eitaa logo
ایستارنیوز/ اخبار رفسنجان و کرمان
981 دنبال‌کننده
27هزار عکس
8.9هزار ویدیو
101 فایل
💠 #ایستار نیوز: تارنمای خبری، تحلیلی، و مطالبه گری 🌐 تلگرام : 🆔 https://t.me/istarnews_ir 🌐 اینستاگرام : 🆔 https://www.instagram.com/istarnews_ir/ 🌐 سایت: 🆔 www.istarnews.ir 🌐 روبیکا: 🆔 http://splus.ir/istarnews_ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰حکم اعدام عوامل تأمین تجهیزات ترور شهید فخری‌زاده 🔸سخنگوی قوه قضاییه: ۳ جاسوس رژیم صهیونیستی در استان آذربایجان غربی در پوشش قاچاق مشروبات الکلی اقدام به انتقال تجهیزات ترور شهید فخری‌زاده کرده بودند که در مرحله بدوی به اعدام محکوم شدند. @istarnews_ir
🔰 معارفه جوانمردانه 🆔 @istarnews_ir
ایستارنیوز/ اخبار رفسنجان و کرمان
🔰 معارفه جوانمردانه 🆔 @istarnews_ir
🔰معارفه جوانمردانه 🔸 قال الامام علی النقی (علیه‌السلام):«مَنْ هانَتْ عَلَیْهِ نَفْسُهُ فَلا تَأْمَنْ شَرَّهُ»«کسی که خود را پست شمارد، از شرّ او در امان مباش» 🔸تارنمای خبری ایستار// امروز و طی مراسمی محمد مومنی مدیرعامل جدید و غیر بومی (اهل زابل) باشگاه صنعت مس رفسنجان در فضایی آرام و بدور از هرگونه حاشیه سازی در باشگاه صنعت مس معارفه شد. 🔸معارفه ای که هر چند در مورد آن نظرات بسیاری قابل طرح و بیان است اما، اگر از به استقبال رفتن اعضا و پیشکسوتان با دسته گل های متعدد در فرودگاه کرمان و صف خوشامدگویی در محل باشگاه بگذریم ، مهم ترین ویژگی آن آرامش و وقاری بود که در هنگام برگزاری این مراسم و برنامه اهداء دسته گلها در فرودگاه کرمان در باشگاه صنعت مس رفسنجان حاکم شده بود. 🔸این آرامش قطعا ماحصل آرامش شخصیت و وقار مدیریت عامل سابق باشگاه است که برخلاف تودیع سلف خود «م،ز» معروف در روز عزلش نه لشگرکشی شد و نه تحصنی به راه افتاد و نه فحاشان بی شخصیت اجیر شدند تا به مدیر بعد خود توهین های رکیک بکنند. 🔸یادآوری این نکته خالی از لطف نخواهد بود که حامیان تیم فاسد سابق در دوره «م،ز» در روز عزل وی با فحاشی و قشون کشی بدنبال بر هم زدن معارفه پورمحمدی در باشگاه بودند و حتی «م،ز» تا مدتها از تحویل دفتر مدیر عاملی باشگاه خودداری می‌کرد که نهایتا با افشای پروند فساد در باشگاه ، علاوه بر تحویل دفتر ، جعبه سیاه بزرگترین پرونده فساد فوتبال کشور را نیز تحویل داد. 🔸از باشگاه صنعت مس بیشتر خواهیم گفت اما آرامش مراسم تودیع و معارفه امروز ، محصول تربیت دینی روحانی چون مرحوم حاج شیخ عباس پورمحمدی (ره) است که فرزندانی را در دامان خود پرورش داد که به وقت خدمت بی ادعا و صبورند و در هنگامه تحویل میز خدمت بیش از هر چیز از ادب و متانت اسلامی تبعیت می کنند. 🆔 @istarnews_ir
🔰 دستگیری ۴ سارق زورگیر با کشف ۸ سرقت وسایل نقلیه در رفسنجان 🔸فرمانده انتظامی شهرستان از دستگیری ۴ سارق زورگیر وسایل نقلیه با اعتراف به ۸ فقره سرقت وسایل نقلیه شامل ۳ دستگاه خودرو و ۵ دستگاه موتورسیکلت توسط ماموران کلانتری ۱۳ خلیج فارس خبر داد . 🆔 @istarnews_ir
📸 جمله زیبای دکتر عراقچی 🆔 @istarnews_ir
🔰هشدار هواشناسی - سطح زرد استان كرمان 🔸از امروز سه شنبه تا ابتدای هفته آینده با افزایش سرعت وزش باد، خیزش گرد و خاک، افزایش غلظت غبار و کاهش کیفیت هوا برای برخی مناطق شمالی، شمال غربی و نوار شرقی استان پیش بینی می شود.  اداره کل هواشناسی استان کرمان 🆔 @istarnews_ir
45.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 افتتاح شانزدهمین نمایشگاه ملی صنایع دستی کشور به میزبانی رفسنجان با حضور فعالان صنایع دستی ۳۱ استان کشور زمان بازدید عموم:۱۴ لغایت ۱۸ آبان ۱۴۰۳ از ساعت ۱۵ تا ۲۱ آدرس:رفسنجان،بلوار پسته ، شرکت تعاونی تولید کنندگان پسته، سالن ۱۶ 🆔 @istarnews_ir
