eitaa logo
تاریخ و سیره اهل بیت علیهم السلام
487 دنبال‌کننده
312 عکس
83 ویدیو
26 فایل
💠 امیرالمومنین علیه السلام در نامه ای به امام حسن علیه السلام: 📜 اعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِین! تاریخ گذشتگان را به او(نفست) ارائه کن تا ببیند که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده است! 💠 پیامگیر: @amdabir
مشاهده در ایتا
دانلود
📌 امام سجاد و پیر مرد... ✅ پیرمردی به اسرا نزدیک شد و گفت: «خدای را سپاس که شما را هلاک کرد و مردم را از ستم شما آسوده ساخت و امیرمؤمنان را بر شما چیره ساخت.» 💠 علیه السلام به آن مرد فرمود: «ای پیرمرد آیا خوانده‌ای؟» گفت: «بله خوانده‌ام» علیه السلام فرمود: «آیا این آیه قرآن را خوانده‌ای؟ «قل لا أسئلکم علیه أجراً إلّا المودّة فی القربی؛ بگو من هیچ پاداشی از شما برای رسالتم در خواست نمی‌کنم، جز دوست داشتن نزدیکانم[اهل بیتم].»» پیرمرد گفت: «آری آن را خوانده‌ام.» امام فرمود: «خویشان و نزدیکان صلی الله علیه و آله ماییم که خداوند دوستی ما را مزد رسالت خویش قرار داده است.» ✨حضرت فرمود: «آیا آیه «و ءات ذوی القربی حقه؛ و حق نزدیکان را بپرداز.» را در قرآن خوانده‌ای؟» پیرمرد گفت: «آری آن را نیز خوانده‌ام.» امام فرمود: «ای پیرمرد خویشان صلی الله علیه و آله ماییم.» 🔰بار دیگر امام پرسید: «ای پیرمرد آیا این آیه از قرآن را خوانده‌ای؟ «واعلموا أنّما غنمتم مّن شیءٍ فأنّ لله خمسه وللرّسول ولذی القربی و الیتمی و المسکین وابن السّبیل .... بدانید هر گونه غنیمتی که به دست آوردید، خمس آن برای خدا و برای پیامبر و برای ذی‌القربی و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه (از آن‌ها) است...»»گفت: «این آیه را هم خوانده‌ام.» امام فرمود: «بدان که منظور از ذوی‌القربی در این آیه ما هستیم.» ✏️باز امام پرسیدند: «آیا این آیه از قرآن را هم خوانده‌ای که «انّما یرید الله لیذهب عنکم الرّجس أهل البیت و یطهّرکم تطهیراً، خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.»» پیرمرد گفت: «این آیه را هم خوانده‌ام.» امام فرمود: «منظور از اهل بیتی که خداوند آنان را از رجس و پلیدی پاک کرد ماییم.» 👈 در این هنگام پیرمرد اندکی خاموش شد و در حالی که از گفته‌هایش پشیمان شده بود، سرش را به آسمان بلند کرد و گفت: «پروردگارا من به پیشگاه تو از آن چه گفته‌ام و از دشمنی با آل صلی الله علیه و آله می‌کنم و از دشمنان خاندان محمد صلی الله علیه و آله از انس و جن بیزاری می‌جویم.» 📜 نقل شده که جاسوسان جریان این واقعه را به اطلاع رساندند و او دستور قتل آن پیرمرد را صادر کرد. 📚 لهوف، ص 178. 🆔 @islam_history
🏴زیارت حسین علیه السلام را به خاطر ترس ترک نکن... ✍🏻 علیه السلام فرمودند: 💠 اى ، بخاطر ترس زیارت علیه السلام را ترک مکن زیرا کسى که آن حضرت را ترک کند آن چنان حسرت بخورد که آرزو می‌کند ای کاش قبر آن حضرت نزد او بود (و می‌توانست مدام به زیارت علیه السلام برود)، آیا دوست ندارى که خداوند متعال تو را در زمره کسانى محسوب کند که رسولش و و و ائمه علیهم السّلام برایش مى‏کنند؟ آیا دوست ندارى از کسانى باشى که گناهان گذشته‏ و آینده‌اش تا هفتاد سال آمرزیده شود؟ آیا دوست دارى از کسانى باشى که از دنیا خارج مى‏شوند در حالى که گناهى قابل مواخذه ندارند؟ آیا دوست دارى فرداى قیامت از کسانى باشى که صلی الله علیه و آله با او مصافحه مى‏کند؟ 📚 کامل الزیارات، ص126 🆔 @islam_history
