فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 از جوجه داعشی ها، هرگز نباید آشفت
بانوای : حاج #میثم_مطیعی
حماسی خوانی با موضوع اغتشاشات اخیر
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
توهینهای مستقیم فرخ نژاد به رهبر انقلاب
وقاحت این جماعت مفت خور اندازه نداره
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
✍فرازهایی از #وصیتنامه
🟠شهید مدافعحرم #علی_روح_اللهی
💥دشمنشناس باشیم! با اولیای الهی دوست و از دشمنان بیزار باشیم. هرگز به دشمن اعتماد و تکیه نکنیم و امیدی به سفرهی خالی آنها نداشته باشیم! بلکه تنها به خدا امید و اعتماد داشته باشیم!
🧡در عین حال با مردم مدارا و به آنها خدمت نماییم! سرمایهی ما، مردم خوب و فهیم و همیشه در صحنهی ما هستند و در طول سالیان بعد از انقلاب، در فراز و نشیب سختیها به خوبی از امتحانات سربلند بیرون آمدهاند. قدرِ آنها را بدانیم به آنها خدمت کنیم و اعتماد داشته باشیم!
💥قدر رهبرمان را بدانیم! به رهنمودها و فرمایشها و منویات ایشان عمل کنیم؛ نَه یک قدم عقب بمانیم و نَه یک قدم جلو حرکت کنیم. عزّت و سربلندی ما در این است.
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
🌸🌼🌺🌼🌸🌺🌼🌸
🌸🌼🌺🌼🌸
🌸🌼🌺
🌸
💍#ازدواج_به_سبک_شهدا
🟣شهیدمدافعحرم #مصطفی_زال_نژاد
📀راوے: همسر شهید
💜زمینهی آشنایی و ازدواج ما در هیئت محبّین آلطه صورت گرفت. من از سال۱۳۷۷ در انجمن اسلامی بسیج دانشآموزی و مهدیه آمل فعالیت میکردم و با هیئت محبّین آلطه هم همکاری داشتم. آنجا با خواهر آقا مصطفی دوست بودم.
🌟با اینکه خواستگاران زیادی از طیفهای مختلف داشتم، چون آدم کمالگرایی بودم، دوست داشتم کسی همسرم شود که مرا به کمال برساند. برای داشتن چنین همسری هم خیلی دعا میکردم.
💜یکبار در ایام فاطمیّه حال بدی داشتم. چله گرفته بودم تا خدا ازدواج خوبی برایم رقم بزند. همان روزها منزل هیئت داشتیم. آقا مصطفی را دیدم و ایشان هم مرا دیده بود. آن زمان آقا مصطفی هنوز۲۳ سالش نشده بود؛ من هم ۲۱سال داشتم.
🌟وقتی قضیهی خواستگاری پیش آمد، آقا مصطفی گفته بود که من پساندازی ندارم، اما ملاک من و خانوادهام این چیزها نبود. خلاصه استخاره کردم و خوب آمد و وصلتمان جور شد.
💜در سال۱۳۸۴ به نام سال پیامبر اعظمﷺ عقد کردیم؛ درحالیکه نام من، «خدیجه» و نام ایشان، «مصطفی» بود و در روز مبعث پیامبر اعظمﷺ نیز مراسم عقد و ازدواجمان بود و فرزند اولمان را هم به نامِ زهرا علیهاالسلام دختر پیامبر، «فاطمهزهرا» گذاشتیم.
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید | حضور حاج قاسم در بین رزمندگان دفاع مقدس و مدافع حرم
🔸صلِّ علی محمّد، سرباز مهدی آمد
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
❇️#سیره_شهدا
🔴شهید #محمدرضا_عسکری_فرد
♻️خانوادهدوستی و مردمداری
از خصوصیات اخلاقی برادرم❣
خانوادهدوستیوتوجهبهصلهرحمبود👨👩👦👦
شاید به همین خاطر بود که تمایلی✨
به استفاده از فضای مجازی نداشت🕸
و ارتباطاز اینطریقرا نمیپسندید❌📱
او بسیار مردمدار بود💞
و همیشه کمک به دیگران را🌟
در اولویت کارهایش قرار میداد🧏♂
خـوشمَشرب بودن🌈
و اخلاق دلنشین شهید🥰
طوری بود که زمینه را✌️
برای جذب جوانان به مساجد🕌
و طلبگیِ بسیاری از آنها را📿
فــــراهــــم میســــاخــــت💙
📀راوے: برادر شهید
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
39.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅نوای سرود تحسینشدهٔ «سلام فرمانده» توسط سربازان کوچک صنعت چادرملو در مجتمع صنعتی این شرکت طنینانداز شد.
