#اطلاعرسانی
#معرفی_مقاله
📝آیا مورخان میتوانند میان وجه قدسی شخصیت انسانهای الهی و وجه طبیعی آنان ارتباط مناسبی برقرار کنند، به گونه ای که در شناخت این بزرگان، این دو وجه (قدسی و زمینی) مکمل یکدیگر قرار بگیرند و نه متناقض هم؟ آیا اساساً جمع این دو وجه در پژوهشی تاریخی مقدور و میسور است؟ یا به ناگزیر اثبات یکی به نفی دیگری میانجامد؟ به بیان دیگر، آیا میتوان مقام اثباتی و مقام ثبوتی انسانهای قدسی را در پژوهشی تاریخی مدنظر قرار داد و از هر دو مقام در امام شناسی (به طور مشخص در تاریخ تشیع) استفاده کرد؟ یا این که اساساً چون پژوهش ماهیتاً تاریخی است، باید مقام ثبوتی نادیده انگاشته شود و یا مسکوت بماند و صرفاً به وجه اثباتی این سوژههای ویژه توجه شود؟ اگر این گونه عمل بشود، آیا میتوان امام را به طور کامل و به مثابه یک امام شناخت، بدون این که به کرامات، معجزات و نیز ویژگیهای خاص ایشان مانند عصمت، آگاهی به علم غیب و… توجه شود؟ آیا چنین امامشناسی میتواند به معنای واقعی امامشناسی باشد؟ با توجه به آنچه گفته آمد، میتوانیم پرسش بنیادین این پژوهش را این گونه طرح کنیم که چگونه میتوان مقام ثبوتی و مقام اثباتی انسانهای قدسی را در پژوهشی تاریخی جمع کرد تا به شناخت کاملی از آنان دست یافت؟ اگر این تجمیع ممکن است، چگونه؟ و اگر ممکن نیست، چرا؟
مسئلهی فوق را در مقالهی ذیل مطالعه کنید:
📌نسبت تاریخ شناسی و علم کلام در حوزه امامشناسی: مورد امام رضا علیه السلام
✍مقاله ای از حسن حضرتی
http://thaqalain.ir/%D9%86%D8%B3%D8%A8%D8%AA-%D8%AA%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D8%AE-%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%DB%8C-%D9%88-%D8%B9%D9%84%D9%85-%DA%A9%D9%84%D8%A7%D9%85-%D8%AF%D8%B1-%D8%AD%D9%88%D8%B2%D9%87-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85/
https://eitaa.com/islam_history