🏴 ذکر مصیبت سلام الله علیها 🔰در حاویه آمد که زنان خاندان نبوّت در حالت اسیرى، حال مردان که در شده بودند، بر پسران و دختران ایشان پوشیده می‌داشتند، و هر کودکى را وعده‌ها می‌دادند که پدر تو به فلان سفر رفته است باز می‌آید، تا ایشان را به خانه آوردند، دخترکى بود چهارساله، شبى از خواب بیدار شد و گفت: پدر من کجاست؟ این ساعت او را به خواب دیدم سخت پریشان، زنان و کودکان جمله در گریه افتادند و فغان از ایشان بر خواست! یزید خفته بود از خواب بیدار شد، و حال تفحص کرد. خبر بردند که حال چنین است! آن لعین در حال گفت که بروند و سر پدر او را بیاورند و در کنار او نهند. ملاعین سر بیاورد و در کنار آن دختر چهارساله نهادند. پرسید: این چیست؟! ملاعین گفت: سر پدر تو است آن دختر بترسید و فریاد برآورد و رنجور شد و در آن چند روز جان به حق تسلیم کرد. 📚 كامل بهايى، ج ۲، ص ۱۷۹. 🆔 @islam_history
🏴 ذکر مصیبت سلام الله علیها 🔰وقتي سر بريده را براي سلام الله عليها آوردند گفت اين سر كيست؟ به او گفتند: سر پدرت است. سر را با احتياط از داخل طشت برداشت و به سينه چسبانيد و با گريه هاي سوزناك خود خطاب به سر چنين گفت: پدر چه كسي تو را به خون آغشته كرد؟ چه كسي رگ هاي گردنت را بريد؟ پدر چه كسي در خردسالي يتيمم كرد؟ پدر دختر يتيم تو به چه كسي پناه ببرد تا بزرگ شود؟ پدر جان زنان بي پوشش چه كنند؟ پدرجان زنان اسير و سرگردان كجا بروند؟ پدر جان چه كسي چشمان گريان را چاره ساز است؟ پدر جان چه كسي يار و ياور غريبان بي پناه است؟ پدر جان چه كسي پريشان مويي ما را سامان مي بخشد؟ پدر جان بعد از تو چه كسي با ماست؟ واي بر ما بعد از تو واي از غريبي! پدر جان كاش فدايت مي شدم. پدر جان اي كاش بيش از اين نابينا مي شدم و تو را اينگونه نمي ديدم. پدر جان كاش پيش از اين در خاك خفته بودم و محاسنت را آغشته به خون نمي ديدم. سپس لب ها را بر لب هاي پدرش امام حسين نهاد و چنان گريست كه همان لحظه بيهوش شد و وقتي او را حركت دادند دريافتند كه از دنيا رفته است. 🏴 شهادت سلام الله علیها تسلیت باد. 🆔 @islam_history
🕌 طرح زیارت و روضه نیابتی 🆔 @islam_history
🏴 ثواب بن علی علیهما السلام 💠 علیه السلام فرمودند: 🍃 لوْ يَعْلَمُ النَّاسُ مَا فِي زِيَارَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ علیه السلام مِنَ الْفَضْلِ لَمَاتُوا شَوْقاً وَ تَقَطَّعَتْ أَنْفُسُهُمْ عَلَيْهِ حَسَرَاتٍ. 🌺اگر مردم می دانستند که زیارت قبر حسین بن علیه السلام چه فضلی دارد حتماً از شوق می مردند و از حسرت این زیارت، عمرشان کوتاه می شد! 📚 كامل الزيارات، ص 142. 🆔 @islam_history
