eitaa logo
🌹ڪانال مدافعان حرم🌹
5.9هزار دنبال‌کننده
23.3هزار عکس
21.8هزار ویدیو
224 فایل
صفایی ندارد ارسطو شدن خوشا پر کشیدن پرستو شدن 📞ارتباط با خادم کانال 👇👇 @diyareasheghi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️ اعترافات متهم سیدمحمد حسینی از جنایاتی که برسر روح الله عجمیان آوردند متهم حسینی: 🔹رسیدم بالاسر شهید چاقو را در بدن شهید فرو کردم و به اندازه دو بند انگشت گذاشتم و فشار دادم در بدن شهید روح الله عجمیان 🔹محمد حسینی، به اتهام افساد فی‌الارض از طریق ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور، حمله به مامورین حافظ امنیت و جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد که موجب اخلال شدید در نظم عمومی و ناامنی در کشور و منتهی به شهادت سید روح الله عجمیان شد به قصاص محکوم شدند. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️بالای ۳۰ نفر دوره‌اش کرده بودند و با مشت، چاقو و سنگ داشتن می‌زدند! 🔹گوشه‌ای از اعترافات محمدمهدی کرمی از جنایاتی که برسر شهید روح الله عجمیان آوردند. 🔹محمدمهدی کرمی صبح امروز به اتهام افساد فی‌الارض از طریق ارتکاب جرایم علیه امنیت کشور، حمله به مامورین حافظ امنیت و جنایت علیه تمامیت جسمانی افراد که موجب اخلال شدید در نظم عمومی و ناامنی در کشور و منتهی به شهادت سید روح الله عجمیان شد به قصاص محکوم شد. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
💢"طرح ممنوع الخروجی مسئولان" در دستور کار مجلس قرار گرفت 🔹طرح ممنوعیت خروج مسئولان و مدیران نظام جمهوری اسلامی پس از اتمام مسئولیت از کشور تا سپری شدن مراحل قانونی در دستور کار هفته جاری صحن علنی مجلس شورای اسلامی قرار گرفته است. ▫️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
✍فرازی از سخنان 🔶شهید مدافع‌حرم ∘ پدࢪے مقتدࢪ داشتن ∘ از نعمٺ‌هاے بزࢪگ الهے است ∘ ڪه خداوند نسيب ما ڪࢪده است! ∘ فقــــط لازم است ∘ گوش به فࢪمانش باشیم، ∘ دشمن جࢪئت نگاه به ما ࢪا نداࢪد! 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خواهر شهید عجمیان :هیچ حکمی بالاتر از حکم خداوند نیست... ▫️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 لحظاتی از نبرد جانانه رزمندگان با تکفیری‌ها در منطقه حلب سوریه و صحبت‌های شهید 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
پیر و جوانِ کربلا را داده حاجت شنبه به شنبه سفره های بی ریایش ▫️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
را صدا بزن 📿 اول وقت 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
💢 چه پیشرفتی کرده آمریکا!! 🔹خیابونای سانفرانسیسکو رو آب انداختن که مردمشون تفریح کنن، ببینید دولت آمریکا چقدر به فکر مردمشونه و براشون هزینه میکنه 😏 🔹یه وقت فکر نکنید آب گرفتگی خیابونهاشون بخاطر بارندگی و نبود زیرساخت و سوء مدیریته ▫️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
