eitaa logo
کنگره ملی بزرگداشت ۲۴هزار شهید استان اصفهان
2.1هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
53 فایل
🇮🇷«شهیدان مظهر عزت ایران» تنها پایگاه اطلاع‌رسانی کنگره ملی بزرگداشت ۲۴هزار شهید استان اصفهان ارسال پیشنهادات و نظرات: @admin_isf24000
مشاهده در ایتا
دانلود
سردار شهید عبدالرزاق زارعان سردار شهید عبدالرزاق موسس و اولین فرمانده ۱۴ امام حسین در اول تیر ماه ۱۳۴۰ در شهر دولت آباد متولد و پس از گذراندن دوران ابتدایی به کار و تلاش مشغول شد. همزمان با شروع فعالیت‌های زیادی در زمینه پخش اعلامیه‌های حضرت امام و تکثیر نوارهای سخنرانی ایشان می‌نمود. شهید زارعان تحت تاثیر شهادت یکی از دوستان نزدیکش بنام محمد داوری مصمم شد که برای نبرد با باطل وارد جبهه‌های حق گردد و اولین کسانی که برای آموزش به کردستان رفتند او ودوستانش بودند. شهید زارعان فردی بسیار شجاع جسور و نترس بود و در خانه همیشه کمک پدر و مادر و یار و یاور آن‌ها بود . شهید زارعان در دوران قبل و بعد از انقلاب از فعالان سیاسی بود و با شروع درگیری‌ها کرستان با جمعی از نیروهای دولت آبادی به کرستان رفتند و گروه ضربت را تشکیل دادند . شهید زارعان و نیروهای ، ‌پس از شروع جنگ در جنوب کشور ‌اهمیت جنوب را بیشتر دانستند و برای دفاع از مرز و بوم عازم جنوب کشور شدند . ‌شهید  زارعان با حضور در جبهه‌های حق علیه باطل نیاز اولیه رزمندگان را تشکیل گردان مهندسی رزمی دانست و با غنیمت گرفتن بلدوزر و لودر از دشمن اولین  مهندسی رزمی در سپاه را تشکیل داد و خودش اولین فرمانده مهندسی رزمی شد. @setareganederakhshan
سردار شهید حسینعلی داوری در سال ۱۳۴۲ مصادف با بیست و یکم ماه مبارک و شهادت امام علی (ع) دیده به جهان گشود و آنچنان پرورش یافت که از دفاع از حریم و حرمت تا مرحله‌ی را پیمود. هنوز چند روزی از جنگ تحمیلی نگذشته بود که او به جبهه های جنوب اعزام شد. در منطقه‌ی غرب کشور اثابت تیر یکی از انگشتان دستش را از او گرفت پس از شهادت حسن منصوری، شهید داوری بعنوان جانشین فرماندهی مهندسی انتخاب شد. سرانجام در عملیات (فتح فاو)  در روز ۲۵ بهمن سال ۱۳۶۴ همزمان با شهادت حضرت زهرا  در غرب رودخانه اروند  شمال شهر فاو عراق اسکله چهار چراغ ترکش توپهای دشمن  قلبش را شکافت  و دعوت حق را لبیک گفت. ! غیبت ممنوع... یک صبح زمستانی باافرادخانواده درخانه دورهم جمع ومشغول خوردن صبحانه بودیم.اهالی منزل درموردشخصی صحبت میکردند.شهیدحسینعلی داوری همینطورکه همه دورهم جمع بودندومشغول صحبت بودندیک قاشق راروی چراغ علاالدین (بخاری های نفتی که درقدیم ازآن برای گرم کردن استفاده میشد)گذاشت تاداغ شود,قاشق که داغ شدرابرداشت وبه شخص موردنظرکه مشغول صحبت کردن بود,گفت:دستت رابه من بده ودستش راگرفت,همه ساکت بوده ومنتظرعکس العمل شهیدبودند.ایشان قاشق داغ رابه دست اونزدیک کرد.همه باتعجب به شهیدنگاه میکردندوشخصی که قاشق نزدیک دستش بود.دستش راکشید.درادامه شهید گفت:می خواستم سر سوزن از اتش جهنم را بچشی..... به نقل ازهمسرشهید @setareganederakhshan