📌 اگر نمی توانی بروی؛ دلت را با کربلاییان همراه کن... 🔰هنگامی که علیه السلام از مراجعت می نمود، شخصی از اصحاب آن حضرت خدمت ایشان آمد و عرض کرد : یا امیرالمؤمنین دوست داشتم برادرم هم در این جنگ می بود و به فیض درک رکاب شما نایل میشد . 🔰حضرت در جواب وی فرمود : بگو نیّت او چیست ؟ آیا برادر تو معذور بود و نتوانست بیاید و در جنگ شرکت کند؟ یا نه، بدون هیچ عذری از شرکت در جنگ خودداری کرد و نیامد؟ اگر معذور نبود و نیامده ؛ بهتر همان که نیامد و اگر عذری داشته است و نتوانسته بیاید ، ولی دلش و میلش با ما بوده و تصمیم داشته که با ما باشد پس با ما بوده است . 🔰آن مرد عرض کرد : بله یا امیرالمؤمنین اینطور بوده یعنی نیّتش این بود که با ما باشد ، حضرت فرمود : 💠 نه تنها برادر تو با ما بود ، بلکه با ما بوده اند کسانی که هنوز در رحم های مادرانند و افرادی که هنوز درصُلبِ پدرانند و تا دامنه ، اگر افرادی یافت شوند که واقعاً از صمیم قلب نیّت وآرزویشان این باشد که«ای کاش را درک می کردیم و در رکاب او می جنگیدیم» ما آن ها را جزو اصحاب خود می شماریم .   📚 گفتار های معنوی – شهید مطهری ص 236 🆔 @islam_history
☀️ امر ما از آفتاب، روشن تر است... ✏️ مفضّل بن عمر جعفى كه می گوید: ✅ شنيدم شيخ- يعنى ابا عبد اللَّه ()- عليه السّلام می‌فرمود: بخدا قسم حتما مدّتى از روزگارتان را پنهان خواهد بود و از يادها خواهد رفت تا آنكه گفته شود: او مُرد؟ هلاك شد؟ كدام بيابان را پيمود! ✨ چشم‌هاى مؤمنين بر او اشكها خواهد ريخت و همچون زير و رو شدن كشتى در ميان امواج دريا زير و رو خواهند شد و نجات نخواهد يافت مگر آن كس كه خداوند از او پيمان گرفته باشد و ايمان را در دلش نوشته و او را به روحى كه از جانب او است تأييد كرده باشد و حتما دوازده پرچم نامعلوم برافراشته شود كه مشخّص نباشد كدام از كدام است! 😭 مفضل گويد: من گريستم و سپس عرض كردم: ما چه بكنيم؟ 👈 فرمود: اى ابا عبد اللَّه و سپس به آفتابى كه به سكّوى خانه تابيده بود نگاه كرد و فرمود: اين آفتاب را مى بينى؟  عرض كردم: آرى، فرمود امر ما از اين آفتاب روشن تر است! 📚 غیبه النعمانی، باب۱۰. 🆔 @islam_history
📌 شده علیه السلام به مسمع کِردین فرمود: اي مسمع! تو از اهل عراقي، آيا به قبر علیه السلام مي‏روي؟ 🔰عرض کرد: نه، چون من مردي معروف و در بين اهل بصره مشهورم، و نزد ما جماعتي هستند که تابع خليفه‏ اند، و از قبايل عرب و ناصبيان و غير ايشان، دشمنان بسيار داريم، و من ايمن نيستم که احوال مرا به والي خبر ندهند، به طور قطع گزارش مي‏دهند، و از ايشان به من ضررها خواهد رسيد. 💠 حضرت فرمود: آيا مصائب آن حضرت با به خاطر مي‏ آوري؟ عرض کرد: آري. فرمود: آيا بر آن حضرت جزع مي‏کني؟ 💠 عرض کرد: آري، به خدا سوگند که بي ‏تابي مي‏کنم و مي‏گريم بر آن بزرگوار تا آن که اهل‏ خانه من، اثر اندوه در من مي ‏يابند، و حتي از غذا خوردن امتناع مي‏کنم تا از حال من، آثار مصيبت ظاهر مي‏شود. 🔰حضرت فرمود: خدا رحم کند بر گريه تو، به درستي که تو شمرده مي‏شوي از کساني که جزع مي‏کنند براي ما، و شاد مي‏شوند براي شادي ما، و اندوهناک مي‏شوند براي اندوه ما، و خائف مي‏گردند براي خوف ما، و ايمن مي‏گردند براي ايمني ما، و زود باشد که ببيني، در وقت مرگ خود، که پدران من حاضر شوند نزد تو، و سفارش کنند به ملک ‏الموت درباره تو، و بشارت دهند تو را که ديده ‏ات روشن گردد، وشاد شوي؛ و ملک ‏الموت بر تو مهربان‏تر باشد از مادري مهربان نسبت به فرزند خويش. پس حضرت گريست و مسمع نيز گريست... 📚 کامل الزيارات، باب 32، ص 101. 🆔 @islam_history
