📌حضور کماندوهای اسرائیلی در میدان ژاله
🔖متن كامل این سند كه یك روز بعد از"جمعه سیاه" با موضوع "سربازان اسرائیلی" گزارش شد به شرح زیر است:
▪️متعاقب اطلاعیه هایی كه ساعت ۲۱ روز ۱۵ شهریور ۵۷ مبنی بر پیاده نمودن كوماندوهای اسرائیلی به وسیلهی سه هواپیمای اسرائیلی در پادگان جی تهران در بازار "شانزه لیزه" واقع در خیابان شاه نصب گردیده بود این موضوع در بین مردم قوت گرفته است كه چون سربازان ایرانی از تیراندازی به سوی مردم خودداری مینمایند، لذا دولت اقداماتی به عمل آورده كه سربازان اسرائیلی به سوی مردم بیگناه تیراندازی و آنها را بیرحمانه بكشند.
▫️نظریهی سه شنبه: ۱- اصلح است به وسیله رسانه های گروهی فوراً این موضوع تكذیب و دلایل رد این ادعا به سمع همگان برسد. ۲- نظریهی فوق مورد تأیید منابع ۸۳۴۲ و ۸۳۵۴ نیز قرار گرفته است. نظریهی چهارشنبه: نظریهی سه شنبه مورد تأیید است. ملاحظات: مراتب ساعت ۱۰:۲۰ روز ۱۸ شهریور به ادارهی كل سوم بخش ۳۱۲ تلفنگرام گردیده است.»
#سند
@irdc_ir
📌آیت الله طالقانی: خاک بر سر من سید کنند، باید به مردم جواب بدهیم
▪️با شروع کار من در سازمان تربیت بدنی و پس از گذشت مدتی از پیروزی انقلاب روزی آقای طالقانی پیغام داد و مرا به دیدار خود فراخواند. گفت جایی که شما هستید، کجاست؟ گفتم استادیوم آزادی.
▫️من آن زمان رئیس سازمان تربیت بدنی بودم. گفت که میخواهم دو، سه روز استراحت کنم و میخواهم کسی هم نداند. استادیوم آزادی پشتش دریاچهای دارد که آن زمان چهار اتاق هم کنارش بود. فردای آن روز طالقانی را بردم آنجا.
▪️یک روز که به دیدارش رفتم یکباره به گریه افتاد. گفـت شاهحسینی! تو پسر حاج شیخی؟ گفتم بله. گفت من پسرحاج سید ابوالحسنم. گفت من شدم آیتالله. مرید پیداکردم. شدم آیتالله طالقانی. نخستوزیر میآید پیش من. وزیر میآید. آیات میآیند پیش من. گفت: تو پسر آقا شیخ خالدی بودی؟ گفتم بله. گفت شدی رئیس تربیتبدنی، جانشین شاپور غلامرضا.
▫️همینطور گریه میکرد و میگفت: «شاهحسینی، هزاران نفر از مشروطه تاکنون کشته شدند و خون دادند تا رسید به ما و حالا هم کشته میشوند وهزاران نفر در زندان هستند برای این که ما باشیم. من از تو میپرسم که تو چه غلطی کردی برای این کشتهها؟ حالا شدی رئیس؟ مـاشین زیر پایت است؟ برو گاوداریات را بکن. حق مردم چطور میشود؟ آیتالله یعنی چه؟
▪️حالا همه جا پر میشود از جوانها و آدمهایی که ما برایشان حرف بزنیم! ما باید همهاش را یکی یکی جواب بدهیم. گفت: خاک بر سر مـن سید کنند. تو هـم تکلیف خودت را بدان. برای همهاش ما مسئولیم.
▫️میگفت باید به مـردم جواب بدهیم. همین جور گریه میکرد و میگفت. همه اینها را من و تو شریکیم. گفت: من که نمیتوانم! سپس شروع کرد هایهای گریه کردن و گفت یقیناً تو هم نمیتوانی.
▪️این جملهها روی من خیلی تاثیر میگذاشت، صبح تا شب میدویدم تا یک قران جابهجا نشود و به حقوق مردم تعدی و تجاوز و بیاحترامی نکنم.
📚 برگی از کتاب "هفتاد سال پایداری خاطرات حسین شاهحسینی"
📍 ادامهٔ مطلب
@irdc_ir
🔖گزارشی که در ایران محرمانه شد؛
📌دردسر هرساله رضا پهلوی برای خانواده سلطنت!
