فرمانده داشت با شور و حرارت صحبت میکرد.
وظایف را تقسیم میکرد و گروهها یکی یکی توجیه میشدند.
یک دفعه یادش آمد باید خبری را به قرارگاه برساند. سرش را چرخاند؛ پسر بچهای بسیجی را توی جمع دید.
گفت: «پاشو با اون موتور سریع برو عقب این پیغام رو بده.»
خواست بگه موتورسواری بلد نیستم، ولی فرمانده آنقدر با اُبهت گفته بود که نتوانست.
دوید سمت موتور، موتور را توی دست گرفت و شروع کرد به دویدن.
صدای خنده ی همه ی رزمندهها بلند شد.
#شهدا
#طنز
@ircom_8
تو که مهدی را کشتی
آقا مهدی فرمانده گروهان مان درست و حسابی ما را روحیه داد و به عملیاتی که می رفتیم تو جیه مان کرد. همان شب زدیم به قلب دشمن و تخته گاز جلو رفتیم. صبح کله سحر بود و من نزدیک سنگر آقا مهدی بودم که ناغافل خمپاره ای سوت کشان و بدون اجازه آمد و زرتی خورد رو خاکریز. زمین و زمان بهم ریخت و موج انفجار مرا بلند کرد و مثل هندوانه کوبید زمین. نعره زدم: یا مهدی! یک هو دیدم صدای خفه ای از زیر میگوید: «خونه خراب، بلند شو، تو که مهدی را کشتی!» از جا جستم. خاک ها را زدم کنار. آقا مهدی زیر آوار داشت می خندید. خودم هم خنده ام گرفت!
#طنز
@ircom_8
شربت صلواتی
دو تا بچه، یک غولی را همراه خودشان آورده بودند و های های میخندیدند.
گفتم: این کیه؟
گفتند: عراقی
گفتم: چطوری اسیرش کردید؟
میخندیدند. گفتند: «از شب عملیات پنهان شده بوده. تشنگی فشار آورده و با لباس بسیجیهای خودمان آمده ایستگاه صلواتی شربت گرفته بعد پول داده! اینطوری لو رفته.»
#طنز
@ircom_8
از خستگی تلو تلو می خوردیم، شوخی نبود، بیش از هفت هشت ساعت راه رفته بودیم. آن هم روی صخره ها و ارتفاعات. موقع برگشتن وقتی که بچه ها نه نای حرف زدن داشتند نه پای رفتن، سر گروهمان گفت: برادر! با یک صلوات در اختیار خودشان. همه خنده شان گرفته بود چون دیگر برای کسی اختیاری و توانی نمانده بود. یکی از بچه ها گفت: برادر! اگر در محاصره دشمن بودیم چه می گفتی؟ و او که در حاضر جوابی کم نمی آورد، پاسخ داد: هیچی، می گفتم برادرا با یک صلوات در اختیار دشمن!
#طنز
@ircom_8
#طنز
حال و احوال ما تو این ماه اینطوریه👇😂
قبل از اذان صبح
ـ . _ 😆 _
ـ . \( )/
ـ . ( )
ـ . _|| ||_
ظهر
ـ . _ 😥 _
ـ . \( )/
ـ . ( )
ـ . _|| ||_
عصر
ـ . 😖
ـ . \()/
ـ . ()
ـ . _||||_
بعد از افطار
ـ . _😍_
ـ . \( )/
ـ .
#طنز
مراحل کباب درست کردن:
زن گوشت میخرد،تمیز میکند،با ادویه و پیاز مخلوط میکند،گوشتها را به سیخ میکشد،سالادو برنج درست میکند،ظرفها را میچیند، کنار مرد می ایستد اگر چیزی خواست بیاورد
مرد: سیخها را روی اتش گذاشته و باد میزند، با لبخند به زن میگوید خوب امروز استراحت کردیا من غذا درست کردم 😂😂
@ircom_8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ سال ۶۴ تو عملیات خیبر،
روی پیراهن یه #بسیجی نوشته بود:
انقلاب ما پشت مرزها، منتظر ویزا نمیماند✌️
🌷فرا رسیدن #هفته_بسیج رو به همه بسیجیان ایران ، عراق، لبنان، سوریه،یمن، فلسطین
وخصوصا
بسیج لندن 😄
بسیج پاریس😁
بسیج نیویورک 😂
#از توکیو تا تگزاس😂
و بقیه پایگاههای بسیج در سایر کشورها
تبریک میگوییم😁
#طنز😁
#هفته_بسیج
#بسیج_مردم
#بسیج_امید_ملت_ایران
#هفته_بسیج
#بسیج_خار_چشم_دشمنان
@ircom_8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‼️ما سلیطه رو رها کردیم، سلیطه ما رو رها نمیکنه!
#طنز
@ircom_8
✅لینک کانال های مجتمع امام رضا(ع):
https://takl.ink/ircom_8/