🔴 سردار سرتیپ رادان به فرماندهی کل انتظامی جمهوری اسلامی ایران منصوب شد متن حکم فرمانده کل قوا به این شرح است: بسم الله الرحمن الرحیم سردار سرتیپ احمدرضا رادان 🔸با پایان یافتن دوران مأموریت سردار اشتری و با ابراز قدردانی و رضایتمندی از خدمات ایشان، شما را به فرماندهی کل انتظامی جمهوری اسلامی ایران منصوب می‌کنم. 🔸توصیه اکید این‌جانب، جلب رضایت خداوند متعال و در امتداد آن، جلب رضایت مردم عزیز در حراست از امنیت و تأمین آسایش عمومی است. ارتقاء توانائیهای سازمان و صیانت از شأن کارکنان و پرورش پلیس تخصصی برای بخش‌های گوناگون امنیت توصیه مهم دیگر است. 🔸از دستگاههای گوناگون کشوری انتظار می‌رود با سازمان انتظامی کشور، همکاری لازم را مبذول دارند. 🔸توفیق همگان را از خداوند متعال مسألت میکنم. 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: ایمان به ادعا و آرزو نیست بلکه ایمان آن است که در دل خالص باشد و عمل آن را تصدیق و تأیید کند. بحار الانوار، ج 69، ص 72 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
🎞 🖥سریال «» 📀قسمت پنجم 🌹شهید مدافع‌حرم 🗓شنبه ۱۷ دی ۱۴۰۱ 🕰ساعت ۲۱:۱۵ 📺شبکه دو 🔄تکــــرار 🗓یکشنبه ۱۸ دی 🕰ساعات ۰۰:۵۰ ، ۰۹:۴۵ و ۱۶:۱۵ 📺شبکه دو 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
❇️ 🟣شهید مدافع‌حرم ♻️تبلیغ دین از راه عمل 🔮به روایت مادر شهید: احمد هیچ‌وقت برای روضه‌خوانی و تبلیغ دین به صورت شفاهی منبر نمی‌رفت؛ حتی هنگامی که در خانه‌ی پدری من منبر رفت، تنها نهج‌البلاغه رو تفسیر کرد. احمد عقیده داشت که تبلیغ دین باید از راه عمل انجام بشه. می‌گفت:«توی سامرا بر سر مذهب شیعه جنگ است و باید ما هم دین را آنجا تبلیغ کنیم». 💚گویا در نجف اتاقی ساده برای خود آماده کرده بود و در آن هم خودش درس می‌خواند و هم به بچه‌ها قرآن و نهج‌البلاغه یاد می‌داد؛ حتی کلاس تکواندو براشون برگزار می‌کرد؛ آن هم با خرج خودش. 🔮از ایران برای بچه‌ها لباس تکواندو تهیه می‌کرد و براشون می‌بُرد عراق. به ما نمی‌گفت چی تو سرش می‌گذره اما اگه به من اطلاع می‌داد که می‌خواد به جنگ بره، شاید خیلی براش دلتنگ می‌شدم، اما هیچ‌گاه مخالفت نمی‌کردم؛ من به بچه‌ام بگم تو راه دین قدم نگذار؟ هرگز! 💚در هر موقعیتی که قرار داشت، از وظیفه‌اش آگاه بود و می‌دونست باید چجوری کار کنه؛ نماز، درس، کار، ورزش، آموزش و هر کاری رو درست انجام می‌داد؛ همیشه می‌گفت:«طلبه باید کارش رو درست یاد بگیره.» 🌐 @Iran_Iran
‍‍‍🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌺🍃🌸 🌸 💍 🟣شهید مدافع‌حرم مهدی موحدنیا 📀راوے: همسر شهید 💙من و آقا مهدی چهارسال با هم در یک دانشگاه درس می‌خواندیم. من متولد سال۱۳۶۸ بودم و در رشته‌ی کامپیوتر تحصیل می‌کردم و او متولد سال۱۳۶۶ و دانشجوی رشته برق بود. من یک دختر مذهبی و معتقد بودم. از آنهایی که سعی می‌کردم در روابطم با نامحرم چارچوب‌ها را رعایت کنم و تا لازم نباشد با آنها صحبت نکنم. 💜اما چند باری ناخواسته چشمم به مهدی اُفتاده بود و راستش را بخواهید از او خوشم آمد. خودم را هم سرزنش می‌کردم که چرا باید از یک مرد نامحرم خوشم آمده باشد و سعی می‌کردم به این موضوع خیلی بها ندهم و فراموشش کنم. اما مدتی که می‌گذشت باز به صورت اتفاقی او را می‌دیدم. از سال۱۳۸۸ تا ۱۳۹۲ من جاهای مختلفی او را می‌دیدم و گاهی از خدا گله می‌کردم که چرا منی که می‌خواهم او را فراموش کنم، باز سر راهم قرار می‌گیرد. 