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
❇️#سیره_شهدا
🌕شهیدمدافعحرم #ابومهدی_المهندس
♻️رسیدگیبهخانوادهشهداوَمجاهدان
🌻حاج ابومهدی اهل مقدسبازی نبود. معنوی بود اما شوخی و مزاح هم میکرد و دلِ همنشینانش را شاد میکرد. شهید ابومهدی انسان متواضعی بود. به مجاهدان و خانواده شهدا بسیار رسیدگی میکرد.
☘اگر مجاهدان صاحب فرزند میشدند، همیشه برای فرزندانشان هدیه میخرید. هیچوقت از وضعیت زندگی اطرافیانش غافل نبود. فرزند یکی از مسئولان دفترش بیماری قند داشت، ابومهدی همیشه جویای احوال او بود و بسیار کمک میکرد، حتی شرایط سفر را برای آنان مهیّا میکرد.
🌻هیچ زمانی نبود که خانواده با حاج ابومهدی تماس بگیرد و ایشان پاسخ آنها را ندهد؛ حتی اگر در جلسه هم بودند، سعی میکرد کوتاه پاسخ آنها را بدهد.
🎙راوے: دوست شهید
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 خطر رسانهها در آینده نزدیک !!
⭕️ دیپ فیکها، انقلابی در حوزه رسانهها هستند به صورتی که دیگر نمیتوان به هیچ چیز اعتماد کرد.
⭕️ امنیت کشورها در آینده نزدیک به رسانه گره خواهد خورد.
▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
فرخ نژاد با پول بسیار کلانی که از بازی به عنوان "مامور امنیتی جمهوری اسلامی" در سریال آخرش گرفت، سریع رفت آمریکا تا بگوید جمهوری اسلامی خیلی بد است!
حسین لامعی در استوری اینستاگرامش نوشت:
وارد پیج فرخنژاد شوید و پستهای همه این سالهایش را بخوانید؛ تندترینش فوت شجریان است که نوشته تسلیت! این بزرگترین کنش سیاسی استاد در ایران بود...
حالا بامزه اینجاست که فرخنژاد ۴ شب قبل آخرین صحنه خود در سریال "سقوط" را بازی کرد، کل پولش را گرفت و سریع از ایران خارج شد، حال به گمانتان سقوط چگونه سریالیست؟ آیا در حمایت از زن زندگی آزادی؟ در حمایت از معترضان؟ در اعتراض به گرانیها؟ خیر! سقوط سریالی تحت نظر و پشتیبانی نهادهای امنیتیست، سریالی در عراق پیرامون داعش و آزادسازی موصل توسط جمهوری اسلامی..
حالا به نظرتان نقش استاد در این سریال چیست؟ او نقش یک مامور امنیتی جمهوری اسلامی را ایفا میکند و نشان میدهد جمهوریاسلامی چگونه عراق را پاک و آزاد کرد... او برای این نقش پول بسیار کلان گرفت و با همان سریع رفت آمریکا تا بگوید: جمهوری اسلامی خیلی بد است!
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
#رمان #مدافع_عشق
#قسمت_41
هوالعشـــق
قرار است که یک هفته در مشهد بمانیم. دو روزش بسرعت گذشت و در تمام این چهل و هشت ساعت تلفن همراهت خاموش بود و من دلواپس و نگران فقط دعایت میکردم. علـےاصغرکوچولو بخاطر مدرسه اش همسفر ما نشده و پیش سجاد مانده بود. ازینکه بخواهم به خانه تان تماس بگیرم وحالت را بپرسم خجالت میکشیدم پس فقط منتظر ماندم تا بالاخره پدر یا مادرت دلشوره بگیرند و خبری ازتو بہ من بدهند
چنگالم را درظرف سالاد فشار میدهم و مقدار زیادی کاهو با سس را یک جا میخورم.فاطمه به پهلوام میزند
_ آروم بابا!همش مال توعه!
ادای مسخره ای در می آورم و با دهان پر جواب میدهم
_ دکتر! دیرشده! میخوام برم حرم!
_ وا خب همه قراره فردا بریم دیگه!
_ نه من طاقت نمیارم! شیش روزش گذشته! دیگه فرصت خاصی نمونده!
فاطمه باکنترل تلویزیون را روشن و صدایش را صفر میکند!
_ بیا و نصفه شبی از خر شیطون بیا پایین!
