🌷 #عاشق_واقعی_امیرالمومنین(ع)
🌿اسمش داوود بود...یکی از بچه مشتی های نازی اباد و گردان میثم....تازه هم بچه دار شده بود...شاید تازه یک ماهش بود...همسر جوان و نوزادش را به عشق امیرالمومنین(ع) رها کرد... اخرین لحظه که حقیر را قبل از عملیات بدر دید, گفت:
ناصر ماژیک داری!؟گفتم: بله... گفت: تمام پشت و جلوی و روی استین های پیراهنم فقط ذکر و القاب علی(ع) را بنویس. من هم شروع کردم به نوشتن:👈 "حبل الله المتین ،حیدر کرار علی، یاعلی مددی، امیر المومنین حیدر، یعسوب الدین و... جلوی پیراهن و روی آستین هایش که تمام شد, پشت پیراهنش ذکری را که سالها در هئیت محبان المرتض(ع) زمزمه می کرد و با همان ذکر نیز شهید شد بااشک در حالی که خودش مداحی می کرد نوشتم:
"ذکر دل بود یا علی مدد...
بی حد وعدد یا علی مدد...
دل قلندر است شور برسر است...
هر چه هست و هست مست حیدر است..."
🌹 در وصیت نامه اش ای یک جمله اش از همه زیباتر بود 👈شهادت چه زیباست.، خدایا میدانی که من چقدر عاشق شهادتم...
🌷بارها ازش از ابراهیم شنیده بودم... الگوی زندگی اش شده بود، "ابراهیم هادی"... کسی که تشابه زیادی به چهره او داشت ...به دنبال ابراهیم رفت...آنقدر رفت که روزهای اخرش"داود عابدی" شده بود👈"ابراهیم هادی" دیگر"داودی وجود نداشت."راوی: ناصر کاوه
#کتاب_شهداواهل_بیت
#ناصرکاوه