#یک_عمر_زندانی_منت
مرد بازاری خلافی کرد و #حاکم او را به #زندان انداخت . زن زندانی پیش یکی از دوستان او رفت و گفت چه نشسته ای که دوستت #پنج_سال به محبس افتاد ، برخیز و فکری کن
مرد یک شب از #دیوار_قلعه بالا رفت و از بین نگهبانان گذشت و خودش را به سلول رفیقش رساند . مرد زندانی خوشحال شد و گفت زود باش زنجیرها را باز کن که الآن نگهبان ها می رسند
دوستش گفت می دانی چه خطرها کرده ام ، از دیوار #قلعه بالا آمدم ، از بین نگهبان ها گذشتم ، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم . سپس زنجیرها را باز کرد
به طرف در که رفتند ، #مرد_گفت_می_دانی چه خطری کرده ام ، از دیوار قلعه بالا آمدم ، از بین نگهبان ها گذشتم ، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم
رفتند پای دیوار قلعه که با طناب خودشان را بالا بکشند . مرد گفت می دانی چه خطری کرده ام ، از دیوار قلعه بالا آمدم ، از بین نگهبان ها گذشتم ، برای #نجات تو خودم را به خطر انداختم
با دردسر خودشان را بالا کشیدند . تا خواستند از #دیوار به #پایین بپرند ، مرد گفت می دانی چه خطری کرده ام ، از دیوار قلعه بالا آمدم ، از بین نگهبان ها گذشتم ، برای نجات تو خودم را به خطر انداختم
مرد زندانی فریاد زد نگهبان ها ، نگهبان ها ، بیایید این مرد می خواهد من را فراری بدهد . تا نگهبان ها آمدند ، مرد فرار کرده بود . از زندانی پرسیدند چرا #سر_و_صدا کردی و با او فرار نکردی؟
زندانی گفت پنج سال در حبس شما باشم ، بهتر است که یک عمر زندانی #منت او باشم
@jafar1352hodaei
My Video1.mp3
5.47M
🎙 نشانه های انسان جاهل...
#رنج_سختی #تواضع
#منت #سخن_چینی
#کفران_نعمت #خیانت
#فضولی #فحش #نمک_نشناس
#زبان #اسلام #مراسم_ختم