چنگالم را طرفش تکان میدهم
_ اتفاقا ًاین اقا شیطون پدرسوختس که تو مخ تو رفته تا منو پشیمون کنی
_ وااا! بابا ساعت سه نصفه شبه همه خوابن!
_ من میخوام نماز صبح حرم باشم! دلم گرفته فاطمه!
یادت میفتم و سالاد را با بغض قورت میدهم.
_ باشه! حداقل به پذیرش هتل بگو برات آژانس بگیرن . پیاده نریا تو تاریکی!
💞 💞
سرم را تکان میدهم و از روی تخت پایین می آیم. درکمد راباز میکنم، لباسم را عوض میکنم و بجایش مانتوی بلند و شیری رنگم رامیپوشم. روسری ام را لبنانی میبندم و چادرم را سرمیکنم. فاطمه با موهای بهم ریخته خیره خیره نگاهم میکند. میخندم و با انگشت اشاره موهایش را نشان میدهم
_ مثل خلا شدی!
اخم میکند و درحالیکه بادستهایش سعی میکند وضع بهتری به پریشانی اش بدهد میگوید
_ ایشششش! تو زائری یا فوضول؟
زبانم را بیرون می آورم
_ جفتش شلمان خانوم
آهسته از اتاق خارج میشوم و پاورچین پاورچین اتاق دوم سوئیت را رد میکنم. ازداخل یخچال کوچک کنار اتاق یک بسته شکلات و بطری آب برمیدارم و بیرون میزنم. تقریباً تا اسانسور میدوم و مثل بچه ها دکمه کنترلش را هی فشار میدهم و بیخود ذوق میکنم! شاید از این خوشحالم که کسی نیست و مرا نمیبیند! اما یکدفعه یاد دوربین های مداربسته می افتم و انگشتم را از روی دکمه برمیدارم.آسانسور که میرسد سریع سوارش میشوم و در عرض یک دقیقه به لابی میرسم. در بخش پذیرش خانومی شیک پوش پشت کامپیوتر نشسته بود و خمیازه میکشید با قدمهای بلند سمتش میروم...️
_ سلام خانوم!شبتون بخیر...
_ سلام عزیزم بفرمایید
_ یه ماشین تا حرم میخواستم.
_ برای رفت و برگشت باهم؟
_ نه فقط ببره!
لبخند مصنوعی میزند و اشاره میکند که منتظر روی مبل های چیده شده کنار هم بنشینم...
💞 💞
در ماشین را باز میکنم و پیاده میشوم. هوای نیمه سرد و ابری و منی که با نفس عطر خوش فضا را میبلعم. سرخم میکنم و از پنجره به راننده میگویم
_ ممنون آقا! میتونید برید. بگید هزینه رو بزنن به حساب.
راننده میانسال پنجره رابالا میدهد و حرکت میکند.
چادرم را روی سرم مرتب میکنم و تا ورودی خواهران تقریبا میدوم. نمیدانم چرا عجله دارم. از اینهمه اشتیاق خودم هم تعجب میکنم. هوای ابری و تیره خبر از بارش مهر میدهد. بارش نعمت و هدیه...بی اراده لبخند میزنم و نگاهم را به گنبد پرنور امام رضا ع میدوزم. دست راستم را اینبار نه روی سینه بلکه بالا می آورم و عرض ارادت و ادب میکنم. ممنون که دعوتنامه ام را امضا کردی.من فدای دست حیدری ات! چقدر حیاط خلوت است...گویی یک منم و تنها تویی که در مقابل ایستاده ای. هجوم گرفتگی نفس در چشمانم و لرزش لبهایم و در آخر این دلتنگی است که چهره ام را خیس میکند. یعنی اینقدر زود باید چمدان ببندم برای برگشت؟ حال غریبی دارم...آرام آرام حرکت میکنم و جلو میروم. قصد کرده ام دست خالی برنگردم. یک هدیه میخواهم.. یک سوغاتی بده تا برگردم! فقط مخصوص من...! احساسی که الان در وجودم میتپد سال پیش مرده بود! مقابل پنجره فولاد مینشینم... قرارگاه عاشقی شده برایم! کبوترها از سرما پف کرده و کنارهم روی گنبد نشسته اند....تعدادی هم روی سقاخانه آســـمال طلا وول میخورند. زانوهایم را بغل میگیرم و با نگاه جرعه جرعه ارامش این بارگاه ملکوتی را با روح مینوشم. صورتم را رو به آسمان میگیرم و چشمهایم را میبندم. یک لحظه در ذهنم چند بیت میپیچد...
