🍃🚀🍃🚀🍃
🚀 #پدر_موشکی_ایران (49)
💞رابطه واقعا عاشقانه داشتند. وقتي همسرم تازه وارد خانواده ما شده بود، تعجب ميكرد و ميگفت، مامان و بابات چقدر همديگر را دوست دارند! ادبيات كلاميشان با هم آن قدر زيبا و قشنگ بود؛ در خطابكردن، حرف زدن. هر سال سالگرد ازدواجشان را جشن ميگرفتند و
😁دوباره حلقه دست هم ميكردند؛ اين قدر عاشقانه! حتي در مورد نبودنهاي بابا و سختيهاي زندگي، مادر يك بار هم گله نكرد.
👌ما به لحاظ امنيتي هر جايي نميتوانستيم برويم بخصوص بعد از شهادت شهيد صياد، صد بار جا عوض كرديم چون منافقين دنبال پدر بودند. قشنگ يادم هست كه اسبابكشيهايمان يواشكي، نصف شبها بود.
🔸تا دبيرستان حدود 10 تا مدرسه عوض كردم، كاملا خانه بدوش بوديم. فكر كنيد! پدرم نميتوانست هر جايي برود، مثل خيليها دلش مي خواست برود كربلا، اما نميشد، مادرم فقط به عشق بابا، هيچ جا نميرفت.
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم به روایت زینب خانم، دختر شهید
http://eitaa.com/iranjan60
https://rubika.ir/rozesor
🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃
🍃🚀🍃🚀🍃
🚀 #پدر_موشکی_ایران (۵۰)
🔹سفر تفريحي را آدم يك جوري با خودش كنار ميآيد كه تنها مزه نميدهد اما سفرهاي زيارتي شايد، نه! يعني مادر حتي آن ها را هم اگر بابا نبود، نمي رفت.
✔️مامان ميگفت بدون بابا دلم نميآيد بروم، مزه نميدهد. چند سال پيش نوبت حج تمتعي كه خودشان ثبت نام كرده بودند، شد. هديهاي نبود چون بابا اصلا آدمي نبود كه از اين موقعيتها و اين چيزها استفاده كند. به خاطر كار پدر چند سالي عقب انداختندش به طوري كه گفتند اگر امسال نرويد، باطل ميشود.
🛍همه كارهايشان را كردند و ساكشان را هم بستند. درست شب قبل از حركت به بابا گفتند شما نميتوانيد برويد! چون آن سال چند تا دانشمند را آنجا گرفته بودند. نميدانيد چه حالي شد! بابا گفت اشكال ندارد، قسمت نبود.
😔مادر خيلي ناراحت بود و با ناراحتي رفت. در مكه وقتي اعمالشان را انجام داد، درست روز آخر خواب آقاي خامنهاي را مي بيند كه چند خانم نوراني هم كنارشان ايستاده بود، مادر به ايشان ميگويد :
حسن آقا اين همه سال منتظر بود اما نتوانست بياد! آقا هم ميگويند، نه. او هميشه اينجاست. بعد همان ساكي كه بابا براي سفر بسته بود را نشان مي دهند و ميگويند نگاه كن، اين هم ساكش.
وقتي مادر اين خواب را تعريف كرد، پدر خيلي خوشحال شد.
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم به روایت زینب خانم، دختر شهید
http://eitaa.com/iranjan60
https://rubika.ir/rozesorkh
🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃
🍃🚀🍃🚀🍃
🚀 #پدر_موشکی_ایران (۵۱)
🌷بابا واقعا از مادرم راضي بود و هميشه اين رضايت را ابراز و از مادر قدرداني ميكرد كه :
من اكثرا نيستم و شما تمام اين سختيها و خانه بدوشيها را تحمل ميكني. كارهاي بچهها هميشه به عهده شما بوده است.
👌چون از همان اوايل زندگيشان، بابا سه ماه، سه ماه يا شش ماه، شش ماه نبود و جالب است بدانيد مامان يك دفتر دارد كه تمام خاطرات آن دوران را در آن يادداشت كرده است.
❤️مامان ميگويد : براي اين خاطراتم را يادداشت ميكردم كه اگر شما بچهها پرسيديد مگر تو بابا را دوست نداشتي كه اين قدر از او دور بودي، اينها را به عنوان مدرك نشانتان بدهم و بگويم كه چقدر دوستش داشتم.