🔰تسهیلات ۲۰۰ میلیون ریالی در انتظار خریداران در نمایشگاه ملی صنایع‌دستی رفسنجان 🔸صندوق کارآفرینی امید استان کرمان برای خریداران از غرفه‌های نمایشگاه ملی صنایع‌دستی در رفسنجان تسهیلات ۲۰۰ میلیون ریالی در نظر گرفته است. 🔸مدیر صندوق کارآفرینی امید استان کرمان در این رابطه توضیح داد: صندوق کارآفرینی امید به‌عنوان یک نهاد مالی که حمایت از کسب و کارهای خرد، کوچک و متوسط را بر عهده دارد در نمایشگاه ملی صنایع دستی که در شهرستان رفسنجان برپاست، آمادگی دارد در جهت حمایت از خرید محصولات صنایع دستی استان و متقاضیان محترم تا سقف ۲۰۰ میلیون ریال با کارمزد ۱۲ درصد و بازپرداخت یک‌ساله از کسانی که قصد خرید از غرفه‌های محصولات صنایع دستی مستقر در نمایشگاه را دارند حمایت مالی نماید. 🔸مجید بلندنظر با بیان این‌که پرداخت تسهیلات فقط به یک فقره چک بنفش نیاز دارد، اضافه کرد: سیستم مال صندوق در نمایشگاه مستقر است و به‌صورت آنی و غیرحضوری تسهیلات در محل به متقاضیان پرداخت خواهد شد و به‌همان اندازه که خرید انجام شود پول به حساب غرفه‌دار واریز می‌شود. 🆔 @istarnews_ir
🔰سناتور آمریکایی: شاید ترامپ قبل پایان انتخابات اعلام پیروزی کند 🔸برنی سندرز: ترامپ خواهد گفت که تنها شکلی که ممکن است بازنده شوم، این است که تقلب شده باشد. همه باید آگاه باشند که ترامپ ممکن است قبل از پایان انتخابات، اعلام پیروزی کند. 🆔 @istarnews_ir
🔰نحوه تعیین سهمیه مناطق داوطلبان آزمون سراسری 🔸رئیس‌جمهور ماده واحده «نحوه تعیین سهمیه مناطق داوطلبان آزمون سراسری در سال ۱۴۰۴» که در شورای عالی انقلاب فرهنگی به‌تصویب رسیده است را برای اجرا ابلاغ کرد. 🔸سهمیه مناطق براساس بخش محل تحصیل سه سال آخر دوره متوسطه داوطلب تعیین می‌شود. داوطلبانی که حداقل ۲ سال از ۳ سال آخر تحصیل دوره متوسطه خود را در مدارس خارج از کشور گذرانده باشند، جزو سهمیه منطقه دو محسوب می‌شوند. 🔸کلیه داوطلبان دارای معلولیت بینایی، شنوایی، جسمی حرکتی، آسیب گفتار و زبان، تکاملی رشد و اعصاب و روان، جزو سهمیه منطقه سه محسوب می‌شوند. 🔸سهمیه مناطق برای داوطلبان طلبه سطح یک حوزه‌های علمیه، بر اساس بخش محل اخذ مدرک تحصیلی سه سال آخر سطح یک حوزه تعیین می‌شود. 🆔 @istarnews_ir
🔰 اولویت‌ها و هزینه اولیه حج ۱۴۰۴ اعلام شد 🔸سازمان حج و زیارت تمام دارندگان حج تمتع مربوط به سال‌های ۱۳۸۱ تا پایان مردادماه سال ۱۳۸۶ را برای پیش ثبت‌نام سفر حج ۱۴۰۴ فراخواند. 🔸همچنین به ودیعه‌گذاران حج تمتع از تاریخ اول شهریورماه ۱۳۸۶ به بعد آماده‌باش داده شده است که در صورت نیاز به تکمیل ظرفیت خالی‌مانده کاروان‌ها فراخوانده خواهد شد. 🔸مبلغ اولیه در مرحله پیش ثبت‌نام نیز ۱۵۰ میلیون تومان اعلام شده که بنابر اعلام سازمان حج و زیارت حدود ۶۰ تا ۷۰ درصد کل مبلغ این سفر را شامل می‌شود. 🆔 @istarnews_ir
ایستارنیوز/ اخبار رفسنجان و کرمان
#کتاب_خارو_میخک 🔰فصل اول (قسمت اول) زمستان 1967 زمستان سنگینی بود و انگار دوست نداشت تمام شود. زمست