📌 اولین زائران کربلا ✍ طبری شیعی با سند خود از عطیه عوفی نقل می کند که گفت: 💠 [در روز ] من با جابر بن عبدالله انصاری به قصد قبر بن ابی طالب بیرون آمدیم. زمانی که به رسیدیم، جابر نزدیک ساحل فرات شد و غسل کرد و یک ردا و یک ازار پوشید (همانند افراد مُحرم)، سپس کیسه ای را باز کرد که در آن سدر بود و آن را به بدن خود زد و خود را با آن خوشبو کرد. هر قدم که برمی داشت، ذکر خدای متعال را می گفت؛ تا این که به قبر مطهر حضرت نزدیک شد. 💠 وقتی رسید گفت: دست مرا روی قبر بگذار. من این کار را انجام دادم؛ پس او خود را روی قبر انداخت، در حالی که از هوش رفت. پس من به روی او آب ریختم تا به هوش آمد. سه مرتبه صدا زد یا و گفت: آیا دوست جواب دوست را نمی دهد؟! و خودش پاسخ داد: چگونه جواب بدهی در حالی که رگ های خونین تو در بالای شانه ات نمایان شده و بین بدن و سر مقدس تو جدایی افتاده است؟! 💠 پس من می دهم که تو فرزند خاتم پیامبران و فرزند آقای مؤمنان و فرزند هم قسم تقوا و سلاله هدایت و خامس اصحاب کسا و پسر آقای پاکیزگان و فرزند سرور زنان هستی، و چرا تو چنین نباشی، در حالی که دست آقا و سرور پیامبران به تو غذا داده و در دامن پرهیزکاران تربیت یافته ای و از دستان ایمان شیر خوردی و با اسلام سیراب شدی! پس زندگی و مرگ پاک و زیبا داشتی؛ ولی دل های مؤمنان از فراق تو ناخوش است و کسی را تردیدی در اختیار تو نیست! پس سلام خدا و خشنودی او بر تو باد و شهادت می دهم که تو از دنیا درگذشتی، همان گونه که برادر بن درگذشت و به فیض شهادت رسید. 💠 سپس نگاهی به اطراف قبر مطهر حضرت سیدالشهدا علیه السلام کرد و گفت: سلام بر شما ای ارواحی که در راه حسین علیه السلام فدا شدید و شهادت می دهم که شما را به پا داشتید و زکات را پرداختید و امر به معروف و نهی از منکر نمودید و با ملحدان جهاد کردید و خدا را آن قدر عبادت کردید تا به مرحله یقین رسیدید، و قسم به کسی که حضرت صلی الله علیه و اله را به نبوّت و حق مبعوث کرد، ما در آنچه شما وارد شدید و عمل کردید، شریک هستیم. 🔰عطیه می گوید: به جابر گفتم: ما چگونه در ثواب آنها شریک هستیم، در حالی که ما نه به وادی فرود آمدیم و نه از کوهی بالا رفتیم و نه شمشیر زدیم، ولی ا ین گروه میان سر و بدن های شان جدایی افتاده و فرزندانشان یتیم شده اند و همسرانشان بیوه گشته اند؟! 💠 جابر گفت: ای عطیه! از حبیب خود صلی الله علیه و اله شنیدم که فرمود: اگر کسی گروهی را دوست داشته باشد، با آن گروه محشور خواهد شد و کسی که کار گروهی را دوست بدارد، با آنان در کار آنان شریک خواهد شد، و قسم به آن کس که محمد را به پیامبری مبعوث کرد، نیّت من و نیّت یاران بر آن چیزی است که علیه السلام و اصحاب او بر آن گذشته و رفته اند. 💠 سپس گفت: دست مرا بگیر و به طرف خانه های ببر. جابر در بین راه گفت: ای عطیه! آیا می خواهی تو را وصیت کنم؟ زیرا گمان نمی کنم پس از این سفر، دیگر تو را ملاقات کنم. ای عطیه! دوست بدار دوستدار آل محمد را مادامی که او آنها را دوست دارد و دشمن بدار دشمن آل محمد را مادامی آنان را دشمن می دارد؛ اگرچه روزها دار باشد و شب ها را به زنده داری بگذراند، و با محبّ آل محمد مدارا و نرمی داشته باش؛ زیرا اگر قدم آنها به سبب زیادی گناه بلغزد، قدم دیگر آنان به سبب محبّت آنها ثابت و استوار خواهد ماند. همانا دوستداران آنان به سوی بهشت بازمی گردند و دشمنان ایشان به طرف آتش خواهند رفت. 📚 عمادالدین قاسم طبری آملي، بشارة المصطفی، ص 125، حدیث 72. 🆔 @islam_history