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم به روایت زینب خانم، دختر شهید
http://eitaa.com/iranjan60
https://rubika.ir/rozesorkh
🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃
🍃🚀🍃🚀🍃
🚀 #پدر_موشکی_ایران (۵۲)
✨پدر فردی نبود كه همين طوری همه چيزش را به پای كسی بريزد اما اگر میديد او پتانسليش را دارد، چرا.
🌷بابا در محيط كار هرچه جوان بود، دور خودش جمع كرده بود. هميشه میگفت در كشورهای جهان سوم، كار كردن راحت نيست؛ چون يك عده هستند كه مدام جلوی پايت سنگ میاندازند و می گويند نمیشود، ما نمیتوانيم، اما او با همه اين شرايط كار می كرد.
☺️پدر آن قدر به اين جوانها كه همگی متولد دهه ۶۰ بودند، عزت نفس و ميدان داد كه الان توانستهاند چنين كارهای عظيمی را انجام دهند؛ كارهايی كه به لحاظ مسائل امنيتی نمیتوان آنها را بازگو كرد.
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم به روایت زینب خانم، دختر شهید
http://eitaa.com/iranjan60
https://rubika.ir/rozesorkh
🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃
🍃🚀🍃🚀🍃
🚀 #پدر_موشکی_ایران (۵۳)
بابا خيلي آقا را دوست داشت، خيلي. حتي در قضيه سال ۸۸، به ما ميگفت :
🔴بچه ها! فقط ببينيد آقا چه ميگويند، درست پشت سر آقا حركت كنيد. به حرف هيچ احدالناس ديگري گوش نكنيد.
حالا ميبينيم اين احساس عاشقانه كه بابا نسبت به آقا داشت، كاملا دوطرفه بوده است.
🌷بابا تعريف مي كرد يك بار در جلسهاي براي ارائه گزارش كارها خدمت رهبر رفته بود، همه مؤدب و آرام نشسته بودند و گزارش كارها را ميدادند. پدرم يك دفعه برميگردد و ميگويد:
😇آقا! ميداني چرا من اين قدر دوستت دارم، عاشقتم؟! چون تو فرزند اميرالمؤمنيني، چون راه ايشان را در جامعه دنبال ميكني، به همين خاطر، منم نوكرتم!
👌دقيقا با همين ادبيات! به قول خودش ادبيات طهرانيها! آقا هم همان وسط پيشاني بابا را ميبوسند. پدر آن چيزي را كه ميگفت واقعا از عشق و درونش بود، براي همين به دل مينشست.
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم به روایت زینب خانم، دختر شهید
https://rubika.ir/rozesorkh
http://eitaa.com/iranjan60
🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃
🍃🚀🍃🚀🍃
🚀 #پدر_موشکی_ایران(۵۴)
ما ميدانستيم بابا خيلي مؤمن است، خيلي آدم خوبي است اما اينكه آقاي خامنهاي بفرمايند «پارساي بي ادعا»، خب! خيلي حرف است؛ يعني اين آدم اين قدر عبادت و تقوايش كامل است، البته با وجود اين ويژگيها اصلا آدم تك بعدي نبود.
🌷ايشان آدمي بود كه واقعا از زندگي دنيايي بهره عالي را ميبرد، نه اينكه بگويم مادياتش در حد خيلي عالي بود اما واقعا از زندگياش لذت ميبرد. ما هرچه خاطره در ذهنمان از اين فرد داريم، فقط خوشحالي، شادي، تفريح، مهرباني، عشق و محبت است.
🔹همين فرد كه از دنيا به نحو كامل و كافي استفاده ميكند، از آن طرف عبادت و تقوايش را كامل داشت، گريههاي شبش را داشت. از آن طرف، يك لحظه خنده از لبش نميرفت.
👌همين آدم با اين همه مشغله و اوج فشار كاري جزو هيئت رئيسه كوهنوردي بود و براي كوهنوردي به دماوند ميرفت، حتي دوست داشت اورست و كليمانجارو را هم فتح كند اما به لحاظ مسائل امنيتي، اجازه نداشت. ايشان جزو هيئت مديره فوتبال بود. علاوه بر اين پدر در واليبال هم لوح تقدير زياد گرفته است.
