الگوی سوم زن #عروج ملکوتی در مورد شهادتش آمده است که هشتم تیر یک روز بعد از شهادت #آیت_اله_دکتر_بهشتی و یارانش در #حزب_جمهوری_اسلامی بود. مراسمی گرفتیم . شب برای خوابیدن به کانتینر واحد ارتباط جمعی رفتیم . فردا صبح برای نماز بیدار شدیم ولی #فاطمه هنوز خواب بود. به منزلی که در فاصلۀ پنجاه یا شصت متری کانتینر بود. رفتیم و نماز صبح را خواندیم . من ساک سفر را می بستم که دوستم صدا زد و گفت: « بروید ببیند چه خبر شده؟ از خیابان نزدیکی کانتینر شعله های آتش دیده می شود. با شتاب از منزل خارج شدم. آتش را که دیدم به سوی محل آتش سوزی دویدم. نزدیکتر که شدم. دیدم کانتینر در حال سوختن است. اصمینان داشتم که دخترم داخل آن است. شعله های آتش آن قدر زیاد بود که در حدود شش متر ارتفاع داشت و آن قدر حرارت آن سوزنده بود که نزدیک شدن به آن محال بود چه رسد به داخل شدن در میان آن. متحیر ایستاده بودم و شعله های آتش را نگاه می کردم. حتی یک قطره اشک هم نمی ریختم عصبانی هم نشدم. نمی دانم چرا؟ همین قدر فهمیدم که صبری است که خدا به من داده است. مردم تلاش می کردند آتش نشانی هم آمده بود. آتش که خاموش شد. بدن سوختۀ دخترم، #شقایق زندگی ام را دیدم . خانمی می گفت :« من همان اول آتش سوزی متوجۀ صدایی شدم که فریاد می زد و با مشت به کانتینر می زد. هیچ کاری نمی توانستم، بکنم. فقط همسایه ها را خبر کردم.» پارچۀ سفیدی روی بدن سوخته اش انداختند. اما از شدت حرارت نه، بلکه ازگرما ی استخوانهایش پارچه آتش گرفت واز بین رفت . پارچۀ دیگری انداختند. پزشک قانونی آمد و نوشت: « جسدی زغال شدگی شده به اندازۀ تقریبی هشت سانتی متر مشخص گردید . جسد با یک ملحفۀ سفید پوشانده شده استخوانهای جمجمه سوخته شده است . بخشی از ساق پا ونیم تنه بالا مشخص است و در قسمت ها دیگر بدن به علت شدت سوختگی قابل تشخیص نیست. #کنگره_ملی_شهدای_استان_اصفهان #ستارگان‌درخشان #اصفهان #الگوی_سوم_زن @setareganederakhshan