eitaa logo
مجتمع فرهنگی امام رضا علیه السلام
6هزار دنبال‌کننده
30.8هزار عکس
7.6هزار ویدیو
259 فایل
✅کانال مجتمع فرهنگی آموزشی امام رضا علیه السلام @ircom_8 🔹آدرس : چیتگر- بلوار کوهک- خیابان نسیم 16 غربی- مجتمع امام رضا علیه السلام @ircom8admin ادمین کانال مجتمع ✅لینک کانال ها و لوکیشن مجتمع امام رضا(ع): https://takl.ink/ircom_8/
مشاهده در ایتا
دانلود
✅تعصب دشمن خلاقیت است و جلوی پیشرفت را می‌گیرد. شاید تاکنون افرادی را دیده باشید که یک نفر را الگوی خود در نظر می‌گیرند و تمام امور زندگی خود مانند خوابیدن، ورزش، خوردن، پوشیدن و… را شبیه او می‌کنند. اما این کار معنایش کپی برداری است که خب خریداری هم ندارد چون قبلاً الگوی اصلی پسندیده شده است! بنابراین اگر می‌خواهید واقعاً فرد موفقی باشید بهتر است الگوهای مختلفی داشته باشید که هر کدام در یک زمینه قوی هستند و آنقدر روی خود کار کنید که روزی شما الگوی آن‌ها شوید. @ircom_8
(۴) 👌اولین شعار مرگ بر آمریکاقبل از انقلاب، توسط دانشجویان در دانشگاه تهران بلند شد. چهاردهم و پانزدهم آذر راهپیمایی‌های پراکنده‌‌ای در دانشگاه تهران و اعتصاباتی در بازار صورت گرفت. ۱۶ آذرماه دانشجویان وقتی وارد دانشگاه شدند، نیروهای گارد را دیدند که اطراف و داخل دانشگاه مستقر شده‌اند. ساعت ده صبح وقتی چند سرباز با مسلسل وارد کلاس نقشه‌برداری می‌شوند، همه از ترس فرار می‌کنند. چند دقیقه بعد نیروهای گارد رسما به دانشکده فنی حمله می‌کنند. مصطفی چمران که خود، یکی از این دانشجویان است نُه سال بعد این لحظه را اینطور توصیف می‌کند: "رگبار گلوله باریدن گرفت و چون دانشجویان فرصت فرار نداشتند، به کلی غافلگیر شدند و در همان لحظه اول عده زیادی هدف گلوله قرار گرفتند. هم‌او می‌گوید بدن مجروحین در حدود دو ساعت در وسط دانشکده افتاده بود و خون جاری بود تا بالاخره جان سپردند. 🔸 ۱۸ آذر، نیکسون طبق برنامه به تهران آمد. شاید یکی از تلخ‌ترین قاب‌هایی که از این سفر سه روزه در تاریخ ایران به یادگار ماند، حضورش در تالار دانشکده حقوق و اعطای دکترای افتخاری به او بود. چهار روز پس از به رگبار بسته‌شدن دانشجویان دانشگاه تهران، حالا دکتر سیاسی، رئیس دانشگاه، میزبان نیکسون شده بود. 💢 نیکسون لباس دکترای افتخاری دانشگاه را بر تن کرد، عکس یادگاری‌اش را گرفت و تهران را ترک کرد. اما از آن سال، ۱۶ آذر به یاد سه شهیدِ قربانی‌شده پیش پای آمریکایی‌ها، روز دانشجو نامیده شد.
