🌀 خاطرات همسر امام، به قلم خودش: (13)
♨️ پند و اندرز به طلاب
🔹
... طلبههای عزیز! کجایید؟ چرا سراغ خانه بهتر و زندگی مرفهتر میروید؟ هرچه به این چیزها بیشتر برسید، هر چه خانه و اسباب خانه تهیه کنید از ساختن خود و فرزندانتان دور میافتید. سختیها را تحمل کنید و صبر کنید که «الصبر مفتاح الفرج» البته به هیچوجه بر زن و فرزندانتان سخت نگیرید که این دیگر برای آنها قابل تحمل نیست که شما در کنار دوستانتان خوش بگذرانید و زن و فرزندانتان گرسنگی بکشند. بحمدالله گرسنگی که دیگر نیست، کمتر سیری بکشید. سعی کنید ساده زندگی کنید، قناعت را پیشه خود کنید، سعی کنید زیر بار هیچ کسی برای منزل بهتر و زندگی مرفهتر نروید. اگر کسی بخواهد سربلند و با شرافت زندگی کند باید توجه داشته باشد که زرق و برق دنیا اورا نفریبد.🔹مطلب به اینجا رسیده بود که حکیم باشی نسخه از قبل تهیه شدهای را در اختیارم میگذاشت و من با آه و ناله و اشک، گیاهان را میجوشاندم و عصاره تلخ آن را در کام شیرین فرزندم میریختم. روزی با گریه مشغول شستن رختهای کودک خردسالم بودم که آقا وارد شد، وقتی چشمش به من افتاد، دلش بهحالم سوخت و بلافاصله رفت و دکتر مدرسی را برای معالجه فرزندم آورد. با مداوای او مصطفی بعد از دو ماه بهبودی یافت. آن رنجها و دردها را با صبر و بردباری تحمل میکردم و از این بابت خدا را شاکرم. یک جفت شمعدان عتیقه که از جهیزیه مادربزرگم به من رسیده بود به آقای دکتر هدیه دادم، چرا که پولی در بساط نداشتیم ... آقای دکتر مدرسی که خدایش بیامرزد، آن شمعدان را به حرم معصومه [س] هدیه کرد ... بعد از این کسالت، مصطفی پسر هشت سالهام به قدری ضعیف شده بود که با وجود اینکه دو ماه از کسالتش میگذشت قدرت بلند کردن یک سینی کوچک را که در آن دو استکان بود نداشت ... 👈🏼ادامه دارد... 📚زندگینامه بانو خدیجه ثقفی (همسر امام) ص 68-71-72 🇮🇷 @iranemoaser
🔻 روایت تحریف/بخش پنجم
🔴 نقد خاطرات منسوب به آقای منتظری
🔹 نکتهی درخور توجه اینکه آقای #منتظری خود اعتراف کرده است که اصرار کسان به واداشتن امام به چاپ رساله و دادن شهریه بینتیجه بوده و این نهضت او بر ضد رژیم شاه بوده است که زمینه را برای مرجعیت مطلق او هموار کرده است:
🔸 ... درس آقای خمینی در زمان آیتالله بروجردی از مهمترین درسها بود و حدود پانصد ششصد نفر شاگرد داشت و بعد از فوت آیتالله بروجردی، ایشان یک قدم هم برای مرجعیت خودش برنداشت. به اصرار به او گفتند رسالهتان را بدهید چاپ کنند. ایشان حاضر نبودند، تا اینکه مسألهی #انجمنهای_ایالتی_و_ولایتی پیش آمد... آیتالله خمینی در این امر از همه فعالیت بیشتری داشت و اعلامیههای مهمیداد، در نتیجه مردم ایشان را شناختند و به سراغ ایشان آمدند...
🔹 امام هیچ گاه و هرگز در این اندیشه نبود که اگر شهریه را آغاز کرد، نبایستی قطع شود بلکه برعکس بر این نظر بود که اگر بودجه رسید، شهریه میدهد و هرگاه بودجهای نبود مسئولیتی ندارد. نگارنده به یاد دارد آن گاه که نخستین شهریهی امام در اردیبهشت ماه 1342 رسماً پرداخت شد، برخی از نزدیکان و ارادتمندان امام به او پیشنهاد داده بودند که مقدار شهریه را کمتر کند و نیز به طلابی که مقدمات میخوانند شهریه نپردازد تا از بودجهی موجود، شهریهی چند ماه را بتوان تأمین کرد. لیکن امام مخالفت کرد و دستور داد همهی موجودی را میان عموم طـلاب (چه آنهایی که مقدمات میخوانند و چه آنهایی که در پایهی سطح و خارج هستند)، تقسیم کنند و افزوده بود اگر بودجه رسید ماههای دیگر نیز شهریه میدهیم و اگر نرسید، نمیپردازیم. در تاریخ #حوزهی_قم امام نخستین مرجعی بود که به طلابی که مقدمات میخواندند نیز شهریه میداد.