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم به روایت زینب خانم، دختر شهید
https://rubika.ir/rozesorkh
http://eitaa.com/iranjan60
🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃
🍃🚀🍃🚀🍃
🚀 #پدر_موشکی_ایران (۵۶)
❤️پدر آن قدر مهربان و جذاب بود كه همه ميتوانستند با او ارتباط برقرار كنند. خودش را محدود نميكرد. بگذاريد يك خاطره برايتان تعريف كنم. يك روز در باغ يكي از دوستان بابا، مهمان بوديم. از دوستان قديمي شان بودند. شايد بتوانم بگويم ۱۸۰ درجه با هم فرق داشتند.
😅من با خنده به بابا ميگفتم، كسي باورش ميشود شما چنين دوستهايي هم داشته باشي؟! آخه شما چه نقطه اشتراكي با آنها داريد؟! تازه اين قدر هم تحويلشان ميگيري! حواست بهشان هست، طوري كه هر كدام فكر ميكنند بهترين و صميميترين دوست شما هستند!
‼️باورتان نميشود با آنكه آنها به لحاظ اعتقادي كاملا با بابا فرق داشتند اما نوع برخورد محترمانه پدر باعث شده بود فوق العاده با احترام با پدر رفتار كنند. همينهايي كه شايد بلد نبودند نماز بخوانند، وقتي بابا دعاي سمات ميخواند، آمده بودند پشت سر بابا نشسته بودند و دعا ميخواندند!
👌واقعاً خودش را در هيچ قالبي محدود نميكرد، چنين آدمهايي در قشر مذهبي كم پيدا ميشوند. او روحيه شادي و عشق را به همه مي داد به همين خاطر همه عاشقش ميشدند.
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم به روایت زینب خانم، دختر شهید
http://eitaa.com/iranjan60
https://rubika.ir/rozesorkh
🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃
🍃🚀🍃🚀🍃
🚀 #پدر_موشکی_ایران (۵۷)
💼من دبيرستانم يك مدرسه فوقالعاده مذهبي بود و علاقه زيادي هم داشتم الهيات بخوانم اما بابا ميگفت :
🍃جامعه فقط اينها نيست. بهتر است قشرهاي ديگر را هم ببيني.
👌دوست نداشت يك بعدي بودنمان را؛ آن افرادي كه فقط خودشان را قبول دارند. چون وقتي آدم فقط با يك گروه باشد، نگاه درستي به جامعه ندارد. دوست داشت نگاه باز و درستي داشته باشيم.
🎓من كارشناسي را جامعهشناسي خواندم كه تجربه خوبي بود و بعد در ارشد، علوم قرآني. الان ميبينم چقدر نگاهشان درست بود.
☺️بابا به علم خيلي اهميت ميداد، ميگفت فقط دكترا. حتي مادر هم الان استاد حوزه هستند. وقتي ازدواج كردم پدر به همسرم هم تأكيد كرد كه درسش را ادامه دهد. ميگفت نه اينكه فقط مدرك بگيريد بلكه در كارهايتان خلاقيت داشته باشيد.
هميشه احساس ميكرد خيلي نسبت به اين كشور مسئوليت دارد. براي همين هم بود كه آقاي خامنهاي گفتند حاج حسن هر قولي به من داد عمل كرد.
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم به روایت زینب خانم، دختر شهید
http://eitaa.com/iranjan60
https://rubika.ir/rozesorkh
🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃
🍃🚀🍃🚀🍃
🚀 #پدر_موشکی_ایران (۵۸)
✨روزي نبود كه در خانه ما بسته باشد. آنقدر نيازمند مراجعه ميكرد، نه فقط در باب مسائل مالي، بلكه در خيلي امور از بابا مشورت ميگرفتند.
☺️به محض اينكه شب پدر ميآمدند، زنگ در بود كه به صدا در ميآمد. انگار كشيك ميدادند تا پدر بيايد. بابا با آن كه خسته و كوفته بود اما باز ساعتها دم در بود!
🌷مامان ميگويد، الان فكر ميكنم شايد پدرت راحت شد، چون مواقعي كه كاري از دستش برنميآمد خيلي اذيت ميشد و تحت فشار بود.
😔جالب است خيليها به ما ميگويند الان ميآييم دم درخانهتان اما در نميزنيم، همان پشت در مينشينيم و به ياد آن وقتهايي كه حاجي به حرفهايمان گوش ميداد، گريه ميكنيم!
