❇️دلنوشته زینب سلیمانی برای پدرشان شهید قاسم سلیمانی:
نه گذاشتند لمست کنم، نه گذاشتند دست قطع شدهات را ببوسم... تمام حسرتهایم را باید با نگاه کردن به تابوتی که تو در آن آرمیده بودی و هر شب نگاه به سنگ مشکیای که از تمام تو برایم باقی ماند، خالی کنم.
این همه حسرت برای قلب یک دختر خیلی سخت است. بابا، اما همه اینها به فدای امام حسین (ع)، به فدای خواهر حسین (ع)...
دلم به آن وعدهای که همیشه به من میگفتی دخترم من و تو با هم شهید میشویم خوش است...
میدانم روز وصل من و تو دیر نیست و مرا به زودی در آغوش خواهی گرفت.
#مخلصیم_سردار
#خاطره_شهید
#مکتب_حاج_قاسم