🕊پس از شهادت محمودرضا آمد تبریز. سر خاک محمودرضا نشست و بلند بلند گریه کرد.
👤حاج بهزاد اصرار میکرد یکی از بچهها حرف بزند. هیچکس حاضر نشد حرف بزند. کنار مرتضی ایستاده بودم. اصرار کردم حرف بزند. قبول نکرد. گفت:
😔میشود کوثر را بیاوری؟ گفتم: بله. رفتم کوثر را از مادرش گرفتم و آوردم دادم بغل مرتضی.
یکی دو دقیقه کوثر را به حرف گرفت و دوباره به من برش گرداند. مثل آدمهای حیران دور خودش میچرخید و با گریه حرف میزد. گفت :
😭«خدایا، داغ جدایی را تحمل کنم یا داغ ماندن را؟ گفتم کوثر را بغل کنم شاید آروم شوم اما نشدم.»
بعد هم های های گریه کرد...
#مدافع_حرم
#شهید_محمودرضا_بیضایی
#شهید_مرتضی_مسیب_زاده
@iranjan60 🌹🍃
❤️ امشب به یاد #شهید_علی_یزدانی صلواتی ختم کنیم...❤️
برای برگشت پیکر #شهید_عباس_عبدالهی و #شهید_حسین_تقی_زاده و دیگر شهدا ۱۴ صلوات
و برای باخبر شدن از وضعیت و برگشتن #حاج_احمد_متوسلیان و #امام_موسی_صدر، ۱ آیت الکرسی بخوانید و هدیه کنید به آقاجان امام رضا (ع)
🌹 برای پیروزی رزمندگان، آسودگی و سلامتی مرزدارانمان دعا بفرمایید
۵ امن یجیب...
🌹 برای گشایش کار عزیزی و حاجت رواییش
۵ امن یجیب...
شبتون بخیر و شهدایی
التماس دعای شهادت دارم 🌹
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج 🌼🍃
⭕️ خاطره سردار سلیمانی از اشتیاق به مدافع حرم شدن
سردار قاسم سلیمانی :با یک صحنهای مواجه شدم، پدر خانم شهید به من التماس میکرد به عنوان مدافع حرم پذیرفته شود و عجیب تر از این دیدم این دختر جوان که یک بچه شیش ماههی شهید را با خود حمل میکند، او هم به من التماس میکند پدر من را به عنوان مدافع حرم بپذیرید.
جوان هایی که زن های خود را واسطه قرار دادند، با امضای همسران جوانشان، مادرانشان و پدرانشان آمدند پیش من و پیش کسان دیگری غیر از من و واسطه کردند، واسطه شدند که آنها را به عنوان مدافع حرم بپذیرید
یک نمونهای دیدم از یک جوانی که مفقود شد، خانماش را واسطه قرار داد و پشت چادر خانماش خجولانه پنهان شد، از خانماش خواهش میکرد در مقابل اصرار مخالفت من اصرار کند برای پذیرفتن او.
🇮🇷 @iranjan60🇮🇷
💐 میلاد شمس الشموس و انيس النفوس
حضرت علی بن موسی الرضا(علیهالسلام)
مبارک باد
🌺 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى
یا رضا جان کن مدد بر خوانِ تو مهمان منم
در شبِ میلادِ تو دلْ تشنهی درمان منم
دست من از عیدی لطف و شفاعت خالی است
پادشاهی من گدایم، دست بر دامان منم
#ولادت_عشق
@iranjan60
معنای تقوا در بیان رهبری:
تقوای کامل یعنی بطور دائم خود را تحت مراقبت داشته باشد. مثل کسی که در یک مجموعه پوشیده از خار دارد حرکت میکند، باید دائم حواسش باشد. اگر غفلت کنید خار پای شما را مجروح خواهد کرد.
@iranjan60
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حاج قاسم سلیمانی: نگین انگشتری من از شیشههای حرم امام رضاست که از انفجار [۳۰خرداد۷۳] بهجای مانده... فردا حرف درنیارید که زمرد دستش است...
@iranjan60
⭕️ خاطرهی زیبا از شهید سلیمانی
✍️آقای خالقی اهل زرند کرمان و ساکن قم، حدود ۳۰ سال پیش با سردار سلیمانی عقد اخوت بستند حاج قاسم قبل از شهادت به آقای خالقی تماس میگیرد تا با هم به زیارت بروند. آقای خالقی تعریف میکرد، رفتیم قم و حاج قاسم حرم حضرت معصومه (س) را زیارت کرد و بین خادمان نشست و به گفتگو پرداخت.
بعد به سمت خانه رفتیم و دم در، یکی را که به زبان عربی صحبت میکرد، در آغوش گرفت که متوجه نشدم چه گفتند و بعد از صحبت یک انگشتر که در انگشت کوچکش بود، به آن فرد داد. بعد که میخواست به تهران برود گفتم من تا میدان ۷۲ تن میآیم که اصرار کرد و گفت: نه، خودم تنها میروم، اما من اصرار کردم تا ایشان را همراهی کنم.
تا اینکه تا تهران با هم آمدیم. در مسیر تهران به من گفت که خیلی با این #انگشتر نماز شب خواندهام، اگر اتفاقی برایم افتاد این انگشتر را در قبرم بگذارید. آقای خالقی میگفت که رمز اینکه دست با انگشتر ماند، شاید همین علاقه وی بود.
🇮🇷 @iranjan60🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ زیارت سردار شهید سلیمانی و شهید پورجعفری در حرم امام رضا(ع)
❤️ السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا علیه السلام ❤️
🇮🇷 @iranjan60🇮🇷
⭕️ عزت از آن خداست
🔺سردار سلیمانی: اگر از من تعریف کردند و گفتند «مالک اشتر» و من باورم شد؛ سقوط میکنم، اما اگر در درون خودم ذلیل شدم خداوند مرا بزرگ میگرداند.
#شهید_سلیمانی
شادی روح شهدا صلوات
🇮🇷 @iranjan60 🇮🇷
✨﷽✨
#ویژه_ولادت_امام_رضا
✅چرا به امام رضا «عليه السلام» ضامن آهو مي گويند ؟
✍آقاي حاج شيخ علي اكبر مروج الاسلام دامت بركاته در كرمات رضويه در اين باره مي فرمايند : اگر چه حكايتي به تفصيل شنيده شده كه صيادي يك ماده آهويي صيد كرده بود و آن آهو پناهنده شد به حضرت رضا «عليه السلام» و خواهش كرد كه آن سرور ضامن شود تا برود و بچه خود را شير دهند و برگردد و آن حضرت ضامن شد و آن آهو رفت و برگشت اگر چه حقير در كتبي كه در دسترس داشتم تفحص كردم و ماخذي براي آن نيافتم( و الله العالم) لكن سه قضيه از آهو كه راجع به آن حضرت است يافته ام و اينك ذكر مي شود اول قضيه: پناهنده شدن آهو به بقعه آن حضرت چنانكه ما از كتاب عيون در جلد اول در صحفه ( 255) ذكر كرديم .
دوم : ابن آشوب در مناقب بعد از ذكر ورود آن سروربه نيشابور و بناي حمامي كه معروف شد به گرمابه رضا ( ع ) و ذكر چشمه و حوض آب مي فرمايد ( وروي انه اتته ظبيه فلا ذت فيه ) يعني در آنجا ماده آهويي با آن بزرگوار پناه آورد و فرمايد به همين قضيه اشاره نموده است ابن حماد شاعر دراين شعر خود : الذي لاذبه الظبيه و القوم جلوس من ابوه المرتضي يزكی يعلو
سوم : در مدينه المعاجز( ص 442) و نيز در انيس الزائرين محمد صالح هروي است كه عبدالله مي گفته است كه ما جماعتي بوديم كه در خصوص امر امامت سخني مي گفتيم و در آن حال حضرت رضا« صلوات الله عليه» از نزد ما عبور مي نمود پس من چون آن سرور را ديدم با( تهميم بن يعقوب) با آن حضرت روانه شديم و ما اعتقاد به امامت آن سرور نداشتيم بلكه زيدي مذهب بوديم و همانطور كه با آن حضرت مي گذشتيم به صحرا رسيديم و گله آهويي پيدا شد نا گاه آن سرور اشاره كرد به يك بچه آهويي تا اشاره كرد فورا ديديم آن بچه آهو آمد تا برابر آن حضرت ايستاد و امام «عليه السلام » دست مرحمت بر سر آن بچه آهو كشيد و او را به غلام خود سپرد و تا او را به غلام خود سپرد ديديم آن بچه آهو مضطرب شد و مي خواست به چراگاه خود برگردد . ( فكلم الرضا (ع ) بكلام لم نفهم )آن حضرت سخني با آن بچه آهو فرمود كه ما نفهميديم لكن بچه آهو آرام گرفت واز اضطراب افتاد چون اين پيش آمد شد آن حضرت به من فرمود: آيا ايمان نياوردي ؟ يعني :پس از ديدن اين معجزه به امامت من اعتقاد پيدا نكردي ؟ عرض كردم : چرا اي آقاي من ( انت حجت الله علي خلقه وانا تائب الي الله ) توئي حجت خدا و من به تو مينمايم به سوي خدا از اينكه تا حال قائل به امامت تو نبودم.
آنگاه آن حضرت به آن بچه آهو فرمود: اينك برو به سوي چراگاه خود آن بچه آهو شروع كرد به گريه كردن كه ما ديديم و اشك از چشمان ا و مي ريخت و خود را به آن جناب مي ماليد و ناله مي كرد. آنگاه آن حضرت رو به من كرد و فرمود : ( تدرون ما تقول)آيا مي دانيد اين بچه آهو چه ميگويد عرض كردم : خدا و پسر پيغمبر ش اعلمند فرمود مي گويد : چون مرا به جانب خود خواندي و من اطاعت كرده و به خدمتت آمدم اميد داشتم كه از گوشت من تناول فرمائي لكن حال كه مرا مر خصي فرمودي من گريان و محزونم كه قابل نبودم از گوشت من بخوري تا به آن فيض برسم . صاحب مدينه المعاجز پس از ذكر اين قضيه فرمايد صاحب شاهد المناقب نيز اين كرامت را روايت نمود.
@iranjan60
✨﷽✨
💠نظم امام رضا (ع) مثال زدنی بود.💠
✍یاران امام (ع) هربار که همراه ایشان میشدند، متوجه سبک زندگی خاص و زیبای ایشان میشدند. مثلا امام (ع)، برای اینکه برای همه امور خود فرصت کافی داشته باشند، هر روزِ خود را به چهار قسمت تقسیم میکردند و به یاران خود هم میفرمودند: «بکوشید روزتان را در چهار بخش تنظیم کنید: بخشی برای عبادت و خلوت با خدا، بخشی برای تأمین معاش، بخشی برای معاشرت و مصاحبت با برادران و بخشی برای تفریح. از نشاط بهدستآمده از تفریح، نیرویی برای انجام وظیفه در بخشهای دیگر بهدست میآورید»
از موارد جالب دیگر این بود که ایشان نه تنها به پاکیزگی و مرتب بودن اهتمام داشتند، حتی برای مثال، مسواکدانی داشتند که پنج مسواک در آن بود. بر هریک نام یکی از نمازهای پنجگانه را نوشته بودند و هنگام هر نماز، با یکی از آنها مسواک میزدند.
💥رفتار امام (ع) همیشه به اطرافیان نشان میداد زندگی یک انسان باایمان و باخدا، یک زندگی پریشان نیست؛ بلکه پر از نظم و ترتیبی است که لحظهها را پر میکند آرامش و زیبایی
📚برگرفته از عیون اخبار الرضا (ع). ج۲
@iranjan60