▪️روزنامه انگلیسی دیلیاکسپرس در ۲۰ آذر ۱۳۵۴ گزارشی درباره رضا پهلوی، ولیعهد ایران نوشت که دفتر خبرگزاری پارس در لندن آن را با قید «محرمانه» به تهران فرستاد؛ در بولتن ویژه. اما این گزارش چه نوشته بود که باید در ایران محرمانه خوانده میشد؟
▫️عنوان گزارش این بود «پسری که همه چیز دارد»، درباره پسر شاه ایران که شمشهای طلا و اشیاء قیمتی در گاوصندوقهای بانک به نام خود، کاخ اختصاصی با استخر و آخرین مدل وسایل موسیقی استریو و اتومبیل شخصی و موتورسیکلت و… دارد.
▪️گزارشگر این روزنامه انگلیسی درباره رضا پهلوی ۱۵ ساله نوشته گرچه مانند ولیعهدهای قبلی حرمسرا ندارد اما به مدرسهای میرود که دختران دانشآموزش «جزء قشنگترین دختران ایران محسوب میشوند» و مادرش فرح تحصیلات آنها را شخصا نظارت میکند چون احتمالا یکی از آنها روزی عروس دربار شود.
▫️برای این ولیعهد همه چیز فراهم است...
📍 ادامهی مطلب + سند
@irdc_ir
📌اسنادی از اولین روزهای مبارزه آشکار آیتالله خامنهای با رژیم پهلوی
▪️ آیتالله خامنهای در دیدار اخیر با مردم خراسان جنوبی و سیستان و بلوچستان با اشاره به خاطرات خود از اولین روزهای مبارزهث آشکار خود علیه رژیم پهلوی فرمودند:«بنده اوّلین مبارزهی آشکار با رژیم طاغوت را در بیرجند انجام دادم.»
▫️در بیرجند در روز تاسوعا بنده را بازداشت کردند، بردند بازداشتگاه شهربانی نگه داشتند. مردم بیرجند میخواستند روز عاشورا به شهربانی حمله کنند و بنده را از آنجا بیرون بیاورند؛ به این نتیجه رسیده بودند. درایت مرحوم آقای تهامی، عالِم برجسته و درجهی یک بیرجند ــ که [ایشان] ملّای بزرگی بود و کسی بود که اگر در حوزهی قم یا نجف بود، قطعاً مرجع تقلید میشد؛ [امّا] آمده بود بیرجند مانده بود ــ نگذاشت که این اتّفاق بیفتد؛ گفت این موجب ایجاد مشکل برای فلانی میشود و جلوی مردم را گرفت.
▪️منظور این است که آن روز مردم و علما با این حرکت همراه بودند؛ ما تنها نبودیم. بنده تنها رفته بودم بیرجند امّا یک بیرجند با همهی مردمش، با علمای بزرگش، با ما همراه شدند. این مربوط به بیرجند.
📍ادامهی مطلب + سند
@irdc_ir
36.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔖 به بهانهی هفتمین روز درگذشت مبارز انقلابی؛
📌خاطره منتشرنشده از سید اصغر رخصفت/ تلاش برای محرومیتزدایی پس از پیروزی انقلاب + فیلم
▪️سید اصغر رخصفت از مبارزان انقلابی که عمری را در راه امور خیر و کمک به نیازمندان صرف کرد در روزهای اخیر دار فانی را وداع گفت.
▫️مرحوم رخصفت در دوران حیات خود یادماندههایش از نهضت اسلامی و همچنین فعالیتها پس از پیروزی انقلاب را در گنجینه تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط کرد. کتاب خاطرات او نیز با عنوان «وکیل تا پای اعدام» توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی روانه بازار نشر شده است.
▪️پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی با تسلیت درگذشت آن مبارز قدیمی بخشی از خاطرات سید اصغر رخصفت از فعالیتهای جهادی برای محرومیتزدایی پس از پیروزی انقلاب را منتشر میکند. رخصفت در این روایت با اشاره به زمینههای تاسیس سازمان اقتصاد اسلامی و هماهنگی صندوقهای قرضالحسنه روایتهای جالبی از اقدامات جهادی برای خودکفائی و محرومیتزدایی روستاهای کشور دارد.