مسجد جامع سبزوار یکی از قدیمی‌ترین مساجد سبزوار است که در دورهٔ سربداران ساخته شده‌است.مسجد جامع سبزوار با مساحتی حدود چهار هزار متر مربع مشتمل بر ایوانهای قبله، شمالی، صحن، شبستان و رواق در حاشیهٔ جنوبی خیابان بیهق این شهر واقع است. در ضلع جنوبی ایوان قبله محراب قرار دارد بر بالای آن کتیبه‌ای به تاریخ ۱۲۹۲ ه‍.ق و بر راس این ایوان دو مناره آجری دیده می‌شود.در طرفین این قسمت شبستان‌های با طاق ضربی بلند همزمان با بنای ایوان جنوبی ایجاد شده‌است. در دالان سمت شرقی ایوان شمالی مسجد کتیبه‌هایی به صورت سنگ نوشته از دوران صفویه با تاریخ‌های ۹۷۹ و ۱۱۳۶ ه‍.ق دربارهٔ مراعات سکنه سبزوار و دستوری از شاه طهماسب صفوی ثبت می‌باشد.از عمده تزیینات مسجد جامع سبزوار کاشی هفت رنگ و کاشیکاری خشتی است. این بنا ویژگی‌های معماری سده هشتم هجری را نشان می‌دهد . @ircom_8
. 🌷فاطمیه‌ی امسال، با فاطمیه‌های قبل فرق می‌کند! ما چادرکشیدن را به چشم دیده‌ایم..
هدایت شده از هما (1)
یافاطمه الزهرا(س) 🌷چند سال پیش به دیدار مادر دو شهید در اصفهان رفتم. او برایمان خاطره‌ای تعریف کرد که فراموش نشدنی است. می‌گفت: "وقتی فرزند اولم در جبهه بود، پسر کوچک‌‌ترم آمد تا اجازه حضور در جبهه را بگیرد. به او گفتم: فعلاً برادرت هست، تو تکلیفی نداری. هر چه اصرار کرد اجازه ندادم، تا آن‌که یک روز صبح وقتی نماز صبح را خواندیم، به او گفتم: برو خواهرت را هم بیدار کن تا نمازش قضا نشود. پسرم گفت: لازم نیست خواهرم نماز بخواند! با تعجب پرسیدم: چرا؟ گفت: وقتی ما خوانده‌ایم او دیگر تکلیفی ندارد. 🌷گفتم: این چه حرفی است که می‌زنی؟ پاسخ عجیبی داد. گفت: شما می‌گویی برادرت جبهه هست و تو تکلیفی نداری، من حرف شما را تکرار می‌کنم. او باید تکلیف خودش را انجام دهد و هم من وظیفه خودم را. در برابر این استدلال زیبای پسرم، حرفی برای گفتن نداشتم. اجازه دادم تا به جبهه برود. مدتی بعد عازم شد، اما به محض آن‌که به اهواز رسید، خبر شهادت برادر بزرگترش را به او دادند، گفتند: برو معراج شهدا و پیکر برادرت را تحویل بگیر. گفت: من آمده‌ام این‌جا برای جنگ. مردم ما آن‌قدر معرفت دارند که پیکر برادرم را به خانواده‌ام برسانند و با عزت تشییع کنند. 🌷از همان‌جا به جبهه رفت و درست همان روزی که مراسم چهلم پسر بزرگم را برگزار می‌کردیم، خبر شهادت او را هم شنیدم. وقتی پیکرش را آوردند، به من نشان نمی‌دادند، اما وقتی داخل قبر قرارش دادند، گفتم: من باید بچه‌ام را ببینم، کارش دارم. رفتم، بندهای کفن را باز کردم و یک شاخه گل روی سینه‌اش گذاشتم. گفتم: پسرم، الان که دفن می‌شوی، میهمان اهل بیت خواهی شد؛ مدیون مادرت هستی اگر این شاخه گل را از طرف من به حضرت زهرا (س) هدیه نکنی. کتاب شهدا و اهل بیت، ناصر کاوه راوی: حجت‌الاسلام والمسلمین سیدعلی قاضی عسکر 📣وقتی قوطی کمپوت به کمک رزمندگان در عملیات فتح المبین آمد👈 💥یکی از معجزات الهی که منجر به پیروزی عملیات فتح‌المبین شد، آخرین شناسایی شب قبل از عملیات بود. من، حسین قجه‌ای و محسن وزوایی برای یافتن بهترین مسیر هدایت گردان به پشت جبهه دشمن و تصرف توپخانه آنها به مأموریت رفتیم. پس از اتمام کار شناسایی برای استراحت دور هم نشسته، کمپوتی را باز کردیم و در حالی که آرام صحبت می‌کردیم مشغول خوردن شدیم و به یکدیگر تأکید می‌کردیم که قوطی خالی را با خود ببریم تا نشانی از خود به جا نگذاشته باشیم. 