وایپ
🏴 «شوهر ستاره» یک سیاهِ ضدِزنِ مردستیز! 🔻لیست بلندبالایی از مشکلات جامعه زنان قرار است در «شوهر ستا
🔻از اولین سکانس تا آخرین سکانس در فیلمنامه به مسئله اسیدپاشی، خشونت علیه زنان در جامعه، سنتهای غلط علیه زنان، خیانت مردان، آزار زنان، غیرت و تعصبِ کور، بددلی و شکاکی مردان، صیغه کردن مردان متاهل و متدین، هوسبازی مردان، فوتبال زنان، معضل کار زنان سرپرست خانوار، مشکل اشتغال و مسکن زنهای بیسرپرست، سیگار زنان، یائسگی، بیماریهای زنانه، نوازندگی و خوانندگی زنان، جبر پدرانه، دیکتاتوری مردان، نگاه ابزاری مردان به زن و... اشاره میشود.
🔻نویسنده گویی قسم خورده ظلمی را از قلم نندازد و آنچه بالاتر ذکر شد اگر احتمالاً کم و کسری دارد بگذارید به حساب کمحافظهگی نگارنده!
🔻«شوهر ستاره» را فریبا نادری با یک گریم خوب و ظریف در قامت یک زنِ بیوهی بدبخت که به ناحق مُهر اجاقکوری به پیشانیاش زدند بازی میکند؛ او یک تنه زحمت کشیدن فیلمنامهای که در گل فرو رفته را میکشد تا داستان به سرانجام برسد!
خوب از پس نقشش برآمده، نقش یک زنِ بدبختِ بیکس و کار که تصمیم گرفته بالاخره بهطریقی حق خود را از دنیا و تقدیرش پس بگیرد!
زنی که عشق به مادر شدن و دست و پا زدن برای رسیدن به این غریزهی زیبا را در او به شکلی باورپذیر میبینی.
🔻در ۳۸ سالگی دچار یائسگی زودرس شده و فرصت اندکی برای مادر شدن دارد که با یونس راننده تاکسی اینترنتی آشنا میشود و...
🔻و یونس، یونس را که حامد بهداد با کمترین مایه گذاشتن از هنر بازیگری خودش بازی میکند، او مردیست که هربار تصویرش رو پرده میافتد، همزمان صدای اذان پخش میشود یا تصویر گنبد مسجد و امامزادهای! تهریش دارد، ژولیده است و بوی عرق میدهد، پیراهن گشادش را روی شلوار نخیاش میاندازد، نه محبت کردن بلد است و نه ابراز علاقه و نه حتی حرف زدن.
و این تندیسِ بوگندوی مذهبی پدری بوده که دست روی دختر نوجوانش بلند میکرده و او را در زیرزمین خانه زندانی که مبادا سراغ عشق و علاقهاش فوتبال، برود!
یونس نماد تمام عیار یک مرد سنتیِ مذهبیست که فیلمساز بنا دارد مقابل مخاطب ترسیمش کند، تصویری بهغایت ناجوانمردانه و برخواسته از عناد با دین و مذهب!
🔻«شوهر ستاره» از هیچ ایدهای برای به زبان آوردن معضلاتی که ممکن است زنان در ایران با آن مواجه باشند، صرفنظر نکرده؛ از تیتر خبر روزنامهای که کف خیابان افتاده و خبرش خشونت علیه زنان در لایههای جدید است تا دختر دانشجویی که پنهانی از پدرش از قوچان آمده تهران هنر بخواند و در خیابان ساز میزند، از پادکستی که درباره مهاجرت از ایران حرف میزند تا چپاندن برنامه تلویزیونی مهدی نصیری و دفاعش از بیحجابی مریم میرزاخانی که دلیل مهاجرتش بوده! وسط داستان فیلم.
🔻خلاصه که کارگردان آمده بود با شوهر ستاره استفراغات ذهنی خود را روی پرده بالا بیاورد تا تماشاچی بعد از تماشای فیلم شاکی از این باشد که چرا یک مرد خوب در فیلم نبود و چرا اینقدر مردان را پست و رذل نشان داد و چرا زنها را اینقدر بدبخت و بیچاره؟!