@irdc_ir
🔖روایتی از زمانی که ایران اشغال شد؛
📌انگلیسیها در تهران به دنبال چه کسی بودند؟
▪️۱۴ سپتامبر [۲۳ شهریور] رئیس ستاد ارتش انگلیس به ژنرال ویول فرماندهی کل نیروهای انگلیسی در خاورمیانه مقیم قاهره اطلاع داد که بمحض اینکه هماهنگی با شورویها تکمیل شود، پیشروی همزمان قوای انگلیسی روسی برای اشغال تهران آغاز خواهد شد. لندن نقشههایش را به مسکو اطلاع داد و تقاضا کرد که روسها دستورات مشابهی به فرماندهی قوایشان در ایران بدهند.
▫️هر دو دولت موافقت کردند که در ساعت سه بعد از ظهر روز ۱۷ سپتامبر [۲۶ شهریور ] همزمان وارد تهران شوند. در تهران سر ریدر بولارد به دولت ایران اطلاع داد که بمحض اینکه جزئیات امر فراهم شود، بزودی پایتخت بوسیلهی قوای انگلیسی و روسی مشترکاً اشغال خواهد شد.
▪️در سفارت انگلیس یهودیان آلمانی با نگرانی به ساختمان سفارت هجوم بردند زیرا میخواستند از دست پلیس ایران که با حرارت به شکار آلمانیها پرداخته بود بود بگریزند.
▫️علاوه بر آلمانیها، مردی که انگلیسیها بیش از هر کس در تهران درجستجویش بودند حاج امین الحسینی، مفتی اعظم فلسطین، بود. رشید عالی گیلانی معاون الحسینی قبلاً از ایران گریخته و به ترکیه رفته بود اما مفتی و همکاران عراقیش در یک هتل بسیار لوکس کوهستانی در کوههای دربند مشرف به تهران باقی بودند.
▫️هنگامی که پلیس ایران برای بازداشت این گروه حرکت کرد، طبق گزارشها مفتی در سفارت ژاپن تحصن گزید و بعدتر به کمک سفارت ایتالیا از ایران خارج شد.
@irdc_ir
🔖به روایت اسناد سفارت انگلیس؛
📌تلاشی برای دوست جلوه دادن روسیه!
▪️کشمکشهای روسیه و انگلیس در ایران یکی از مهمترین موضوعات در اواخر قاجار و اوایل پهلوی است. اسناد سفارت انگلیس در این زمینه یکی از بهترین منابع برای فهم عمیقتر و دقیقتر این اقدامات است.
▫️به طور نمونه بخشی از این اسناد فعالیتهای تبلیغی روسها علیه انگلیسیها را اینگونه گزارش کرده است: تغييرات جالب در اهداف و روشهاي تبليغاتي بهطور واضح و روشن در طول سال مورد توجه قرار گرفت. کمونيستها از شعار قديمي خود، ايجاد نارضايتي داخلي، دست کشيدند، هرگونه تلاشي براي دوست جلوه دادن روسیه و حامي مردم و رژيم ايران بودنش انجام شد و هيچ فرصتي براي تبليغ در اين مورد که بريتانياي کبير دشمن اصلي مردم ايران است، از دست داده نميشد.
▪️بخش دیگر این اسناد نشان از آشفتگی رضاخان در برخورد با روسها دارد: رضا شاه شخصاً نسبت به اينکه خصومت از شوروی وجود نداشته باشد، نگران و آشفته بود. وی با ارتقای سفارت روسها به سفارت کبری موافق بود و از هيچ تلاشی جهت ترغيب مجلس برای تصويب توافقنامههای مربوط به شيلات و ماهيگيری، دريغ نمیکرد.
📍 ادامهٔ مطلب
@irdc_ir
📌پیغام مهم فرماندهان ارتش به امامخمینی در نخستین روز جنگ
▪️آیت الله هاشمی رفسنجانی درباره روز آغاز جنگ میگوید: ۳۱ شهریور ۵۹ نخستین روز تجاوز رسمی عراق به ایران بود در آن زمان مسئولیتی در امور نظامی نداشتم؛ رئیس مجلس بودم و لحظهای که صدای هواپیماها و انفجار در حدود ساعت ۲ بعد از ظهر در تهران شنیده شد در صحن مجلس بودم.
