eitaa logo
ایران قوی
376 دنبال‌کننده
9.3هزار عکس
13.2هزار ویدیو
156 فایل
کتب الله لاغلبن انا و رسلی ان الله قوی عزیز پایگاه خبری تحلیلی_سیاسی ایران قوی اگر امکانش هست مارا به دوستان خود معرفی کنی ❌لطفا انتشار با لینک کانال ایران قوی باشد❌ ارتباط با ما @Ali_safariy
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ شاه هر ۱۰ شب، 3000میلیارد تومان به اندازه اختلاس خاوری، اموال ملت را در آتش میزد! 🔥محمدرضاپهلوی سالیان سال هرشب حداقل 50میلیون تومان درقمار می‌باخت! 👌۵۰میلیونِ در دهه۵۰، معادل ۳۰۰میلیارد تومن امروز است! یعنی شاه هر ۱۰شب، 3000میلیارد تومان به اندازه اختلاس خاوری، اموال ملت را در آتش میزد! 🔥طبق سند شخص اول مملکت برای واردات قاچاق فقط به یک ۶۰میلیون تومان داد 🔥بخشش شاه به اجنبی به بهانه های واهی درحالیکه مردم نان شب نداشتند: 👌پاکستان: 540میلیون دلار 👌فرانسه: 1میلیارد و200میلیون دلار 👌انگلستان: 800میلیون دلار 👌مصر: 500میلیون دلار و... 🔥شاه هرساله به ، می داد 🔥شاه وام بدون بهره به صندوق بین‌الملل داد ولی هیچگاه بازنگشت 🔥بزرگترین اختلاسگران تاریخ دنیا : 3⃣نفرسوم: در طول ۳دهه: 35میلیارد دلار 2⃣نفر دوم: در سال ۱۳۸۹م : 65میلیارد دلار 1⃣ نفر اول دنیا: در دهه ۵۰ : بیش از 100میلیارد دلار ✍ و اما تورم 300 درصدی حکومت پهلوی را از زبان شاه بشنوید! |عضو شوید 🇮🇷 @iranghavimahdavi
سند ماجرای انداختن معلم تبریزی در توسط محمد رضا پهلوی حقیقتا باورکردنی نیست. منصور رفیع‌زاده رئيس پايگاه ساواك در نيويورك و مأمور سيا در کتابWitness"شاهد"در ص216و217 داستان هولناکی از نقل می کند: دربین فعالان ضد شاه،یک معلم تبریزی بود که در صحبت‌های عمومی‌اش،مکرراً القاب بسیار زشتی به شاه نسبت می‌داد.به همین خاطر،توسط بازداشت شد،اما حتی بعد از ضرب و جرح‌های شدید، کوتاه نیامد،لذا ساواک وی را به زندان اوین منتقل کرد،در آنجا هم با وجود شکنجه،به نطق‌های آتشین خود علیه شاه ادامه داد. هنگامی که جریان این مرد به گوش شاه رسید، او خیلی ساده گفت:«به جای الاغ باید این فرد را جلوی شیرها انداخت.» یک هفته بعد شاه و نزدیکانش به باغِ وحش خصوصی او رفتند.تیمسار نصیری نیز حاضر بود. به محض آن که مرد زندانی را از اوین آوردند و چشم او به شاه افتاد،فریاد زد: «خون‌خوار،مستبد،قصاب!»ناظرین که شوکه شده بودند، گوش‌های خودشان را گرفتند تا حرف‌های بد مرد زندانی را نشنوند.شاه به نگهبانان اشاره کرد و در یک چشم بر هم زدن،آن‌ها مرد را به داخل پرتاب کردند.شیرهای گرسنه بلافاصله مرد را تکه تکه کردند. شاه فریاد زد:«تو بودی که جرأت می‌کردی به ما فحش بدهی؟!» هنگامی که شاه به اندازه‌ی کافی لذت بصری برد،در حال رفتن،رو به نصیری کرد و خیلی عادی گفت:«حالا دیگر شما یک آدم خاطی کمتر دارید» دریافت کامل کتاب |عضو شوید 🇮🇷 @iranghavimahdavi