🔻این کجا و زن ایرانی کجا؟
این تصویر غلط و معیوب از کدام نگاه مریضی نشأت گرفته که در سراسر یک فیلم نسبتاً طولانی تو حتی با یک مورد انسان درست شبیه همهی زنان و مردانی که در زندگی شخصی و اجتماعیات با آنها تعامل داری، مواجه نمیشوی؟!
🔻شاید اگر فیلمنامهنویس و کارگردان تمرکز خود را تنها روی موضوع اهمیت مادری و تهدیداتی که این فرصت بینظیر و باارزش را تحتالشعاع خود قرار میدهند میگذاشتند؛ «شوهر ستاره» بسیار بهتر و موفقتر میبود در ادای دین به زنان این سرزمین.
مخصوصاً وقتی که برای خیلی از دختران و زنان این سرزمین، مادر شدن آخرین اولویت است و زمانی به اشتباهشان در اولویتبندی و برنامهریزیِ رسیدن به آرزوهایشان پی میبرند که فرصت جبران نیست!
🔻«شوهر ستاره» با یک پایان بازِ شوکه کننده به هر تقریر روایتگرِ زنی بود که تصمیم گرفت در این جهانِ یکدست سیاه، مقابل تقدیرش بایستد و تکلیفی مطابق میل خود برایش تعیین کند، ستارهی داستان تصمیم گرفت حقش را از این دنیا بگیرد!
و البته اینکه چه مسیری را انتخاب کرد و آیندهای را که برای خود رقم زد چقدر سازگار با حقایق زندگی بود را باید به سلیقه و درک مخاطب از عالم واگذار کرد.
🔻مهمترین سوال از فیلمساز این است که با روایتِ زندگیِ ستاره، چه نسخهای را برای معضلی که پیش روی زنانِ رو به میانسالیِ تنها ارائه داده؟
فیلمسازی که مدعیست بنا داشته به مشکلات جامعه زنان بپردازد، از میان انبوه مواردی که پایشان را وسط فیلم کشیده به کدامیک توانست پرداختِ قابل قبولی داشته باشد؟!
📝 نرجس احمدی
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
✅ وحدتِ «حوزه» و «هنر تخصصی»
🔗 پیشرفتِ تمدنی در فرهنگ و هنر ایرانی_اسلامی درگروی ارتباطِ طلاب با هنر
پیشرفت تمدنی در فرهنگ و هنر ایرانی اسلامی در گرو ارتباط طلاب و فقیهان با هنر تخصصی است.
چندین نوع ارتباط، توسط فقیهان و طلاب در دهههای اخیر با هنر تخصصی ایجاد شده است:
🖇 گونهای از این ارتباط را سلوک متعهدانه و تخصصی فُقهایی چون مقام معظم رهبری و استاد علی صفایی، رقم زدهاند.
🖇 حضور متعهدانهی طلبهی نویسنده و بازیگر، همچون «بهمن علاقبندان»، یک نوع ارتباط دیگر است که با حضور طلاب در عرصهی آموزش فیلمنامهنویسی و داستاننویسی احتمالا این ارتباط در سالهای آتی بیشتر هم شود.
🖇 ارتباط دیگر این حوزه، انتقاد بهجای «آیتالله شبزندهدار» نسبت به اقدام ناشایست در افتتاحیه جشنوارهی فجر میتواند باشد.
🖇 در دهههای اخیر برخی از طلاب برای رصد و نقد و بررسی در حوزه تولیدات نمایشی ورود کردند و تعداد بسیار اندکی آثار جشنوارهها را تماشا میکنند. نقدهای این قشر، سازندهی ارتباط دیگری در حوزه ارتباط حوزه و هنر است.
🚫 بعد از دست دادن «خانم برومند» و «آقای بابک» در افتتاحیه جشنواره، انتقادهای مختلفی بیان شد که واکنش بهجای «آیتالله شبزندهدار» به چند علّت امتیاز ویژهای دارد!
