📌 #اصحاب_اهل_بیت علیهم السلام(#خزیمة_بن_ثابت)
❓چرا به خزیمة بن ثابت، #ذوشهادتین(صاحب دو شهادت) می گویند؟
✍ #امام_صادق علیه السلام در این مورد میفرماید:
🔸حضرت #پیامبر صلی الله علیه وآله روزی از مرد عربی اسبی خرید. کسانی که با آن حضرت میانه خوبی نداشتند، مرد فروشنده را #وسوسه کرده و به او گفتند:
🔹اگر این اسب را در بازار بفروشی، به چندین برابر قیمت فعلی از تو میخرند!
🔹مرد از این سخن تحریک شده و از روی طمع کاری گفت: آیا بروم و معامله را به هم زده و اسب را پس بگیرم؟!
🔹گفتند: نه! چنین مکن؛ ولی هنگامی که پیامبر صلی الله علیه وآله میخواهد قیمت را به تو بپردازد، بگو من آن را به این مبلغ نفروختهام بلکه به فلان قیمت به تو داده ام. او مرد خوبی است و هرچه پیشنهاد کنی، از تو خواهد پذیرفت.
🔰مرد اسب فروش با این قصد نزد پیامبر صلی الله علیه وآله آمده و منکر قیمت قبلی شد.
🔸حضرت فرمود: به خدایی که مرا به پیامبری برانگیخته! به همین مبلغ فروخته ای. در این میان خزیمة بن ثابت از راه رسیده و از ماجرا سؤال کرد.
🔹گفتند: این مرد سخن پیامبر را قبول ندارد.
🔹خزیمه خطاب به مرد گفت: ای اعرابی! من #شهادت میدهم که تو به همین مبلغ که پیامبر میگوید، این اسب را فروخته ای.
🔹اعرابی گفت: هنگام معامله، کسی پیش ما نبود!
🔸پیامبر به خزیمه فرمود: خزیمه! با آن که تو در هنگام معامله حضور نداشتی، چگونه گواهی میدهی؟
🔹خزیمه گفت: یا #رسول_الله! پدر و مادرم فدای شما باد! ما سخن شما را در امور خیلی مهم و حیاتی مانند خبر دادن از #غیب و خداوند و #وحی آسمانی، تصدیق کرده و از جان و دل میپذیریم، چگونه در قیمت یک اسب تو را تصدیق نکنیم؟!
🔰بعد از این ماجرا، پیامبر صلی الله علیه وآله، شهادت خزیمه را معادل شهادت دو مرد قرار داد و این چنین بود که خزیمه مفتخر به لقب #ذوالشّهادتین گردید.
📚 منبع
۱. #بحارالانوار، ج۲۲، ص۱۴۱. گفتنی است که این داستان با اندکی تفاوت در اکثر کتابهای فریقین موجود است.
🆔 @islam_history
📌 #اصحاب_اهل_بیت علیهم السلام(#خزیمة_بن_ثابت)
❓چرا به خزیمة بن ثابت، #ذوشهادتین(صاحب دو شهادت) می گویند؟
✍ #امام_صادق علیه السلام در این مورد میفرماید:
🔸حضرت #پیامبر صلی الله علیه وآله روزی از مرد عربی اسبی خرید. کسانی که با آن حضرت میانه خوبی نداشتند، مرد فروشنده را #وسوسه کرده و به او گفتند:
🔹اگر این اسب را در بازار بفروشی، به چندین برابر قیمت فعلی از تو میخرند!
🔹مرد از این سخن تحریک شده و از روی طمع کاری گفت: آیا بروم و معامله را به هم زده و اسب را پس بگیرم؟!
🔹گفتند: نه! چنین مکن؛ ولی هنگامی که پیامبر صلی الله علیه وآله میخواهد قیمت را به تو بپردازد، بگو من آن را به این مبلغ نفروختهام بلکه به فلان قیمت به تو داده ام. او مرد خوبی است و هرچه پیشنهاد کنی، از تو خواهد پذیرفت.
🔰مرد اسب فروش با این قصد نزد پیامبر صلی الله علیه وآله آمده و منکر قیمت قبلی شد.
🔸حضرت فرمود: به خدایی که مرا به پیامبری برانگیخته! به همین مبلغ فروخته ای. در این میان خزیمة بن ثابت از راه رسیده و از ماجرا سؤال کرد.
🔹گفتند: این مرد سخن پیامبر را قبول ندارد.
🔹خزیمه خطاب به مرد گفت: ای اعرابی! من #شهادت میدهم که تو به همین مبلغ که پیامبر میگوید، این اسب را فروخته ای.
🔹اعرابی گفت: هنگام معامله، کسی پیش ما نبود!
🔸پیامبر به خزیمه فرمود: خزیمه! با آن که تو در هنگام معامله حضور نداشتی، چگونه گواهی میدهی؟
🔹خزیمه گفت: یا #رسول_الله! پدر و مادرم فدای شما باد! ما سخن شما را در امور خیلی مهم و حیاتی مانند خبر دادن از #غیب و خداوند و #وحی آسمانی، تصدیق کرده و از جان و دل میپذیریم، چگونه در قیمت یک اسب تو را تصدیق نکنیم؟!
🔰بعد از این ماجرا، پیامبر صلی الله علیه وآله، شهادت خزیمه را معادل شهادت دو مرد قرار داد و این چنین بود که خزیمه مفتخر به لقب #ذوالشّهادتین گردید.
📚 #بحارالانوار، ج۲۲، ص۱۴۱. گفتنی است که این داستان با اندکی تفاوت در اکثر کتابهای فریقین موجود است.
🆔 @islam_history