🕊به نظرم الان كه بابا شهيد شده، اتفاقا دستش بيشتر باز شده، خيليها ميگويند ما به حاجي توسل ميكنيم و حاجت هايمان را هم ميگيريم.
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم به روایت زینب خانم، دختر شهید
http://eitaa.com/iranjan60
https://rubika.ir/rozesorkh
🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃
🍃🚀🍃🚀🍃
🚀 #پدر_موشکی_ایران (۵۹)
🔹ويژگي بارز ديگر بابا اين بود كه كوچكترين خوبي فرد را بزرگ ميكرد و به ديگران ميگفت. اين قدر بزرگ ميكرد كه تو با خودت فكر ميكردي، چه كار كردي!
‼️تو دنياي الان كه آدمها سعي ميكنند اصلا خوبيهاي تو را به روي خودشان نياورند يا حتي خيلي كوچك نشان بدهند، اين ويژگي بابا خيلي جالب بود.
👌ويژگي بارز ديگر پدر، احترام بسيار فوقالعاده به مادرش بود. پدربزرگ فوت كرده بود. پدر مدام دست و پاي مادرش را مي بوسيد، قربان صدقهاش ميرفت؛ خاكسار بود!
✨در طول اين مدت خودم هم خیلی به بابا توسل كردم. گاهي قشنگ به دلم ميافتد كه دو ركعت نماز برايش بخوانم. (با خنده) خيلي زمان نميبرد كه به بابا ميگويم: بابا! لااقل بگذار ۲۴ ساعت بگذرد بعد كارم را درست كن! كلا بعد از شهادت، بابا كاملا تو زندگيام حضور دارد و احساسش ميكنم.
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم به روایت زینب خانم، دختر شهید
https://rubika.ir/rozesork
https://rubika.ir/Qassem1399
http://eitaa.com/iranjan60
🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃
🍃🚀🍃🚀🍃
🚀 #پدر_موشکی_ایران (۶۰)
🕊درست روز قبل از شهادتش، رفته بوديم بيرون. كلي گفتيم و خنديديم. نزديكيهاي ظهر بابا گفتند ميروند نماز جمعه و زود برميگردد.
🚨امكان نداشت نماز جمعهاش ترك شود. ما هرچه اصرار كرديم، به شوخي ميگفتيم بابا! حالا كه امروز دارد اين قدر خوش ميگذرد، نرو. ما قول ميدهيم به هيچ كس نگوييم اما آخر سر هم قبول نكرد كه نرود.
▪️قول داد كه تا ۳ برگردد كه اتفاقا سر ساعت برگشت. ناهار را خورديم و قرار شد زود برگرديم منزل كه پدر برود سر كار.
👌بابا روي لباس پوشيدنش حساس بود. هركسي كه ايشان را ميشناخت، ميگويد او خيلي شيك و مرتب بود. آن روز هم حسابي شيك كرده بود؛ شلوار قهوهاي، كت خردلي با يك پيراهن آجري و كفشهاي قهوهاي واكس زده. حالا فكرش را بكنيد، داشت ميرفت بيابان اما معتقد بود هميشه بايد مرتب و شيك باشد. مفاتيحش را هم همراهش برد تا در طول راه دعاي سماتش را بخواند.
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم به روایت زینب خانم، دختر شهید
http://eitaa.com/iranjan60
https://rubika.ir/rozesork
https://rubika.ir/Qassem1399
🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃
🍃🚀🍃🚀🍃
🚀 #پدر_موشکی_ایران (۶۱ - آخر)
سردار حسن طهرانیمقدم تا روز آخر عمر نیز به عنوان مسئول این سازمان در ایجاد یک توان علمی و دانشی پایه و زیر بنایی مشغول کارهای علمی و تحقیقاتی بود و در روز شهادتش (۲۱ آبان ۱۳۹۰) در پادگان امیرالمومنین (ع) شهرستان ملارد در حالی که برای آزمایش موشکی، آماده میشد، بر اثر انفجار زاغه مهمات، به یاران شهیدش (احمد کاظمی، حسن شفیع زاده، حسن غازی، غلامرضا یزدانی، علیرضا ناهیدی، مصطفی تقیخواه و ...) پیوست.
#شهید_حسن_طهرانی_مقدم
https://rubika.ir/Qassem1399
http://eitaa.com/iranjan60
https://rubika.ir/rozesork
🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃🚀🍃