بدنم نرفت،پنج تا بخیه خوردم،الانم حالم خوبه باور کن راست میگم
ــ کی اینطور شدی؟چطور
ــ صبح ،تو ماموریت
سمانه از ترس اینکه روزی برسد و کمیل را از دست بدهد،دست کمیل را محکم فشرد و آرام گریه کرد
↩️ #ادامہ_دارد...
○⭕️
✍🏻 #نویسنده: فاطمه امیری
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran