🔹هارون الرشید به بهلول گفت: می خواهی که وجه معاش تو را متکفل شوم و مایحتاج تو را از خزانه مقرر سازم تا از فکر آن آسوده شوی؟
🔸بهلول گفت: اگر سه عیب در این کار نبود، راضی می شدم؛
➊👈آنکه تو نمی دانی به چه محتاجم، تا آن را از برای من مهیا سازی
➋👈اینکه نمی دانی چه وقت احتیاج دارم تا در آن وقت، وجه را بپردازی
➌👈آنکه نمی دانی چقدر احتیاج دارم تا همان مقدار بدهی
🔹ولی خداوند تبارک و تعالی که متکفل است این هر سه را می داند آنچه را محتاجم ،وقتی که لازم است و به قدری که احتیاج دارم می رساند
🔸ولی با این تفاوت که تو در مقابل پرداخت این وجه، با کوچکترین خطایی ممکن است مرا مورد خشم و غضب خود قرار دهی .
#حکایت
✾📚 @Dastan 📚✾
6.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
▫️پاداش عجیب خدا برای منتظران ظهور
#حکایت زیبایی از پیرمردی که در زمان امام صادق علیهالسلام منتظر ظهور بود!
📚کفایة الاثر ج1 ص264
#انتظار_حضرت
#امام_صادق علیهالسلام
👈عضویت در سلوک شیعه👉
@solok_shieh