▫️شب همان روز به همراه جمعی از نمایندگان به ستاد مشترک ارتش رفتیم. آقای بنیصدر که مسئولیت جانشینی فرماندهی کل قوا را بر عهده داشت آنجا بود. در زیرزمین ستاد اتاق جنگ را مستقر کرده بودند جلسه مهمی بود و بحثهای خوبی شد از جمله اینکه طراحی شد که نیروی هوایی ایران با عملیاتی گسترده جواب حمله عراق را بدهد. برای عملیات نیروی زمینی هم فکری شده بود.
▪️مسئلهی مهم این بود که فرماندهان نظامی در آنجا از من به عنوان رئیس مجلس خواستند که آمادگی آنها را برای دفاع از انقلاب و کشور خدمت امام بگویم و به ایشان اطمینان بدهم که ارتش آماده فداکاری در راه انقلاب و کشور است و درخواست کردند که قبل از زدن ضربه کاری متقابل به بعث عراق و اعاده حیثیت ارتش آتشبس و متارکه جنگ پذیرفته نشود.
📍ادامهٔ مطلب
@irdc_ir
📌وقتی نیروی هوایی محاسبات دشمن را به هم ریخت / بازتاب عملیات کمان ۹۹ در رسانههای غربی
▪️هاشمی رفسنجانی در خاطرات خود یادآور میشود: نتایج کماثر حمله سراسری نیروی هوایی عراق به تأسیسات نظامی و صنعتی کشور، دور از انتظار فرماندهان آنها بود زیرا بعثیها انتظار داشتند با این حمله نیروهای نظامی ما خصوصاً نیروی هوایی را زمینگیر کنند.
▫️در اولین جلسه فرماندهان نظامی ایران در همان عصر و شب حمله عراقیها، قرار شد با عملیات گسترده نیروی هوایی پاسخ محکمی به متجاوز داده شود.
▪️نتایج حاصل از این عملیات برآوردها و محاسبات دشمن و حامیان آنها از توان دفاعی نیروهای ما را به هم ریخت.
▫️این حمله موفقیتآمیز از یک طرف در داخل کشور باعث تقویت روحیه مردم و نیروهای نظامی شد و مسئولین را به کارآمدی ارتش امیدوار ساخت و از طرف دیگر در رسانههای خارجی مخصوصاً رسانههای غربی بازتابی گسترده یافت.
▪️البته آنها با اذعان به شجاعت و توانایی خلبانان ایرانی قابلیتهای هواپیمای جنگی ایران را که ساخت آمریکا بود یکی از دلایل موفقیت عملیات مطرح میکردند.
📍ادامهی مطلب
@irdc_ir
🔖برگی از خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی
📌مسئولان و آقازادهها
▪️دفاع مقدس یکی از عرصههای عمومی کشور بود که فرزندان مسئولان و مقامات سیاسی نظامی در عادیترین سطوح و در مقدمترین خطوط کنار رزمندگان دیگر بودند. واقعیتی که در جای جای خاطرات آیتالله هاشمی رفسنجانی به چشم میخورد.
▫️اما بنابر اسناد او در ۱۵ دی ماه ۱۳۶۵ نامه مهمی را با عنوان «خواهر بزرگوار و سعادتمندم طیبه خانم هاشمی» مینویسد. هاشمی در بخشی از این نامه فضای همدلی دوران دفاع مقدس را به تصویر میکشد:
▪️«... هنوز جزئیات و کیفیت شهادت مهدی عزیزت را نمیدانم و نخواستم از فرمانده محترم لشکرش آقای قاسم سلیمانی که پریروز در اهواز این خبر را به من داد، بیش از آنکه درباره سایر شهدا میپرسم، سوالی درباره مهدی بکنم، در محیط خانه از بچهها شنیدهام که از پسرخاله مجاهد و ایثارگرش عباس هاشمیان که با مهدی در یک سنگر در عملیات کربلای ۴ بودهاند و او هم به سختی مجروح شده و در همان بیمارستان است، نقل میکند گلولهای در سنگرشان فرود آمده و منفجر شده و بعضیها را از همانجا به بهشت شهدا و به بزم گرم صالحان فرستاده، روی بال ملائکه خدا...»
📍ادامهی مطلب
@irdc_ir