💥با خوشحالی به مقر بازگشتیم و پس از ارائه گزارش کار، ناگهان به خاطر آوردیم که غفلت کرده و قوطی را همانجا گذاشته ایم. دیگر کاری نمی‌توانستیم بکنیم و فقط به خدا توکل کردیم. اوایل شب بعد، چند ساعتی پس از حرکت گردان، محسن وزوایی با بی سیم اعلام کرد که راه را گم کرده است. همه نگران بودند حتی فرمانده‌مان حاج احمد متوسلیان به سجده رفته و با گریه به پروردگار التماس می‌کرد. چند لحظه بعد خبر داده شد که گردان راهش را پیدا کرده و عملیات با رمز فاطمه الزهرا (س) آغاز شد. بعدها فهمیدم فرمانده گردان مسیر را از روی همان قوطی جا مانده پیدا کرده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سیمرغی که نگذاشت آسمان ایران، جولانگه مگس‌های بعثی شود! 🔹۱۵ آذر سالروز شهادت شهید احمد کشوری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷یکی از زیباترین نوحه هابی که در این چند ساله برای حضرت زهرا(س) , سروده و خوانده شده است😰 صبح روز سه شنبه من پا شدم با دو چشم خیس دیدم انگار توی این شهر هیشکی عین خیالش نیست 🔸با نوای حاج مهدی رسولی 🍁🌹ای شهدا 👇 🍁نیروهای جامانده در خاکریز دنیا ، از نفس افتاده اند... ! 🍁عن قریب است که گرفتار شویم... بعد از کربلای شما ، قرار بود ما زینبی باشیم... ..!! 🍁صدایم را میشنوید ؟! 🍁سربندها و سنگرهایمان را گم کرده ایم !!! 🏴یا فاطمه الزهرا(س) التماس دعا، ناصر کاوه
▪️مراسم شهادت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها ▪️سخنران : حجت الاسلام و المسلمین علــی نادری ▪️با نوای : حاج محمد نیـــک آریـــا ▫️زمان: چهارشنبه 16 آذر از نماز مغرب و عشاء ▪️آدرس : چیتگر ، بلوار کوهک ، بلوار علوم و فنون(نسیم 16 غربی) مجتمع آموزشی ،پژوهشی و فرهنگی امام رضا علیه السلام @ircom_8
▪️مراسم یادبود شهید مدافع حرم داوود جعفری ▪️سخنران : حجت الاسلام و المسلمین احسان بی آزار تهرانی ▪️با نوای حاج مجید شعبانی 🕘 زمان : پنجشنبه 17 آذر از ساعت 7 صبح ▪️آدرس : بزرگراه تهران کرج ، خروجی پارک چیتگر شرقی ، بلوار کوهک (شهیدان علیمرادی) ، بلوار علوم فنون ، مجتمع فرهنگی آموزشی امام رضا (علیه السلام ) @ircom_8
🔹مراسم پر فیض دعای کمیل 🔹 🔸با نوای حاج محمد نیک آریا 🔸 ▫️پنجشنبه ها بعد از نماز مغرب و عشاء 🟡چیتگر ، بلوار کوهک ، بلوار علوم وفنون(نسیم 16 غربی)مقبره شهدای گمنام مجتمع امام رضا علیه السلام 🔹🔹 @ircom_8 🔹🔹
بسم الله الرحمن الرحیم 🌷به کانال اطلاع رسانی مجتمع امام رضا علیه السلام خوش آمدید ✅اطلاع رسانی ✅آموزش ✅مسابقه به همراه جوایز ارزنده با ما همراه باشید 🌹 پیشنهادات و نظرات خود را با ما در میان بگذارید ارتباط با ادمین @ircom8admin 🤓مجتمع امام رضا (ع) را در فضای مجازی دنبال کنید🤓 ایتا : گپ: سروش پلاس : بله : آپارات: @ircom_8