ایشان عضو فقهای شورای نگهبان هستند و این ورود به مسئلهی فرهنگی کشور آنهم در قوارهی جشنوارهی فجر بسیار با شأنیت ایشان هماهنگ است؛
مهمتر اینکه ایشان یک فقیه هستند، فقیهی که باید در جمهوری اسلامی نسبت به حیازداییها و پرشهای شدید به احکام الهی در ساختارهایی که در محدودهی نظام مقدس هستند، واکنشِ بهموقع نشان دهد👇
بنابراین یک وجهِ اثربخشی بالای این نقد، حضور ایشان در ساختاری از نظام اسلامی است و وجه دوم آن، فقیه بودن ایشان است که ایجاب میکند ظهور و بروز اینچنین داشته باشند.
✨ بنظر میرسد اگر فقیهان بزرگوار به ویژه فُقهایی که شأنیت حقوقی در نظام جمهوری اسلامی ایران دارند، در صورتی که ظرفیت مسئولیتشان ایجاب میکند با حضور فیزیکی خود و یا نماینده متخصص و مورد وثوقشان در محل جشنوارهها و سایر رویدادهای فرهنگی نوع ارتباطی عمیقتری را با حوزهی هنر تخصصی ایجاد کنند. کمااینکه اگر چندین فقیهِ شاخص، یک یا دو شب در رویدادی مثل جشنواره فیلم فجر در محل برگزاری جشنواره حضور مییافتند و فیلمها را رصد میکردند و فضای برگزاری جشنواره را میدیدند، واکنشهای فرهنگی در مقابل اقدامات ضدفرهنگی در فیلمها و زیست سلبریتیها در کاخ جشنواره و.. شدیدتر میشد. همچنین احتمالاً در ریلگذاری و جهتدهی به مسئولین کلان چون وزیر ارشاد و مسئولین خُرد چون خانم برومند بسیار مؤثرتر بود و احتمالا در روند تبیینی دین و حیطه تبلیغ در حوزهی هنر تاثیرگذارتر بود.
🚫 این دوری فرهنگی از دو قطب فرهنگی جامعهی ایرانی یعنی؛ روحانیت و هنرمندان متخصص، به شدت آزاردهنده و دور از اهداف یکپارچگی فرهنگی در تمدن اسلامی است.
یکی از مهمترین علتهای این فاصلهی نادرست عدم حضورِ شاخصهای هر دو قطب در کنار هم است. از «آیتالله خسروپناه»، «آیتالله اعرافی» و «حجتالاسلام قمی» که به عنوان اعضای حقوقی در شورای سینمای ایران هستند، انتظار میرفت که این بزرگواران به اقتضای این عنوان و حتی در مدت زمانی محدود در جشنوارههایی مثل فیلم و تئاتر و حتی موسیقی فجر حضور یابند که نیافتند! البته حضور فُقها آنهم نه فقط یک نفر یا دو نفر در جشنوارههای مهمی چون فجر، سینمای حقیقت و... به فهم این دو قطب از همدیگر کمک شایانی میکند و «نظام حساسیتها» را مدیریت میکند، لذا همین فهم سبب میشود اقدامات عملی متناسب صورت بگیرد. برای اعضای حقوقی شورای عالی سینما به اقتضای جایگاهشان لازم است در رویدادهای فرهنگی باشند، آیا در رویدادی مثل جشنواره فیلم و... حضور داشتند؟!
🚫 براستی نظامِ حساسیت در بدنهی هنر تخصصی در حدی تنزل یافته که در آن مشروب، اختلاط، روابط نامشروع و... جزوی از زیست عرفی محسوب میشود! درحالیکه نظام حساسیتِ فقها، "حدود الهی" است و بهدنبال آن امربهمعروف و نهیازمنکر برای حفظ این حدود به عنوان امر الهی به آنان ابلاغ شده است.
بنابراین اقتضای حفظ نظام حساسیتِ اجتماعی و عرفی، حضوری مسئولانه در بین هنرمندان و محافل رسمی است.
اگر کوتاهی بیش از پیش صورت بگیرد متأسفانه باید برای واضحاتی چون «اختلاط گروه سرودهای انقلابی» و «غنا» در موسیقیِ سرودهای انقلابی، بین جامعهی متدیین بحث کرد!
✨ به عنوان راهکار، شاید بتوان از کلیدواژهی وحدت حوزه و دانشگاه بهره برد و با کلیدواژهی «وحدت حوزه و هنر تخصصی»، گامی مؤثر برای آیندهی فرهنگی کشور برداشت.
