eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
484 دنبال‌کننده
312 عکس
82 ویدیو
26 فایل
💠 امیرالمومنین علیه السلام در نامه ای به امام حسن علیه السلام: 📜 اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِین! تاریخ گذشتگان را به او(نفست) ارائه کن تا ببیند که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است! 💠 پیامگیر: @amdabir
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 علیهم السلام () 🔰 روزى كه نبرد اتفاق افتاد، شب آن روز عروسى بود. او با دختر ، سرشناس اوسيان كرده و ناچار بود كه مراسم شب زفاف را همان شب انجام دهد. 🔰 هنگامى كه نداى در گوش او طنين انداخت، متحير شد. چاره اى نديد جز اينكه از پيشگاه فرمانده كل قوا اجازه بگيرد، تا يك شب در مدينه توقف كند و فرداى آن خود را به ميدان جنگ برساند. 🔰 صلی الله علیه و آله يك شب براى انجام مراسم عروسى به وى اجازه داد. بامدادان، حنظله پيش از آن كه غسل جنابت كند، به سوى ميدان شتافت. وقتى خواست از در منزل بيرون آيد؛ اشك در ديدگان نوعروس كه از ازدواج وى جز يك شب نگذشته بود، حلقه زد. 🔰 دست در گردن خود افكند، و درخواست كرد كه چند دقيقه كند. او چهار نفر مرد را كه روى داشتن عذر در مدينه مانده بودند، گواه گرفت كه ديشب ميان او و شوهر گرامى وى عمل آميزش انجام گرفته است. 🔸حنظله از منزل بيرون رفت، عروس رو به آن چهار نفر كرد و گفت: 🔸ديشب در خواب ديدم كه آسمان شكافت و شوهرم داخل آن شد، سپس شكاف به هم آمد. من از اين رؤيا احساس مى كنم كه شوهر من به سوى جهان بالا خواهد رفت و شربت را خواهد نوشيد. 🔰حنظله وارد سپاه شد ديدگانش به افتاد كه ميان دو سپاه مشغول جولان بود. او با يك حمله جوان مردانه شمشيرى به سمت او متوجه ساخت، ولى شمشير بر پشت اسب وى فرود آمد و ابو سفيان نقش زمين شد. 🔰داد و فرياد ابو سفيان موجب اجتماع گروهى از سربازان قريش شد. 🔰شدّاد ليثى بر حنظله حمله كرد و بر اثر آن ابو سفيان از چنگال وى نجات يافت. 🔰در ميان سربازان ، نيزه دارى، به او حمله ور شد و نيزه خود را در بدنش فرو برد. حنظله با همان زخم وى را تعقيب كرد و او را با شمشير از پاى درآورد و خود نيز بر اثر زخم نقش زمين شد. 🔸پيامبر گرامى فرمود: من ديدم كه ، حنظله را غسل مى دادند، و از اين نظر او را مى گفتند. 🔰هنگامى كه قبيله ، مفاخر خود را مى شمردند،چنين مى گفتند: و منّا حنظلة غسيل الملائكة؛ از ما است حنظله كه فرشتگان او را غسل مى دادند. 📚 منابع ۱. اسد الغابه، ج ۲، ص ۵۹. ۲. ، ج ۲۰، ص ۵۷. 🆔 @islam_history
📌 داروی می‌گوید: در شهر قدم مى‌زدم که دیدم علیه السلام نشسته و عدّه‌اى از مردم گردش را گرفتهاند و آن حضرت براى اصلاح هر فردى به فراخور حالش نسخه‌اى تجویز مى‌کند. 🔹من عرض کردم: اى امیر المؤمنین! آیا براى گناهان هم‌دارویى دارى؟! 🔸فرمود: آرى، بنشین. 🔰من دو زانو نشستم، تا مردم پراکنده شدند. 🔸سپس حضرت رو به من کرد و فرمود: دارویى را که برایت مى‌گویم فراهم کن. 🔹عرض کردم: بفرما، اى امیر المؤمنین! 🔸فرمود: برگ ، ریشه ، هلیله کتمان، بلیله رضا، غاریقون اندیشه و سقمونیاى اندوه را با آب پلکها [ى چشم خود] مخلوط کن و در دیگ نگرانى و بى‌قرارى بجوشان و زیر آتش ترس قرارش ده؛ سپس آن را از صافى بی خوابى بگذران و در حالى که [از آتش عشق و فراق] مى‌سوزى بنوش. این است دارو و درمان تو، اى دردمند! 📚 میزان الحکمه حدیث۶۸۶۴. 🆔 @islam_history