🌸مرکز خدمات روانشناختی و مشاوره اسلامی آفتاب هشتم ✅مشاوره ازدواج ✅مشاوره خانواده ✅مشاوره زناشویی ✅مشاوره فردی ✅آموزش مهارت های کنترل خشم و هیجانات ✅تشخیص و درمان اختلالات یادگیری ✅وسواس نوجوانان و بزرگسالان ✅قصه درمانی ✅بیش فعالی کانال اطلاع رسانی مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره اسلامی ☀️آفتاب هشتم☀️ ✅حاوی مطالب آموزشی ✅حاوی مطالب اخلاقی ✅اطلاع رسانی کانال پیام رسان سروش https://sapp.ir/aftab_8 ساعت پاسخگویی از شنبه تا چهارشنبه از ساعت9 تا 14 🔶شماره تماس:09371533764-44739942 🍀آدرس: بلوار کوهک،نسیم 16 غربی،مجتمع آموزشی،پژوهشی و فرهنگی امام رضا علیه السلام @ircom_8
▫️برگزاری کلاس های آموزش مداحی در دوره مقدماتی و تکمیلی زیر نظر مداح اهل بیت : حاج حسین هوشیار نحوه ثبت نام : علاقه مندان می توانند جهت ثبت نام و هماهنگی مشخصات خود را به شماره ذیل پیامک بفرمایید. 09903500210 زمان برگزاری : روز های شنبه از نماز مغرب و عشا در مجتمع امام رضا (ع) @ircom_8
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 جزییات هولناک و تکان دهنده از شهادت فجیع "حمید پور نوروز" در لاهیجان 🔹️ جنایتکاران که دو دختر ۱۷ ساله و یک معلم ۳۵ ساله و یک پسر جوان پس از آنکه درب منزل شهید را با کوکتل مولوتوف آتش زدند. ◇ به زور در حالی که همسر شهید پشت در مراجعت کرده(یازهرا(س)) وارد منزل شده و ابتدا با سلاح سرد ۴۲ نفری حمله کردند. ◇ شهید سابقه حضور در سوریه و گردان های رزمی را داشته ۱۵ دقیقه ای مقاومت کرده که با کشیدن چادر همسر شهید تمرکز شهید را بهم ریخته و دخترکان و پسران نزدیک به ۱۸۰ ضربه چاقو و قمه و شمشیر به شهید وارد و مظلومانه جلوی چشم همسر و دخترش که داخل خانه توسط خود شهید حبس شده تا مورد آزار قرار نگیرد کشته میشود. ◇ اغتشاشگران تنش را به کوچه کشیده و با موتور روی تنش میروند(صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین) و با صرف مشروب باقیمانده را روی تنش ریختند. ◇ از گذاشتن عکس و فیلم به دلیل رعایت حال همسر و دختر و احساسات عمومی معذوریم... روضه ی کوچه و قتلگاه یکسر شد.
⚘﷽⚘ 💥شهید برونسی یک بار خیلی دیر از منطقه به خانه آمد، شب همه خوابیده بودیم که متوجه شدم صدای شهید می‌آید. در خواب با کسی صحبت می‌کرد و می‌گفت، "یا زهرا(س)"، چند بار صدایشان کردم اما اصلاً متوجه نمی‌شدند. در حال و هوای خودشان بودند وقتی توانستم بیدارشان کنم ناراحت شد، به سمت اتاق دیگری رفت من نیز پشت سرش رفتم دیدم گوشه‌ای نشست، اسم حضرت فاطمه (س) را صدا می‌زد و از شدت گریه شانه‌هایش می‌لرزد. آرام‌تر که شدبه من گفت: چرا بیدارم کردی داشتم اذن شهادتم را از بی بی فاطمه (س) می‌گرفتم. راوی:همسر شهید 💥گفت: اسمش رو بگذارم👇 🍀 قنداقه‌اش را گرفت و بلندش کرد. یکهو زد زیر گریه!مثل باران ازابر بهاری اشک می‌ریخت... گریهٔ او برایم غیر طبیعی بود. کمی آرامتر که شد، گفتم: خانمِ قابله می‌خواست که اسمش رو بگذاریم....😇 🍂با صدای غم آلودی گفت: منم همین کارو می‌خواستم بکنم، نیّت کرده بودم که اگه دختر باشه، اسمش رو بگذارم.... 