🔸 آن گونه کوتهاندیشیها که مبادا بودجه برای شهریه نرسد و شهریه به طور مستمر و پیوسته پرداخت نشود و مایهی آبروریزی برای «آقا» شود و... در مرام و مکتب امام راه و جایی نداشت. این گونه دیدگاهها از آن کسانی است که هنوز از بیماری خود محوری و خودپرستی نرهیدهاند و در کردار و گفتارشان خدا جایی ندارد، طبق هواهای نفسانی حرکت میکنند و حرف میزنند و خاطره میگویند. لیکن انسانهای وارسته و خود ساخته که به دنبال انجام وظیفه هستند و طبق وظایف و مسئولیتهای دینی قلم میزنند و قدم برمیدارند، آزاداندیشتر از آنند که به شهریه و استمرار آن اندیشه کـنند و بابت بود و نبود آن نگرانی داشته باشند.
🔹 البته نگارنده بر آن نیست این واقعیت را انکار کند که بسیاری از شاگردان و ارادتمندان امام در پی درگذشت آقای بروجردی در فرصتها و مناسبتهای گوناگون، بارها به امام پیشنهاد میدادند که به دادن شهریه و چاپ و انتشار #رساله اقدام کند، لیکن امام تا روزی که مردم به او روی نیاوردند و بودجهی اولیه برای پرداخت شهریه فراهم نیامد، این پیشنهاد را نپذیرفت و به آن مبادرت نورزید. از این رو، شهریهی امام در پی اوج گیری نهضت او آغاز و دنبال شد.
🔸در مورد رسالهی عملیه نیز امام آن روز که مقلدین به او روی آوردند و خواستار رساله شدند، تنها با چاپ و انتشار آن موافقت کرد و هیچ مبلغی بابت چاپ آن هزینه نکرد. مردم با هزینهی شخصی آن را به چاپ رساندند. آن گاه که امام با چاپ رساله موافقت کرد، جمعی در اکیپهای مختلف به تنظیم آن به صورت توضیح المسائل پرداختند و آقای حاج شیخ #مجتبی_تهرانی اصلاح و تصحیح نهایی آن را به پایان برد و نخستین توضیح المسائل امام در تاریخ هفتم یا هشتم محرم83 (هـ. ق) (دهم یا یازدهم خرداد 1342) بـه بازار آمد. (منبع: مقاله تأملاتی نظری و تاریخی در علل و انگیزههای پیدایش جریان آقای منتظری-حجتالاسلام و المسلمین سیدحمید روحانی-فصلنامه پانزده خرداد شماره2 زمستان1383)
◀️ ادامه دارد...
🇮🇷 @iranemoaser
12.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹واکنش حجتالاسلام و المسلمین #سیدحمید_روحانی به نسبتهای ناروای رئیسجمهور علیه ائمه علیهمالسلام
⁉️تفاوت عملکرد رئیسجمهور با خلفای اموی و عباسی چیست؟
🔴یکی از دلایلی که این شخص از خدا بیگانه است همین نسبتهای ناروایی بود که به ائمه اطهار داد.
🔴اگر خلفای اموی و عباسی، #معاویهها کسانی را پول میدادند که روایاتی را به نفع طاغوتیان جعل کنند؛ او خود سعی کرد به جعل کردن...
🇮🇷 @iranemoaser
🗞 #روزنامه_شرق؛ یکشنبه 24 آذر عکس #صادق_قطبزاده را در صفحه اول چاپ کرد. ظاهرا مسئولین و نویسندگان شرق میخواهند در قالب یادداشتهایی حوادث و چهرههای دهه 60 را بررسی کنند و اعترافات صادق قطبزاده را به همین منظور منتشر نمودهاند.
آیا هدف روزنامه شرق بررسی صادقانه و جامع شخصیتهای دهه شصت است؟ ظاهرا هدف این نیست...
🇮🇷 @iranemoaser
🗞روایت یکطرفه #شرق از یک کودتاچی
🔸روزنامه شرق؛ یکشنبه 24 آذر عکس #صادق_قطبزاده را در صفحه اول چاپ کرد. ظاهرا مسئولین و نویسندگان شرق میخواهند در قالب یادداشتهایی حوادث و چهرههای دهه 60 را بررسی کنند و اعترافات صادق قطبزاده را به همین منظور منتشر نمودهاند.
آیا هدف #روزنامه_شرق بررسی صادقانه و جامع شخصیتهای دهه شصت است؟
🔹شاید هدف این نباشد چراکه مسئولین این روزنامه به صورت یکطرفه تنها سخنان قطبزاده را منتشر کردهاند و طبیعی است یک مجرم که خطر اعدام را نزدیک خود حس میکند همه حقایق را بازگو نمیکند و چه بسا برای حفظ جان خود دروغ هم بگوید. در هنگام ورود به عرصه تاریخ باید بدانیم که تاریخنگاری عملی بسیار دقیق و ظریف است که با #ژورنالیسم حزبی و احساسی جمع نمیشود.
