#امام_جواد_ع_شهادت
شعلههای کینه از هر سو به سویش آمدند
در دل حجره دل پروانه را آتش زدند
زهر بهر بردن نوری دگر مأمور شد
زهر یکبار دگر همدست با انگور شد
داغ او هم مثل داغ مجتبی مرهم نداشت
آه صاحبخانه بین خانهاش مَحرم نداشت
ظهر بود و هلهله بود و هیاهو بود و درد
آه کاری کرد ام الفضل که جعده نکرد
از سر شادی کنار پیکر او کف زدند
تا صدایش در دل حجره نپیچد دف زدند
پایکوبی کنیزان حرمتش را بد شکست
کِل کشیدند و نگفتند او عزیز فاطمه ست
آه جا دارد تمام عمر از داغش گریست
پشتبام خانه که شأن امام شیعه نیست
گرچه قرآنِ تنش از زهر آیه آیه شد
لااقل بال کبوترها برایش سایه شد
لااقل جمع کثیری از محبین آمدند
وقت تشییعِ جنازه گل به تابوتش زدند
در دل گودال جسمش نامرتب شد؟ نشد
پیکر پاکیزهاش مهمان مرکب شد؟ نشد
او ندیده لحظهای دروازهی ساعات را
کوچه و پرتاب سنگ و عمهی سادات را
تازه بعد از این که لشکر از دل گودال رفت
شمر با آن خنجر کندش به استقبال رفت
میکشد مِی خوارهای فریاد، فکرش را بکن
ریش و قیچی دست شمر افتاد، فکرش را بکن
✍ #محمود_یوسفی
https://eitaa.com/isfahanmasajed