🍁گفتم: راستی ، ما چای و میوه، هر چی که آوردیم، هیچی نخوردن... گفت: اونا چیزی نمی‌خواستن... بعد از آن شب هر وقت بچه‌ها را بغل می‌کرد، دور از چشم ماها گریه می‌کرد... هر وقت ازش می‌پرسیدم جوابم رو نمی‌داد. یک روز که از جبهه برگشته بود، سرّش را فاش کرد البته نه کامل و آن طوری که من می‌خواستم.... 🌹 گفت: اون روز غروب که من رفتم دنبال قابله، یادت که هست؟ گفتم: آره، که ما رفتیم خونه خودمون.... سرش را رو به پایین تکان داد. پی حرفش را گرفت. گفت: همین طور که داشتم می‌رفتم، یکی از دوست های طلبه رو دیدم. اون وقت، تو جریان پخش اعلامیه، یک کار ضروری پیش اومد که لازم بود من حتماً باشم؛ یعنی دیگه نمی‌شد کاریش کرد. توکل کردم به خدا و باهاش رفتم ... 🔥جریان اون شب مفصله. همین قدر بگم که ساعت دو، دو و نیم شب یکهو یاد قابله افتادم... با خودم گفتم: ای داد بیداد! من قرار بود قابله ببرم! می‌دونستم که دیگه کار از کار گذشته و شما خودتون هر کار بوده کردین. زود خودم رو رسوندم خونه. وقتی مادر شما گفت قابله رو می‌فرستی و میری دنبال کارت؛ شستم خبردار شد که باید سرّی توی کار باشه، ولی به روی خودم نیاوردم... ساکت شد. چشم هاش خیس😰 اشک بود. آهی کشید و ادامه داد: می‌دونی که اون شب هیچ کسی از جریان ما خبر نداشت، فقط من می‌دونستم باید برم دنبال قابله که نرفتم. یعنی اون شب من هیچ کی رو برای شما نفرستادم، اون خانم هر کی بود، خودش اومده بود خونهٔ ما...😰😇 منبع: خاکهای نرم کوشک‌، با اقتباس ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─
(۵)  🌷شهیدان احمد قندچی، مصطفی بزرگ نیا، آذر شریعت رضوی سه شهیدی که بنیان گذار روزی برای دانشجویان بودند تا در آن روز آزادی خواهی و استکبارستیزی را باهم فریاد بزنند... باید راه شهدا را که راه دین و فداکاری برای اسلام و سربازی برای انقلاب و تقویت نظام اسلامی بود، دنبال کنید. بازماندگان شهدا، باید احترام به اسلام و استحکام بخشیدن به نظام و سربازی انقلاب را، بیشتر از بقیه مردم شعار خود قرار بدهند و در این راه حرکت کنند. امام خامنه ای.آنهاهرگز نمی روند، همیشه خواهند ماند، آن ها «شهید»ند. این «سه قطره خون» که بر چهره دانشگاه ما، همچنان تازه و گرم است. آری نام احمد قندچی، آذر شریعت رضوی و مصطفی بزرگ نیا برای همیشه بر تارک تاریخ دانشگاه نگاشته شده است. در اینجا شایسته است به دست نوشته معلم فقید دکترشریعتی اشاره کنیم که در یادبود این یاران دبستانی می گوید:«اگر اجباری که به زنده ماندن دارم نبود، خود را در برابر دانشگاه آتش می زدم، همان جایی که بیست ودو سال پیش، «آذر» مان، در آتش بیداد سوخت، او را در پیش پای «نیکسون» قربانی کردند. این «سه یار دبستانی» که هنوز مدرسه را ترک نگفته اند، هنوز از تحصیلشان فراغت نیافته اند، نخواستند - همچون دیگران- کوپن نانی بگیرند و از پشت میز دانشگاه، به پشت پاچال بازار بروند و سر در آخور خویش فروبرند. از آن سال، چندین دوره آمدند و کارشان را تمام کردند و رفتند، اما این سه تن ماندند تا هر که را می آید، بیاموزند، هر که را می رود، سفارش کنند. آنها هرگز نمی روند، همیشه خواهند ماند، آنها شهیدند.