eitaa logo
حجت الاسلام دکتر هدایی تبریزی
1.8هزار دنبال‌کننده
8.6هزار عکس
4.6هزار ویدیو
152 فایل
استاد حوزه و دانشگاه محقق وپژوهشگر وکیل و نماینده مراجع عظام تقلید دارای اجازات علمی از مراجع تقلید دارای دو مدرک دکترای phdدانشگاهی کارشناس عالی مشاوره وراهنمایی کارشناس اخلاق و تربیت کارشناس طب اسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
حاکم همیشه به آینده دخترش می اندیشید که دخترش را به چه کسی بدهد که مناسب باشد. یک شب وزیرش را صدا زد و از او خواست که شبانه مسجد برود تا جوانی را مناسب دخترش پیدا کند که مناجات و را بر خواب ترجیح دهد ... از قضا آن دزدی قصد دزدی در آن مسجد را داشت او قبل از رسیدن وزیر و سربازانش به آنجا رسید . از دیوار بالا رفت و داخل مسجد شد .. هنگامی که دنبال دزدی بود و سربازانش داخل مسجد شدند ، دزد صدای در را شنید که باز شد بنابراین راهی برای خود نیافت الا اینکه خود را به نماز خواندن مشغول کرد .. وزیر او را در حال نماز دید و گفت سبحان الله چه شوقی دارد این جوان برای ، دزد از هر نماز را که تمام میکرد نماز دیگری را شروع می کرد .. وزیر دستور داد که سربازان باشند نماز که تمام شد نگذارند نماز دیگری را شروع کند و او را بیاورند . آنها جوان را نزد حاکم بردند تعریف نماز جوان را شنید ، به او گفت : تو همان کسی هستی که مدتهاست دنبالش بودم و می خواستم دامادم باشد ، اکنون دخترم را به ازدواج تو در می آورم و تو این خواهی بود ... او آنچه میشنید را نمیکرد ، سرش را از پایین آورد و گفت خدایا مرا گرداندی و دختر حاکم را به ازدواجم در آوردی ، فقط بخاطر نماز شبی که از ترس خواندم ! اگر این نماز از سر و خوف تو بود چه به من میدادی 🏴 @jafar1352hodaei