✨ حضور طلاب موفقی چون «بهمن علاقبندان» در حوزهی تئاتر را میتوان نوع دیگر ارتباطی در این وحدت شمرد، ایشان تئاتری فلسفی با نامِ «که» را به نمایش درآورد.
✨ سلوک با هنرمندان را میتوان «جهتدهی به هنر برای دین» معرفی کرد؛ که شاید عمیقترین نوع وحدت به شمار دربیاید.
در این بین نوع برخورد مقام معظم رهبری با هنرمندان میتواند شاخصی برای سایر فُقهای برجسته باشد و در تاریخ معاصر، فقیهی چون «علی صفائی حائری» حضور فعالی در این عرصه داشتند.
✨ برای ایشان رفع مشکلات مادی هنرمندان متعهد و متخصص موضوعیت داشت.
هنرمندان زیادی با ایشان در ارتباط بودند از جمله میتوان به کرمیار، داوودنژاد، میرکریمی، ملاقلیپور، طالبزاده، سلحشور و... اشاره کرد!
این ارتباط به گونهای بود که میرکریمی فیلم «زیر نور ماه» را متاثر از ایشان ساخت!
فیلم «نیاز» داوودنژاد هم با رفتوآمد با ایشان ثمر یافت و بار محتوایی فیلم روزواقعه را به ایشان نسبت دادهاند!
این نوع زیستِ نزدیک یک فقیه در تراز علی صفایی است که سالها تاثیرش را میتوان در افراد مرتبط با ایشان یافت.
✨ بنظر میرسد واکنشِ بهجا و بهموقعِ آیتالله شبزندهدار، ارتباط درستی با حوزهی هنر تخصصی است که اگر حضور فیزیکی چنین فقهایی در جشنوارهها نیز بهدنبال بیاورد، پرثمرتر خواهد بود.
✨ میتوان گفت مهمترین وظیفهی قشری از فُقها را در ارتباط با هنر تخصصی، سلوک عالمانه و موثر با این اقشار است که امید است با حضور و ارتباط فعالانه بیش از پیش اتفاقات مثبت و اصلاحی عمدهای در عرضه فرهنگی کشور صورت پذیرد و روزبهروز عرصه فرهنگ و هنر از وضعیت ولنگار کنونی فاصله گرفته و ارتقا یابد.
📝 زهرا خندان
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
✳️ «پیشمرگ»هایی که گمنام هستند.
🔰در ایرانی که جوانهایش از باکری و زینالدین، صیاد، همت و... اتوبان و بزرگراههایش را فقط میشناسند؛ در ایرانی که جوانهایش دربهدرِ یک قهرمانِ دوستداشتنی جذابند، ساختن فیلمی که یک قهرمان واقعی جذاب دارد که برای حفظ یک پیچِ هلیکوپترِ ایرانی که دست دشمن نیوفتد میجنگد؛ ایستاده کف میزنند!
وایپ
✳️ «پیشمرگ»هایی که گمنام هستند. 🔰در ایرانی که جوانهایش از باکری و زینالدین، صیاد، همت و... اتوبان
🔰مدتها بود ایستاده تشویق کردن هر رنگ آدمی را دوشادوش یکدیگر در سالن سینما ندیده بودم؛ برق رضایت در چشمانشان و کت و بال گشوده و سینه ستبر از حس غرور!
ابراز احساسات و همراهی تماشاچیان و ابراز هیجانشان که غالباً از اهالی رسانه و منتقدان بودند، در طول تماشای فیلم بسیار دلگرمکننده بود.
🔰«پیشمرگ» برشی از زندگی شهید سعید قهاری و دزدیده شدن هلیکوپتر ارتش و دو خلبان آن توسط حزب کومله و مأموریت بازپسگیری و آزادسازی آنها، به فرماندهی این شهید (با بازی مهدی نصرتی) است.
🔰فیلم از ماجرای کشتار بیمارستان پاوه و ازدواج شهید قهاری ورق میخورد و پس از آن به مقابلهی سعید قهاری و عبدالله مهتدی از رؤسای حزب کومله میپردازد و در این مسیر دینش را به ایثارگران کردستان ادا میکند.
🔰فضای اقلیم کردستان به خوبی در پیشمرگ پرداخت شده و چالشهایی که مردمان منطقه اقلیم با آن مواجه بوده و هستند را به تصویر کشیده است.