💙در عین حال، در این مدت هر خواستگاری که مطرح می‌شد، رَدش می‌کردم و علتش را هم به کسی نمی‌گفتم. از آن دخترها هم نبودم که بروم جلو و مثلاً به او بگویم که به شما علاقه دارم. در دلم با خودم درگیر بودم تا اینکه یک اتفاق عجیب افتاد؛ شوهر خواهرم که دوست آقا مهدی بود، یکبار منزل آنها مهمان می‌شود. مادر مهدی به او می‌گوید مهدی هنوز زن نگرفته و شما که دوستش هستید، یکی را معرفی کنید به او! 💜شوهر خواهرم هم بلافاصله من به ذهنشان می‌آید و همانجا معرفی می‌کند. خانواده مهدی هم تصمیم می‌گیرند به خواستگاری بیایند. وقتی در خانه‌ی ما این موضوع مطرح شد، داشتم از تعجب شاخ در می‌آوردم که خدایا چطور این ماجرا چرخید و اینگونه شد. من چهار سال بر احساس خودم غلبه کرده بودم و وقتی دیدم خدا چگونه برایم رقم زده، خوشحال شدم. در این مورد با هیچ کسی هم صحبت نکرده بودم. 💙حتی بعد از ازدواج هم کامل به مهدی نگفتم. اتفاقاً یکبار که سر بسته به او گفتم، گفت:«خُب می‌آمدی می‌گفتی، منم قبول می‌کردم و الان چند سال سر زندگی‌مان بودیم.» منم خندیدم و گفتم: «من از آن دخترها نیستم.» در خواستگاری آقا مهدی تنها یک درخواست از من داشت و اینکه گفت:«دوست دارم مثل مادرم چادر سر کنید!» 💜من دختر محجّبه‌ای بودم اما مادر ایشان خیلی کامل‌تر رویش را می‌گرفت. قبول کردم چرا که متوجه شدم این خواسته از علاقه‌اش بود نه تحکّم. اینکه دلش نمی‌خواست چشم ناپاک ناموسش را ببیند. در کل هیچ‌گاه مهدی در زندگی موضوعی را تحکّمی به من نگفت. در مورد مهریه هم به من گفت:«هر چه دلت می‌خواهد، بگو!».گفتم:«۱۴سکه و سالی یکبار سفر کربلا». قبول کرد اما هیچ‌گاه به خاطر شغلش که نظامی بود، قسمت‌مان نشد به کربلا برویم. 🌸 🌺🍃🌸 🍃🌺🍃🌸🍃🌺 🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ببینید | کلیپ ویژه « جان‌فدا» 🔺مردم پرافتخار و سربلند ایران، جان من هزاران بار فدای شما جان‌فدا 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
آن فروریخته گلهای پریشان در باد کز می جام شهادت همه مدهوشانند نامشان زمزمه نیمه شــب مستان باد تا نگویند که از یاد فراموشانند . . . 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢مرحوم علامه مصباح خطاب به سید هاشم الحیدری: اگر خدمت سید حسن مشرف شدید و اجازه دادند از طرف ما پای ایشان را ببوسید ▫️ڪانال مدافعان حـــــرم 🌐 @Iran_Iran https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
جمعی می روند و جمعی می مانند امان از لحظه بازگشت جمعی می آیند و جمع دیگری را می آورند جمعی هم جاوید می مانند. وداع🌷شهید 🌷 با دخترانش 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💔اگه الآن آقا قدیر مقابل‌تون بشینند و باهاشون صحبت کنید، بهشون چی میگید؟ 🖥برنامه «نیمه‌پنهان‌ماه» با حضور همسر شهید مدافع‌حرم 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
را صدا بزن 📿 اول وقت 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