_ آمده ام...
آمدم ای شاه پناهم بده!
خط امانـے ز گناهم بده...
نمیدانم این اشکها از درماندگی است یا دلتنگی...اما خوب میدانم عمق قلبم از بار اشتباهات و گناهانم میسوزد! یک قطره روی صورتم میچکد و در فاصله چند ثانیه یکی دیگر...فاصله ها کم و کم تر میشود و میبارد رئفت از آسمان بهشت هشتم!
ادامہ دارد...
نویسنده این متن:
#میم_سادات_هاشمے
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠بدترین وضعیت روح بیرون از کالبد مربوط به چه کسانی است؟
#زندگی_پس_از_زندگی
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
@madahi - حاج میثم مطیعی.mp3
7.28M
🎶 #واحد | #حضرت_زهرا(س)
📖 نشد محسن من به دنیا بیاد...
🎤 #میثم_مطیعی
🏴 ویژه ایام #فاطمیه
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
انتشار تصویری از یکی از متهمان سرنگونی هواپیمای اوکراینی
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسئولین زحمت کشیدن ولی نتونستن قیمت پراید و کاهش بدن ولی قیمت و رندش کردن... ۲۲۲ میلیون!
خداقوت :)
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
قسم به عشق که نامش همیشه پابرجاست
نرفته قاسم ما، او هنوز هم اینجاست...
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
Mojezeye Hadis Kesa & Darmane Bimari - @Elteja | کانال اِلتجا.mp3
4.27M
👈 حکایت معجزه حدیث کساء در شفای یک بیمار سرطانی...
#حکایت
#حدیث_کساء
▫️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از حملهی این داعشیان دلخونیم
از بهر شهـــادت، همـــگی مجنونیم
دیدند تمــــام مــــردم شهــــر
آری به مدافعان چقــــدر مدیونیم
🕊بهیاد ستوانیکم پاسدار
🌹شهید مدافعحرم #قدیر_سرلک
🌟هدیه به روح مطهر شهید صلوات
📿اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد📿
🌸
🌺🍃🌸
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 نماهنگ | تشنگان وصل
🌷 رهبر انقلاب: اینکه شما میبینید و میشنوید بعضی از این شهدای ما عاشقانه #آرزوی_شهادت میکردند، خدای متعال یک نوری به دل آنها انداخته بود؛ با این نور یک حقیقتی را میدیدند، این بود که عاشق شهادت بودند.
👈 شهید سلیمانی میگفت... تهدیدش کردند که تو را میکشیم، گفت من دارم در بیابانها دنبالش میگردم، بلندی و پستیها را طی میکنم دنبال همین. ۱۴۰۱/۰۸/۰۸
🔺️ رسانه KHAMENEI.IR بر اساس این بخش از بیانات رهبر انقلاب اسلامی، نماهنگ "تشنگان وصل" را منتشر میکند.
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☑️پروژه کشته سازی این بار با لیوان آب آلبالو در مشهد!
شناسایی و دستگیری عوامل اغتشاشات در دانشگاه فردوسی مشهد توسط سازمان اطلاعات سپاه
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
🌼🍃🌸🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🍃🌺🍃🌸🍃🌺
🌺🍃🌸
🌸
💌#خاطرات_شهدا
🌕شهید مدافعحرم #جبار_عراقی
♨️بــــازارچه
🎙راوے: همسر شهید
❤️سال۱۳۸۵ که جبار فرمانده گردان امام حسین علیهالسلام بود، هر دوهفته یکبار استراحتی داشت که منزل میآمد؛ چند روزی میماند و دوباره برمیگشت. در یکی از ماموریتهایش در خط اروندکنار، همراه علیرضا و رضوان برای دیدنش رفتیم؛ بسیار خوشحال شد و من و بچهها رو به قسمتهای مختلف بُرد.
💛لحظهای متوجه بازارچه کوچکی نزدیکی اتاق فرماندهیاش شدم؛ سؤال کردم: «این بازارچه اینجا چه میکند؟» طبق معمول با لبخندی جوابم داد: «بازارچهای برای خانمهای سرپرست و اَیتام منطقه زدم تا کارهای دستی و... بفروشند تا منّت کسی بر گردنشان نباشد.»
❤️با تعجب گفتم:«سپاه اجازه داده بهت؟برات مسئولیت نشه ها! منطقهی مرزیه» در حال صحبت بودیم که وارد بازارچه شدیم و خانمها کارهای دستی و... میفروختند. همه به احترام شهید عراقی بلند میشدند و سلام میکردند. میگفتند:«سلام حاجی! قربانت! بزرگواری!»