از نکات ظریف فیلمنامه که دور از نظر نماند سوگیری مردم کردستان ایران و عراق در مقابل کومله بود، اشارهی ظریف فیلمنامه به گرایش مردمان اقلیم و ارادت و طرفداریشان از ایران قابل تأمل بود.
🔰اشاره مستقیم فیلمنامه به عدم همراهی و همکاری دولت و سیاستمردان یقه دیپلماتی با سپاه و سنگاندازی در مسیر تصمیمگیریهای ارتش و سپاه علیه سران اقلیم و حزب کومله از جسارتهای نویسنده و کارگردان بود.
🔰در هرحال «پیشمرگ» بیش از هرچیزی حس میهنپرستی و سلحشوری را در مخاطب زنده میکرد؛ بازی خوب بازیگران آن، استفاده خوب و باورپذیر از زبان و لهجه کردی، شخصیت پردازیهای درست، موسیقی همراه، پرداختن به چالشهای خانوادگی فرماندهان و نخبگان ارتش و سپاه و اشاره به نقش همسران ایشان از نقاط قوت «پیشمرگ» بود
🔰در ایرانی که جوانهایش در تیررس هجمه و حملات خارجی از جنس ژن ژیان آزادی حزب کومله هستند؛ پرداختن به سلحشوری و جزئیات شهدای پیشمرگان کردستان در دوران دفاع مقدس و پس از آن برای زن زندگی آزادیِ حقیقی و حفظ خاک و ناموس ایران یک جهاد تبیین قابل احترام و شایستهی ستایش است.
📝 نرجس احمدی
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍سخنی در باب حمله به منتقدین دلسوز حسینیه معلی
💥زمانهای که در آن زیست میکنیم، زمانهی افکار و نقدهاست. نمیشود کاری انجام شود و تولیدی صورت پذیرد اما نقدی بدان نشود! حال چه مثبت چه منفی، چه از جانب دوست چه از جانب دشمن.
وایپ
💥چندی پیش نسبت به اختلاط و موسیقی به عنوان «سنگریزههای حسینیه معلی» نقد نوشته شد و این نهی از منکر از جانب بخشی از بدنهی مومنین قوت گرفت، در مقابل گروه دیگری از جامعهی مومنین، ناقدین را با عناوینی چون «خشک مغز»، تشابه به «اکبر پونزها» و انگ «شیعهی انگلیسی» مورد التفات قرار دادند، گویی به بخشی از ناموس رسانهای دست زده شده است!
▪️مطالعه مطلب « سنگریزههای حسینیه معلی»👇
http://roubesh.ir/post/2006
💥ماجرا آنجا غمانگیزتر شد که برخی از بدنهی رسانهی انقلابی و یا شاید دستاندرکاران رسانه ملی! برای تطهیر این سنگریزهها از «کذب رسانهای» استفاده کردند و با عنوان «پاسخ به جو سازی علیه برنامهی خوب معلی» از صحبتهای آقای مطیعی در فصل قبل استفاده کردند! که متاسفانه آن سخنان ناظر بر آن فصل و دست زدن بود نه اختلاط و موسیقی که این بهرهمندی را از آن کردند!
💥بگذریم!
عدهای از دلسوزان هم داد برآوردند که کار رسانهای، آداب خودش را دارد، سخت است، نمونه نیست و...
اولا برنامهی حسینیهی معلی در فصل قبل در شعبانالمعظم یک نمونهی عالی از کار رسانهای و حتی تمدنی در نمایش شادی در مومنین ارائه دادند که در مطلب ««حسینهی معلی» پاسخی رسانهای در جهت اثبات قدرت تمدنیِ حاکمیت دین» بدان پرداخته شد. مطالعهی آن👇
http://roubesh.ir/post/1486
ثانیا الحمدلله در طلیعهی پنجاهسالگی انقلاب اسلامی هستیم و از این دست تولیدات به واسطهی فرهنگ کهن ایران بزرگ و فرهنگ منبعث از دین خاتم بسیار است به عنوان مثال:
📽 فیلم اول: دستهای از دختران تازه مکلف شده با چادرهای رنگارنگ همراهِ ضربآهنگ دست با مداحی آقای میثم مطیعی یک محتوای غنی را میخوانند:
دخترِ مسلمانِ ایرانم
پیرو اهلبیت و قرآنم
...ما دخترای خوب این وطنیم
از خونهمون محالِ دل بکنیم
حالا که آسمونه مقصد ما
باید که شیطون رو زمین بزنیم
...من یه روز فلسطینو میبینم
من دوستِ دخترای فلسطینم
و...
📽 فیلم دوم: نماهنگ «پسراتو ببین»
عدهای از پسران نوجوان با هم همخوانی میکنند، جذابیت تصویری این نماهنگ که همراه با موسیقی است اما موسیقی بر متن غلبه ندارد و ضربآهنگ آن ملایم بوده سبب میشود مخاطب با آن همراه میشود:
...پسرا یک به یک، یک لشکرن
پسرا جونفدای رهبرن
...من به رهبرم میگم آقاجون
پسراتو ببین
پشتشون به بودن تو گرمه آقاجون
...دشمنت پاشو بذاره کج
من خودم پاهاشو میشکنم
..دشمنت با خودش چی فکر کرده
اینجا ایرانه غلط کرده
...بم اجازه میدی جون فدات باشم
مثل حاج قاسم برات باشم
سن من کمه ولی یک سربازم
قاسم از خودم برات میسازم
📽 فیلم سوم: نماهنگ «جهان پهلوان»
سرود در یک خط داستانی توسط چند نوجوانِ پرهیجان و امروزی، خوانده میشود، در این نماهنگ نیز موسیقی وجود دارد اما موسیقی بر متن غالب نیست و کمی رنگ سنتی دارد. در روایت داستانی آن، آرش کمانگیر از آنها میخواهد که اسطورهی بعد خود را بشناسد و نام پهلوان آنان را میخواهد بداند که جواب میشنود:
...که هستیم فرزند ایران پاک
که هستیم عاشق بر این آب و خاک
....به لطف دلیران دوران ما
نشد یک وجب مرزها جابهجا
....عظیم است تاریخ ایران ما
بلند است فهرست اسطورهها
در این نسل اسطورهی بیشکست
ابرمرد ایران سلیمانی است
و...
📽فیلم چهارم: رجزخوانی دختر ایرانی به زبان عبری در «حسینیه معلی» در شعبان امسال است که با عظمت بسیار در چشم مینشیند و ظهور زنان مسلمان ایرانی را به رخ جهانیان میکشد، حضوری به جا و نقطهزن که حتما واهمه در دل دشمن میکارد و دشمن را ناامید میسازد.
📽 فیلم پنجم: نماهنگ «زیر پرچم ایرانیم»
جمعی از دختران نوجوان دبیرستانی، با رنگ پوششهایشان، زیبایی بصری و هماهنگ با ترانهای که توسط پسران نوجوان خوانده میشود، را به تصویر میکشانند، این اختلاط، هرچند از مطلوب فاصله دارد اما اختلاط نگرانکننده در حوزهی رسانه نیست چون حیطهی کاری دو جنس جداست:
تو ای خانهی دلاوران و شیران
خاک تو را چون جان شیرین دوست دارم
دشمن به تو چپ بنگرد، کی گذارم؟
💫 این پنج نمونه، نمونهای از کارهای رسانهای است که قالبهای متعدد و متنوع سرودی را نشان میدهد که نشان از تمدنی بودن فرهنگ و هنر دارد و به واقع سرود با این محتواهای غنی و استفاده از نوجوانان که آیندهسازان ایران و جهان هستند، یک تبلیغِ تمامعیار است مادام که مرزهای تقوا در آن رعایت شود و توجه به اقتضای هر رسانه در آن لحاظ گردد.
⁉️براستی در این پنج نمونه که هم تک جنس دختران، تک جنس پسران، موسیقی ملایم، حضور دختران و سرودخوانی پسران بود، مشکلی در جذابیت یا بهروز نبودن یا عدم توجه به نیازهایی که در نسل امروزی هست، به وجود آمده است؟! که لازم باشد ضربآهنگهای تند، پرچمگردانی مختلط، سرودهای مختلط متناوب و... پخش گردد؟!
📝زهرا خندان
📡 روبش/وایپ را در پیامرسانها دنبال کنید
@irwipe