هوالعشــــــق دسته باریکی از موهایم را دور انگشتم میپیچم و با کلافگی باز میکنم. نزدیک غروب است و هر دو بیکار در اتاق نشسته ایم.چند دقیقه قبل راجب زنگ نزدن علی حرف زدیم...امیدوار بودم به زودی خبری شود! موهایم را روی صورتم رها میکنم و با فوت کردن به بازی ادامه میدهم... یکدفعه به سرم میزند _فاطمه؟ درحالیکه کف پایش را میخاراند جواب میدهد _هوم؟... _بیا بریم پشت بوم! متعجب نگاهم میکند _وااااا...حالت خوبه؟ _نچ دلم گرفته بریم غروب رو ببینیم! شانه بالا می اندازد _خوبه!...بریم!... روسری آبی کاربنی ام راسر میکنم.بیاد روزخداحافظیمان دوس داشتم به پشت بام بروم... یک کت مشکی تنش میکند وروسری اش را برمیدارد _بریم پایین اونجاسرم میکنم. از اتاق بیرون میرویم و پله هارا پشت سر میگذاریم که یکدفعه صدای زنگ تلفن در خانه میپیچد. هردو بهن نگاه میکنیم وسمت هال میدویم.زهراخانوم از حیاط صدای تلفن را میشنود،شلنگ آب را زمین میگذارد و به خانه می آید. تلفن زنگ میخورد و قلب من محکم میکوبید!...اصن از کجا معلوم علی.... 💞 💞 فاطمه با استرس به شانه ام میزند _بردار گوشیو الان قطع میشه... بی معطلی گوشی را برمیدارم _بله؟؟؟.... صدای بادو خش خش فقط... یکبار دیگر نفسم را بیرون میدهم _الو...بله بفرمایید... وصدای تو!...ضعیف و بریده بریده... _الو!...ریحا...خودتی!!... اشک به چشمانم میدود.زهرا خانون در حالیکه دستهایش را با دامنش خشک میکند کنارم می آید ولب میزند _کیه؟... سعی میکنم گریه نکنم _علی؟...خوبی؟؟؟... اسم علی را که میگویم مادرو خواهرت مثل اسپند روی آتیش میشوند _دعا دعا میکردم وقتی زنگ میزنم اونجا باشی... صدا قطع میشود _علی!!!!؟؟...الو... و دوباره... _نمیتونم خیلی حرف بزنم...به همه بگو حال من خوبه!!... سرم را تکان میدهم... _ریحانه...ریحانه؟... بغض راه صحبتم را بسته...بزور میگویم _جان ریحانه...؟ و سکوت پشت خط تو! _محکم باشیا!!...هر چی شد راضی نیستم گریه کنی... باز هم بغض منو صدای ضعیف تو! _تاکسی پیشم نیست...میخواستم بگم...دوست دارم!... دهانم خشک و صدایت قطع میشود و بعدهم...بوق اشغال! 💞 💞 دستهایم میلرزدو تلفن رها میشود... برمیگردم و خودم را در آغوش مادرت میندازم و صدای هق هق من...و لرزش شانه های مادرت! حتی وقت نشد جوابت را بدهم.کاش میشد فریاد بزنم و صدایم تا مرزها بیاید اینکه دوستت دارم ودلم برایت تنگ شده...اینکه دیگر طاقت ندارم... اینکه انقدر خوبی که نمیشه لحظه ای از تو جدا بود..اینکه اینجا همه چیز خوب است!فقط یکم هوای نفس نیست همین!! زهرا خانوم همانطور که کتفم را میمالد تا آرام شوم میپرسد... _چی میگفت؟... بغض در لحن مادرانه اش پیچیده... آب دهانم را بزور قورت میدهم _ببخشید تلفن رو ندادم... میگفت نمیشه زیاد حرف زد... حالش خوب بود... خواست اینو به همه بگم! زیر لب خدایا شکری میگوید و به صورتم نگاه میکند _حالش خوبه تو چرا اینجوری گریه میکنی؟به یک قطره روی مژه اش اشاره میکنم _به همون دلیلی که پلک شما خیسه... سرش را تکان میدهد و از جا بلند میشود و سمت حیاط میرود ادامہ دارد... نویسنده این متن: 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran