eitaa logo
🌹ڪانال مدافعان حرم🌹
5.9هزار دنبال‌کننده
23.3هزار عکس
21.9هزار ویدیو
224 فایل
صفایی ندارد ارسطو شدن خوشا پر کشیدن پرستو شدن 📞ارتباط با خادم کانال 👇👇 @diyareasheghi
مشاهده در ایتا
دانلود
هوالعشــــــق مرد سجده آخرش را که میرود. تو دیوانه وار بلند میشوی و سمتش میروی. من هم بدنبالت بلند میشوم. دستت را دراز میکنی و روی شانه اش میزنی... _ ببخشید!... برمیگردد و با نگاهش میپرسد بله؟ همانطور که کودک وار اشک میریزی میگویی _ فقط خواستم بگم دعا کنید مام لیاقت پیدا کنیم...بشیم همرزم شما! لبخند شیرینی روی لبهای مرد مینشیند _ اولاً سلام...دوماً پس شمام آره؟ سرت را پایین میندازی _ شرمنده!سلام علیکم...ما خیلی وقته آره...خیلی وقته... _ ان شاءالله خود آقا حاجتت رو بده پسر... _ ممنون!..شرمنده یهو زدم رو شونتون...فقط... دلِ دیگه... یاعلی پشتت را میکنی که او میپرسد _ خب چرا نمیری؟...اینقد بیتابی و هنوز اینجایی؟...کاراتو کردی؟ 💞 💞 با هر جمله ی مرد بیشتر میلرزی و دلت آتش میگیرد .نگاهت فرش را رصد میکند _ نه حاجی!دستمو بستن!...میترسم برم!... اوبی اطلاع جواب میدهد _ دستتو که فعلا خودت بستی جوون!...استخاره کن ببین خدا چی میگه! بعد هم پوتین هایش را برمیدارد و از ما فاصله میگیرد نگاهت خشک میشود به زمین... درفکر فرو میروی.. _ استخاره کنم!؟... شانه بالا میندازم _ آره! چرا تا حالا نکردی!؟شاید خوب دراومد! _ آخه...آخه همیشه وقتی استخاره میکنم که دو دلم...وقتی مطمئنم استخاره نمیگیرم خانوم! _ مطمئن؟...ازچی میطمئنی؟ صدایت میلرزد _ ازینکه اگرم برم..فقط سربارم.همین! بودنم بدبختی میاره برا بقیه! _ مطمئنی؟.. نگاهت را میچرخانی به اطراف.دنبال همان مرد میگردی...اما اثری ازاو نیست.انگار از اول هم نبوده! وِلوِله به جانت میفتد _ ریحانه! بدو کفشتو بپوش...بدو... همانطور که بسرعت کفشم را پا میکنم میپرسم _ چی شده چی شده؟ _ از دفتر همینجا استخاره میگیریم...فوقش حالم بد میشه اونجا! شاید حکمتیه...اصن شایدم نشه...دیگه حرف دکترم برام مهم نیست....باید برم... _ چرا خودت استخاره نمیکنی!؟؟ _ میخوام کس دیگه بگیره... 💞 💞 مچ دستم را میگیری و دنبال خودت میکشی. نمیدانیم باید کجا برویم حدود یک ربع میچرخیم. انقدر هول کرده ایم که حواسمان نیست که میتوانیم از خادمها بپرسیم... در دفتر پاسخگویی روحانی با عمامه سفید نشسته است و مطالعه میکند. در میزنیم و اهسته وارد میشویم... _ سلام علیکم... روحانی کتابش را میبندد _ وعلیکم السلام...بفرمایید _ میخواستم بی زحمت یه استخاره بگیرید برامون حاج اقا! لبخند میزند و بمن اشاره میکند _ برای امر خیر ان شاءالله؟... _ نه حاجی عقدیم...یعنی موقت... _ خب برای زمان دائم؟!...خلاصه خیر دیگه! _ نه!... ادامہ دارد... نویسنده این متن: 🌐 @Iran_Iran 🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran