و خاک بر سر دنیایی که در آن پهلوی مادری بین در و دیوار شکست و سینه ی پسری زیر سمِ اسب ها!!! #خدایا‌شُکرِت #فاطمیه @jaane_man

_سلام ما به غم هایی که از علی پنهان کردی... #فاطمیه #روضه‌الزهرا‌کاشان #حسین‌سیب‌سرخی @jaane_man

بعد از آنکه دست از غسل و کفن کشید! برای آخرین بار... یک عاشقانه آرام را... برای همیشه تاریخ... روایت کرد: زهرا،منم علی... و تو گمان می‌کنی جواب نشنید؟! #خدایا‌شُکرِت #فاطمیه @jaane_man

حق داشت اگر تابوت بر شانه هایش سنگینی میکرد، آخر علی«ع»تمامِ ارزوهایش را شبانه به دوش می‌کشید...! #فاطمیه #روضه‌الزهرا‌کاشان #نریمان‌پناهی @jaane_man

بعضی ها هم هستند که حاضرند همه ی عمرشان را بدهند یک لحظه دیگر مادرشان را ببینند...! #خدایا‌شُکرِت #فاطمیه @jaane_man

ایام ِفاطمیه عجیب تزکیه‌ی نفس می‌چسبه ؛ دریغ نکنید از خودتون که حیفه رفقا! #خدایا‌شُکرِت #فاطمیه @jaane_man

ننه زهرا قرارم باش.. همه رفتن کنارم باش.. خوشی روزگارم باش دلم غمینه..): #فاطمیه @jaane_man

علی جانم؛ شرمنده‌ام که غسل من افتاد گردنت، آرام کردن حسن افتاد گردنت... #خدایا‌شُکرِت #فاطمیه @jaane_man

‹ و تأتي لحظات في حياة الانسان، يترك كل شيء، و يتعلق بجملة واحدة، يا زهرا أغيثيني قبل أن أضيع › و يه لحظاتی در زندگی انسان هست، كه همه چيز رو رها می‌كنه، و فقط دست به دامن اين جمله می‌شه: « يا زهرا، قبل از اینكه از دست برم، كمكم كن..❤️‍🩹 » #خدایا‌شُکرِت #فاطمیه @jaane_man

فاطمیه از کدامین غُصه باید جان سپرد؟ دردِ حیدر ، داغِ مادر ، یا غریبیِ حسن‌‌! #خدایا‌شُکرِت #فاطمیه @jaane_man

خانومی که اومدی هیئت،روضه خونگی گرفتی!!! تو فکر میکنی این حلقه‌ی محبتی که بین حضرت زهرا ایجاد میکنی فقط برا خودته عزیز مَن؟؟ می‌بینی صدسال بعد یه بچه ای از نسل تو به دنیا اومده اونم فردای قیامت بهش نشون میدن میگن مادر بزرگت یه بار تو روضه نشسته بود یه آه از نای جگر کشید برا حضرت زهرا این همه در خاندان شما نور قرار داد...! #فاطمیه #روضه‌خونگی #خدایا‌شُکرِت @jaane_man

و اما امشب !!! کنار مزار خاکی نشسته ای،و سر را به شانه ی حسین تکیه داده ای،تو لب بر می‌چینی و حسین بغض در گلو حبس می کند..! تو نمیخواهی چشمان حسین را گریان ببینی،و او نمیخواهد قلب تو را ماتم زده ببیند !!! نگاهی به بابا می اندازی،که گاه چنگی به خاک می زند و ذکر می‌گویدو گاه چشم بر هم میفشارد ،تا نگرید ، تا نشنوند...! و حسن،که سر روی مزار گذاشته،خاک را بدل به گِل کرده،از بس آرام و بیصدا اشک ریخته...! حسین فهمیده ضربان قلبت بالا رفته است فهمیده دلت چقدر تنگ مادر است...! چرا که امام است و معصوم و باذن الله عالِم به نهان و آشکار،این است که تو را به سینه خود می کشدو دستانش را دور سرت حلقه می کند تا با زبان بی زبانی ،بدون اینکه کلمه ای حرف بزند و آرامش پدر بر هم ریزد ، تو را دعوت به آغوش گرم فاطمیِ خود کند... تو هم معطل نمی کنی،بغض را میشکنی و می گریی،کم کم روضه می خوانی و بیاد می آوری وصیت مادر را...! #شام‌غریبان‌ #فاطمیه #شهید‌علی‌موحد‌پور @jaane_man