🔸قطبزاده سالها قبل از پیروزی #انقلاب_اسلامی شخصیتی منافق و منحرف بود و این انحراف قطبزاده برای شخصیتهای بابصیریتی همچون مرحوم #آیتالله_سیدمصطفی_خمینی پیدا بود و ایشان در برملا كردن نقشهها و نيرنگهای قطبزاده و دارودسته او در ميان روحانيان مبارز نجف و پيشگيری از فريب طلاب نقش بسزايی داشت و رخصت نمیداد كه قطبزادهها و ديگر عناصر و گروههای مرموزی كه به قصد #شكار به نجف ميآمدند و بر آن بودند در ميان طلاب، عناصر سادهلوح و خامی را بيابند و آلت دست كنند، كاميابی داشته باشند و با دست پر برگردند.
🔹اين هوشياری و آگاهی آن شهيد برای عناصر مرموزی چون قطبزاده و عوامل او سخت و شكننده بود و آنان را بر آن میداشت كه چهره او را مخدوش كنند و بكوشند كه او را از سر راه مطامع خود كنار زنند.(فصلنامه پانزده خرداد، ش30، ص2154)
🔸برخورد قاطع مرحوم آیتالله سیدمصطفی خمینی با قطبزاده در مقاطع دیگر هم ادامه داشت.حجتالاسلام و المسلمین #سید_حمید_روحانی در کتاب نهضت امام خمینی مینویسد:
🔹در تاريخ خردادماه 1349 آقاي صادق قطبزاده براي نخستينبار به نجف آمد و در شب يكشنبه 31خردادماه در منزل برادر سيد مصطفي به سر برد. بايد تأكيد كنم شناختي را كه ملت عزيز ايران امروز از آقاي قطبزاده پيدا كرده است، برادر شهيد در همان يك شب از او به دست آورد و به راستي دريافت كه او چه عنصر خطرناكي براي انقلاب ايران خواهد بود. گويا وضع امروز و سوءاستفادههايي را كه آقاي قطبزاده و #باند او از انقلاب و رهبر آن به عمل آورده و سپس توطئههايی را كه عليه انقلاب و جمهوري اسلامي به كار گرفت با چشم دل ميديد و از اين رو به شدت رنج ميبرد.
🔸بارها به من و ديگر برادران روحاني توصيه ميكرد كه از هر گونه همكاري و حتي ديدار با قطبزاده بپرهيزيم و خود نيز از آن شب كه قطبزاده در منزلش بود تا روزي كه به #شهادت رسيد ديگر حاضر نشد كه با او روبهرو شود و تلاشهاي همهجانبه آقاي قطبزاده براي تنها يك ساعت ديدار و گفتوگو با آن شهيد آگاه با شكست روبهرو شد و جالب آنكه آقاي قطبزاده در سال 1350- كه بار ديگر راهي نجف شده بود- پس از ورود، ساك دستي خود را به دست يكي از افرادي كه در منزل امام كار ميكرد- به نام غلامرضا- داد تا به منزل شهيد مصطفي خميني ببرد و به او خبر دهد كه آقاي قطبزاده به آنجا وارد خواهد شد!
🔹در حضور شهيد مصطفي خميني بودم كه غلامرضا ساك او را آورد و پيام او را به آن شهيد رسانيد؛ ليكن او با عصبانيت ساك را به بيرون افكند و به غلامرضا گفت از قول من به او بگو كه حق آمدن به منزل مرا نداري! فرداي آن روز آقا سيد مصطفي در بيروني منزل امام نشسته بود، آقاي قطبزاده وارد شد و به او سلام كرد، شهيد سلام او را پاسخ داد و روي خود را از او برگردانيد و پس از لحظهاي از جا برخاست و از مجلس بيرون رفت.
🔸اين برخورد قاطع و انعطافناپذير آن شهيد با آقاي قطبزاده براي بسياري از افراد كه از ماهيت او آگاهي نداشتند شگفتآور بود و برخي نيز به حاج سيد مصطفي اعتراض ميكردند كه شما چگونه افراد ماركسيست را به حضور ميپذيريد و با آنان به گفتوگو مينشينيد ليكن از پذيرش و گفتوگو با آقاي قطبزاده سر باز ميزنيد؟
🔹او پاسخ ميداد كه «فرق يك ماركسيست با صادق قطبزاده، فرق كافر و منافق است. وقتي كه با يك ماركسيست روبهرو ميشوم ميدانم كه طرف حساب چهكاره است اما در برخورد با افرادي مثل قطبزاده نميدانم طرف حساب من كيست و چهكاره است و از اين آمد و رفت چه نقشهاي در سر دارد. آنچه برايم مسلم است اين است كه قطبزاده و قطبزادهها در راه خميني نيستند و به روحانيت ايمان ندارند و خلاصه آدمهاي مرموزي به نظر ميآيند و لذا ترجيح ميدهم كه اصلاً از هر گونه تماس و مذاكرات با اينگونه افراد پرهيز كنم تا از شرشان در امان باشم». (نزديك به اين مضامين)( سيد حميد روحاني،نهضت امام خمینی ج2 ص591-590)
🇮🇷 @iranemoaser