🔰فصل اول (قسمت دوم) 🔸روزی به خانه عمویم رفتم. وقتی در را باز کردم و وارد خانه شدم دیدم که عمویم یک تفنگ در دست دارد. او داشت آن را تعمیر می¬کرد. با خودم فکر کردم که من هم می¬توانم روزی مانند عمویم تفنگی در دست بگیرم. تمام مدت نگاهم روی آن تفنگ دوخته شده بود. عمویم مرا صدا زد و کنار خود نشاند و تفنگ را در دستم گذاشت و با من صحبت کرد؛ صحبت¬هایی که برایم نامفهوم بود، بعد من را نوازش کرد و از خانه¬شان بیرون آورد. با پسرعمویم ابراهیم همراه شدیم و به سمت حومه اردوگاه رفتیم، یعنی محل کمپ ارتش مصر. وقتی به کمپ ارتش مصر رسیدیم، همه چیز تغییر کرده بود، آن سرباز مثل روزهای قبل منتظر ما نبود، شرایط آنجا اصلاً عادی نبود و سربازان مصری که قبلاً به استقبال گرم از ما و نوازشمان عادت داشتند، سرمان فریاد زدند که به سوی مادرانمان برگردیم. ما هم با نا امیدی برگشتیم، نه حلوای پسته گیرمان آمد و نه توانستیم بفهمیم که چه اتفاقی دارد می‌افتد. فردای آن روز، مادرم مقداری رختخواب از خانه برداشت و در آن حفره‌ای که پدرم حفر کرده بود، گذاشت، دو سه کوزه آب و مقداری غذا هم به آنجا برد، بعد آمد و همه ما را به آن حفره برد و در آنجا نشاند. زن عمویم و فرزندانش حسن و ابراهیم هم به ما پیوستند. ما از خانه، اتاق ها، حیاط، خیابان‌ها و کوچه‌های محله‌مان جدا شدیم، خودمان را در آن مکان تنگ و تاریک جا دادیم؛ بدون آنکه من دلیلش را بدانم. خورشید داشت غروب می‌کرد، روشنایی روز داشت محو می‌شد، تاریکی حفره‌ای که در آن پناه گرفته بودیم هر لحظه بیشتر می‌شد، ترس هر لحظه بیشتر در جان ما بچه‌ها رخنه می‌کرد، ما بچه‌ها شروع کردیم به داد و فریاد و تلاش برای بیرون رفتن از آن حفره اما مادرم و زن عمویم مانع‌مان شدند و با فریاد گفتند: «معنای جنگ را میدانید؟» من معنای جنگ را نمی-دانستم اما می¬دانستم که جنگ یک چیز غیرعادی و ترسناک است. بارها سعی کردیم از آن حفره خارج شویم ولی هر بار مانع رفتن‌مان شدند، صدای گریه ما کم کم بلند شد. مادر و زن عمویم سعی کردند ما را آرام کنند اما فایده‌ای نداشت، بعد محمود گفت: «مادر چراغ بیاورم روشن کنیم؟» مادرم اول گفت «بله» ولی وقتی محمود خواست بیرون برود مادرم باز مانع او شد و گفت «محمود بیرون نرو.» مادرم محمود را نشاند و خودش بیرون رفت و با یک چراغ نفتی در دست برگشت و آن را روشن کرد و ما کمی آرام شدیم. بچه ها به خواب رفتند. روز بعد ما تقریباً تمام روز را داخل آن حفره ماندیم. عایشه، همسایه ما که معلم بود هم داخل آن حفره آمده بود. او همیشه رادیویی در دست داشت و نزدیک دهانه حفره نگه می¬داشت تا بتواند امواج را بگیرد و به آخرین اخبار گوش دهد. هر بار که خبری پخش می¬شد، مادرم و زن عمویم خبر را تکرار می‌کردند و فضا افسرده تر و غمگین و گرفته¬تر می شد. این افسردگی و غمگینی در صدای مادرم و زن عمویم پیدا بود، اما مدام سعی می‌کردند که ما را ساکت کنند. شعارهای جنگی مانند آن حرف‌هایی که احمد سعید در برنامه صدای عرب از قاهره تکرار می‌کرد که «یهودیان را به داخل دریا می¬ریزیم» کم کم ضعیف¬تر و در نهایت محو شد و در مقابل، رویاهای مردم برای بازگشت به خانه هایشان که از آنجا آواره شده بودند مانند قلعه‌هایی شنی فروریخت. الان نهایت آرزوی من این بود که به همان محله¬ای که بازی‌های کودکی می‌کردم، برگردم و عمویم که در ارتش آزادیبخش فلسطین بود، سالم به آغوشمان بازگردد و پدرم که به عنوان بخشی از مقاومت رفت به سلامت بیاید؛ اما با هر خبری جدیدی که خانم معلم گوش می‌داد و برایمان بازگو می‌کرد، افسردگی و غممان بیشتر می‌شد. صدای انفجارها بلندتر و تعدادشان بیشتر می شد، مادرم هر از چند گاهی از سنگر بیرون می‌رفت تا به داخل خانه برود و برایمان چیزی بیاورد که بخوریم یا ملحفه‌ای که رویمان بیاندازیم. زن عمویم هم هرازچندگاهی به داخل خانه می‌رفت تا از حال پدربزرگم خبر بگیرد. پدر بزرگم اصرار داشت در همان اتاقش در خانه بماند و حاضر نشد با ما به آن حفره بیاید. ادامه دارد... 🆔 @istarnews_ir