🔴شاه چگونه نمایندگان مجلس را بر می گزید؟!
🔹از زمان #پهلوی_اول انتخابات #مجلس شورای ملی با تقلب تام انجام می شد. به این ترتیب که دو شاه پهلوی به طور کامل و با کمک تعدادی معدودی از نزدیکان خود و با مشاوره دستگاه های امنیتی به انتخاب و گزینش نمایندگان مردم اقدام می کردند و آنگاه مردم را به صندوق ها می کشاندند:
🔹«روش و تصمیم شاه در مورد #انتخاب_نمایندگان چنین بود بود که فهرست همه ی نامزدها را برای #ساواک می فرستاد. سازمان امنیت فرمهای مخصوصی تهیه کرده بود که سوابق اشخاص در آن درج شده بود و مستقیما در اختیار شاه قرار می داد. این فرمها ستون ملاحظاتی داشت و گرایشات سیاسی، خصوصیات اخلاقی و سوابق اشخاص توسط سازمان امنیت در همین ستون درج می شد. کلیه گزارشات در حضور شاه خوانده می شد و شاه با استناد به گزارشهای ساواک، نظر نهایی را اعلام می کرد و سپس به وزارت کشور ابلاغ می شد و بقیه ی کارها و مقدمات رای گیری فراهم می آمد. اکثریت کسانی که برای مجلس رای آوردند متعلق به کدام گروه بودند؟ اکثریت نمایندگان متعلق به گروهی بودند که منصور در راس انان بود یعنی کانون مترقی.»
📚منبع: احمد نفیسی، گفتگو با احمد نفیسی، به کوشش مرتضی رسولی پور، تهران، موسسه مطالعات تاریخ معاصر، 1394، ص 98
#پهلوی_بدون_روتوش
🌹به ایران قوی بپیوندید: 👇
🇮🇷@iraneghavi40🇮🇷
18.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌❌توصیف شکنجه بر روی دستگاه مخوف «آپولو» در #ساواک😳😢
🔹از زبان آقای توکلی توتونچی از زندانیان سیاسی قبل از انقلاب اسلامی
#پهلوی_بدون_روتوش
🌹به ایران قوی بپیوندید: 👇
🇮🇷@iraneghavi40🇮🇷
🔺شکنجه شلاق زدن با کابل طوری بود که بعد از شکنجه های نوبت دوم و سومش، افراد دیگر پای راه رفتن نداشتند و حتی برای برگشت به سلول می نشستند و خودشان را روی زمین می کشیدند. به پله ها هم که می رسیدند، نگهبان ها بلندشان می کردند و می بردند، یا خود زندانی ها هر جور شده می رفتند. حتی ممکن بود مامورها هلشان بدهند که از بالای پله ها پایین می افتادند.
🔹آن وقت پاها چرک می کرد. در ادامه شکنجه ها متهم را از آپولو پایین می آوردند و زخم دست ها و پاهایش را می بستند. به او می گفتند: «کلاغ پر برو!» اگر می رفتیم که هیچ، وگرنه با کابل به پشتمان می زدند. آدم چطور می تواند با پایی که 150 تا کابل خورده کلاغ پر برود؟! به زبان ساده است،ولی دوتا کلاغ پر که می رفتیم، ضعف می کردیم. بعد می گفتند: «بلند شو پدرسوخته مادر فلان خواهر فلان پدر فلان!» مشتی حرف های رکیک می گفتند و بعد باز با کابل می زدند. کابل همیشه دستشان بود.
📚از کتاب «پرده دوم»، خاطرات شفاهی محمدرضا توتونچی، نشر راه یار، ص136
#ساواک
🌹به ایران قوی بپیوندید: 👇
🇮🇷@iraneghavi40🇮🇷