🖤 #امام_رضا (عليه السلام) :
☘️ رحِمَ اللهُ عَبْداً أحْيي أمْرَنا، قيلَ: كَيْفَ يُحْيي أمْرَكُمْ؟ وَ قالَ عليه السلام : يَتَعَلَّمُ عُلُومَنا وَيُعَلِّمُها النّاسَ.
🌱 رحمت خدا بر كسي باد كه أمر ما را زنده نمايد ، سؤال شد : چگونه؟
🖤 #امام_رضا (علیه السّلام) فرمودند :
👌 علوم ما را فرا گيرد و به ديگران بياموزد.
📖 بحارالأنوار ، ج 2 ، ص 30
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
✨﷽✨
🏴 دعای هفتم صحیفه سجادیه:
*پویش #اطاعت از امر رهبری در خواندن دعای هفتم صحیفه سجادیه ، ان شاءالله برای ریشه کنی این بیماری را #جدی بگیریم*
✅ دعای مبارک هفتم صحیفه سجادیه را هر روز با هم بخوانیم...
#به_امر_رهبرم ❤️
#فقطچنددقیقه🕑
✨﷽✨
#حکایت
✍میگویند روزی مرد کشک سابی نزد شیخ بهائی رفت و از بیکاری و درماندگی شکوه نمود و از او خواست تا اسم اعظم را به او بیاموزد، چون شنیده بود کسی که اسم اعظم را بداند درمانده نشود و به تمام آرزوهایش برسد. شیخ مدتی او را سر گرداند و بعد به او میگوید اسم اعظم از اسرار خلقت است و نباید دست نااهل بیافتد و ریاضت لازم دارد و برای این کار به او دستور پختن فرنی را یاد میدهد و میگوید آن را پخته و بفروشد بصورتی که نه شاگرد بیاورد و نه دستور پخت را به کسی یاد دهد.
مرد کشک ساب میرود و پاتیل و پیاله ای خریده شروع به پختن و فروختن فرنی میکند و چون کار و بارش رواج میگیرد طمع کرده و شاگردی میگیرد و کار پختن را به او میسپارد. بعد از مدتی شاگرد میرود بالا دست مرد کشک ساب دکانی باز میکند و مشغول فرنی فروشی میشود به طوری که کار مرد کشک ساب کساد میشود.
⇦ کشک ساب دوباره نزد شیخ بهائی میرود و با ناله و زاری طلب اسم اعظم میکند. شیخ چون از چند و چون کارش خبردار شده بود به او میگوید: «تو راز یک فرنیپزی را نتوانستی حفظ کنی حالا میخواهی راز اسم اعظم را حفظ کنی؟ تو برو کشکت را بساب.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#کلیپ_تصویری
📺سخنرانی استاد عالی
✍️موضوع: درس اخلاقی پیامبر اکرم(ص) برای مدیران امروز!
‼️تیمّم با دستان تر
🔷س 5594: آیا در صورتی که هنگام تیمّم دست تر باشد تیمم باطل است؟
✅ج: مجرد مرطوب بودن دست لطمه ای به صحت تیمم نمی زند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃داستان عجیب بیت ، باز این چه شورش است که درخلق عالم است .....
🔸محتشم کاشانی برادری داشته که در جوانی از دست می دهد و مرثیه های زیادی در غم فراق وی سرود
🔸شبی در عالم رویا حضرت علی(ع) را می بیند و حضرت از وی گله می کند که چرا فقط برای برادرش مرثیه گفته و برای حسین(ع) شعر نمی گوید!
🔸محتشم ادب کرده و عرض می کند که خود را شایسته ی مقام شاعری آن حضرت نمی داند٬ ضمن این که اگر بخواهد شعری بگوید واقعا نمی داند از کجا باید شروع کند.
🔸حضرت مصرع اول را برای محتشم خوانده و می فرماید این گونه شروع کن: «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» و محتشم می گوید: یک مرتبه از خواب پریدم در حالی که زیر لب زمزمه می کردم: «باز این چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است»....
🍃السلام علیک یا ابا عبدالله ..به ماهم نظری کن
🌹🌹🌹🌹🌹