💛در بین آنها فردی سؤال کرد:«حاجی! زن و بچههاتن؟»جبار رو به جوان کرد و با لبخندی سری تکان داد که نشانهی بله بود. یهو دیدم خانمی که بساطی جلویش بود، بلند شد و دست مرا گرفت و گفت:«همسر حاجی هستی؟» گفتم:«بله، همسر حاجیام.»
❤️بلافاصله صورتم را بوسید و گفت:«به پدر و مادر حاجی بگو خدا دنیا و آخرتشون رو به خیرکنه که همچین پسری بزرگ کردند! خدا تو و بچههاتُ عاقبت به خیر کنه! چهارتا یتیم دارم. از سرِ ناچاری درب یادمان دستفروشی میکنم ولی مسئولین نمیگذاشتند کاسبی کنم! حق هم داشتند ولی چه کنم؟ نونِ شب ندارم، مرد خانهام در جوانی فوت کرد و تکپسرم در حادثهای، من و خواهراشُ تنها گذاشت.
💛یکبار که با سربازای درب ورودی در حال جرّ و بحث بودیم، حاجی وارد شد و دلیل سر و صداها را سؤال کرد. سرباز خواست راه گم کنه که من جلو آمدم و به حاجی با چشم گریان، بدبختیام را گفتم. حاجی سرش را پایین انداخت و گفت:«مادر نگران نباش! خَیر میشه.»
❤️چند ساعتی گذاشت که دیدم حاجی و سربازها این منطقهای که الان توش هستیمُ مرتب میکردند. چیزهایی بود که سربازها برداشتند و حاجی دستور جابهجایی میداد.
💛چند ساعت بعد، حاجی کنار بساطم آمد و گفت:«مادر اونجا رو براتون بازارچه درست کردم، کنارم هستید کسی شما را بیرون نمیکنه ولی بازارچه ساعت کاری داره؛ رعایت کنید که کسی شما رو اذیّت نکنه!»
❤️الان همه از برکت حاجی هم در امان هستیم و هم، جنسهایمان را میفروشیم و هم مجبور نیستیم هر روز بساطمون رو ببریم خانه و دوباره برگردیم. به حق اهلبیت خدا زندگی با عزّتی به حاجی و خانوادهاش بده. صدای تمام دستفروشهای بازارچه بلند شد:"الهی آمّین"
💛از بازارچه بیرون زدیم. به صورتش نگاهی کردم و گفتم:«با اینکه برات مسئولیّت داره ولی خدا عجب جرئتی از خیرات درونت گذاشته! نگرانت میشوم.»جبار سرش را پایین گرفت و گفت:«نمیتونم بدبختی کسی رو ببینم! خدابزرگه! از نیّتام خبر داره! حتما مراقب خیراتم هستش. اِنشاءالله چیزی نمیشه خانم! کاری که توش اسم خداست، خدا مراقبشه»
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 مهارت این فرمانده ایرانی، شکار کماندوهای بعثی بود!
🔸 شهید محسن وزوایی فرزند حاج حسین متولد پنجم مرداد ۱۳۳۹ شمسی در محله نظام آباد تهران بود که در خانوادهای اصیل و مذهبی به دنیا آمد. وی در سالهای نوجوانی با راهنماییهای مؤثر پدرش که از همرزمان آیت الله کاشانی بود، قدم به وادی مبارزه گذاشت.
🔸 وزوایی دانشجوی شیمی دانشگاه صنعتی شریف و از دانشجویان پیرو خط امام (ره) بود که پس از ماهها مجاهدت و مبارزه با دشمنان اسلام و حماسهآفرینی در عملیاتهای متعدد در جنگ تحمیلی دعوت حق را لبیک گفت.
🆔
🌐 @Iran_Iran
🇮🇷 http://telegram.me/Iran_Iran
توییتی تامل برانگیز
#امین_بسطامی
آخرالزمان ......
▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
بخنـد جانا
لبخنــــد تو
رویای شیرینی ست
کہ معجزهٔ دیدن بهشت را
برایمــان ترسیـم میڪند ...
#شهید #محمد_کیهانی
🌷تاریخ تولد : ۲۰ آذر ۱۳۵۷
🌷تاریخ شهادت : ۹ آبان ۱۳۹۵.حلب
🥀مزار شهید : اندیمشک
▪️ڪانال مدافعان حـــــرم
🌐 @Iran_Iran
https://t.me/joinchat/AAAAADvRqlwtdgFnCnTrvQ