📌 ماجرای عنایت علیه السلام به شاعر ناصبی ✍🏻 علامه امینی(ره) در کتاب «الغدیر» این داستان را چنین نقل می‌کند: 📝 قاضى شوشترى در کتاب «مجالس المؤمنین» گفته است و سید ما زنوزى در روضه اول «ریاض الجنة» گوید: مادر ابوالحسن خلعی (که ناصبی بود) نذر کرد که اگر خدا به او پسرى‏ روزى نماید او را به راهزنی کاروان‌های حسینی و کشتن افراد آنها گسیل دارد! هنگامی که این بچه به دنیا آمد و به حد رشد رسید او را براى اداء نذرش فرستاد و چون او به نواحى مسیّب که در نزدیکى است رسید، در کمین زوّار نشست، اما خواب بر او غلبه کرد و قافله و کاروان زوّار گذشتند و گرد و غبارشان بر سر و روی او ریخت. 👈 در همان هنگام این راهزن در خواب دید که برپا شده و فرمان آمده که او را به آتش اندازند، ولی آتش او را براى آن غبار پاکى که بر او رسیده نمی‌سوزاند، از خواب بیدار شد، در حالی‌که از آن قصد بدش برگشته و همان‌جا کرد و محبّت و ولایت خاندان پاک را به دل گرفت و ترسناک به کربلا و حایر شریف حسینى آمد. می‌گویند در آن وقت دو بیتى سرود که آن‌را شاعر مبتکر حاج مهدى فلوجى (متوفاى 1357ق) تخمیس نمود و آن دو بیت با تخمیسش این است: أراک بحیرةٍ ملأتکَ رَیناً و شتَّتک الهوى بیناً فبیناً می‌بینم تو را سرگردان و حیران که تو را شک پُر کرده و هوا و هوس تو را پراکنده و پریشان نمود و تو بین بین قرار گرفته‌اى. فطب نفساً و قر باللَّه عیناً إذا شئت النجاة فزر حسیناً پس دلت را پاک کن و چشمت را به استعانت از خدا روشن نما و اگر نجات و رستگارى می‌خواهى پس کن را. [تا آن‌که خدا را با روشنى چشم دیدار کنى]. إذا علم الملائکُ منک عزماً تروم مزارَه کتبوک رسماً هرگاه فرشتگان اراده جدی تو را برای زیارت او بدانند، نام تو را خواهند نگاشت. و حُرِّمتِ الجحیمُ علیک حتماً فإنَّ النارَ لیس تمسُّ جسماً و آتش دوزخ حتماً بر تو حرام شود؛ زیرا که آتش لمس نمی‌کند و نمی‌سوزاند جسمى را [که‏ بر او غبار زائرین باشد وى خوى خود را در دوستى خاندان رسالت پاک و خالص کرد تا به عنایت و الطاف خاصه از طرف اهل بیت عصمت و طهارت رسید. 📙 الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب‏، ج ‏6، ص 23. 🆔 @islam_history
📌 آذوقه بر ندارید... ✏️ علیه السلام فرمود: ✅ هنگامى كه علیه السلام كند با پرچم صلى اللَّه عليه و آله و سلّم و انگشترى و سنگ و عصاى ظهور ميكند. 🔰 سپس به جارچى اش دستور ميدهد كه جار بزند: توجّه كنيد هيچ مردى از شما نبايد خوردنى و آشاميدنى و علوفه همراه خود بر دارد پس يارانش ميگويند او ميخواهد ما را و چهار پايان ما را از گرسنگى و تشنگى بكشد. 💠 پس آن حضرت به راه مى افتد در نخستين منزل كه فرود مى آيند (عصا را) بر آن سنگ ميزند پس غذا و آب و علوفه از آن بيرون ميريزد پس ياران و چهار پايانشان ميخورند و مى آشامند تا آنكه به در پشت فرود مى آيند. 📚 نعمانی، الغیبه، باب۱۳. 🆔 @islam_history