تمرینی در فهم سیاستیِ کلام رهبری
✍ جعفرعلیاننژادی
🔸اول. هر بیان رهبری در دیدارهای متعدد سالانه با اقشار و اصناف مختلف مردم، در حکم پُر کردن خانههای جدولِ «کشورداری به شیوه اسلامی» است. با اینکه در طول دوره رهبری، سیاستهای کلی کشورداری را به مسئولین ابلاغ کردهاند، اما با بیان شیوای خود در دیدارهای مردمی، آن «سیاست» را به «فکر عمومی» نزدیک کردهاند.
🔸دوم. اگر مسئولین نظام، همچون رهبرانقلاب بر اهمیت تبدیل شدن «سیاستهایِ» دستگاههای تحت امر خود، به «فکر عمومی» واقف باشند، باید بدانند، بیانات عمومی رهبری، راهنمای کامل و نمونه عمیقی برای پیادهسازی این مهم است. این مهم البته به مدد و میانجی خِرَدورزی، ممکن میشود، نه تکرار شعارگونه بیانات.
🔸سوم. نگاه خردورزانه مسئولین به بیانات رهبری، وقتی حاصل میشود که با رویکرد یادگیری با متن کلام معظمله مواجه شوند. یادگیریِ روش تبدیل سیاست به فکر عمومی و روشِ پیادهسازی راهنماییهای رهبر انقلاب. با این رویکرد، میتوان امیدوار بود تا حد زیادی از تکرار بیحاصل، کم اثر و شعارگونه بیانات خلاص شد.
🔸چهارم. مردم هم در تسهیل سیاستهای کلی کشورداری به شیوه اسلامی، نقش حیاتی دارند. بعد از اینکه رهبر انقلاب و مسئولان یادگرفته از ایشان، سیاستها را به فکر عمومی نزدیک کردند، مردم و کسانی که در معرض این فکر عمومی قرار گرفتهاند، میتوانند آن را به «افکارعمومی» تبدیل کنند. نقش افکار عمومی، حیاتی است.
🔸پنجم. نقش نیروها و عناصر تبیینی نیز «تثبیت» آن فکرعمومی شده توسط رهبر انقلاب و مسئولان یادگرفته از ایشان، است. بعد از راه یافتن فکر عمومی به افکار عمومی با واسطه مردم، معرکهای از آرای موافق، مخالف و معارض حول آن فکر شکل میگیرد. جبهه تبیین در این فضا، هم نقش بیانگری دارد و هم مقابله با تحریفگری.
🔸ششم. رهبرانقلاب: «اگر افکار عمومی نسبت به یک قضیّهای توجیه بشوند، توجّه پیدا کنند،انجام آن کار آسانتر خواهد شد». «اگر افکار عمومی... معلّم را بشناسد، قدر معلّم را بداند، این در همهی این مشکلات اثر خواهد گذاشت». ایشان «ارتقای تعلیم و تربیت» به عنوان یک سیاست را تبدیل به فکر عمومی تشکر از معلم کردند.
🔸هفتم. مسئولین، مردم و تبیینگران، هر کدام میتوانند، نقش و مسئولیت خود را در قبال «فکرعمومیِ تشکر از معلم» بیابند. مسئولین با یادگیری تبدیل بندهای سیاستی سند تحول آموزش و پرورش به فکر عمومی. مردم با التفات، حساسیت و توجه به این فکر عمومی. تبیینگران با تثبیت این فکر عمومی در برابر تخریب و تحریف آن.
@jafaraliyan
حج ابراهیمی؛ علمِ حرکت علیه ظلم
✍ جعفرعلیاننژادی
🔸یکی از بهرههایی که میتوان از بیان روز گذشته مقام معظم رهبری در دیدار با کارگزاران حج برد، فهم چنین مضمونی است: حج ابراهیمی، علمِ حرکت علیه ظلم است. این جمله البته در بیان رهبر انقلاب نبود، اما برداشت نگارنده آن است که میتوان از فحوای کلام ایشان به این نظر یا ایده رسید. اگر از این منظر به موسم حج نظر بیفکنیم، «سرتاپای حج را ذکر» بدانیم، آن وقت، اعمال و مناسک عبادی در این میثاق عظیم و جهانی، جملگی راهنمای ما در فهم علمِ حرکت خواهند بود. اکنون به دلالتهای کلی اعمال حج در فهم علم حرکت میپردازیم.
🔸دلالت اول: اعمال عبادی حج، با استمرار ذکر و یاد خدا انجام میشود. ذکر مستمر، به ما معرفت همیشه به یاد خدا بودن، خدا را منشأ اثر دانستن، خدا را شاهد و ناظر دانستن، خدا را حامی واقعی خود قلمدادکردن و ... عطا میکند. استمرار ذکر منجر به علم حضور دائمی خدا در همه صحنهها، دقیقهها و فضاها میشود. این علم یک فعالیت ساده و روزانه ما را تبدیل به عمل صالح میکند، به همین دلیل هم انگیزه و اراده حرکت را مضاعف میکند و هم به حرکت ما جهت درست میدهد.
🔸دلالت دوم: فراخوان دعوت حج جهانی و مخاطب آن همه مردم دنیا هستند، با این حال فقط این مسلمانان هستند که به ندای دعوت حق لبیک گفته و در زمان و مکان مشخص جمع میشوند تا اعمال مشترکی را انجام دهند. بنیان اقامه این عمل عبادی، بر دعوت همه انسانها فارغ از رنگها و نژادها است. عمومیت دعوت نشان میدهد اقامه ذکر الهی، مستلزم نادیده گرفتن تفاوتها، اختلافات و عمل هماهنگ است. بنابراین درس دوم اقامه ذکر الهی، حرکت هماهنگ و همجوش است.
🔸دلالت سوم: اگر اقامه چنین ذکری (حج) به ما علم حرکت بدهد، (حرکت فردی جهتمند و جمعی هماهنگ) طبیعی است معطوف به موضوعات و چیزهایی است. مسلما با موضوعات و چیزهایی که جهت حرکت را عوض میکند و ناهماهنگی و تفرق در حرکت ایجاد میکند، باید مقابله کند. احیای ذکر با این حرکت مانعزدا به شرط همجهتی و هماهنگی، ممکن میشود. بنابراین، درس بعدی اقامه ذکر الهی، تقابل با حرکات انحرافی و افتراقی است.
🔸نتیجه: اقامه ذکر الهی و برپاداشتن آن در موسم حج، منجر به معرفت و شناخت ما از نوعی حرکت میشود. سه شاخص اصلی این حرکت عبارتند از: جهتداری به یک سمت، هماهنگی برای یک عمل مشترک و همجبهگی علیه یک مانع سخت. با این توصیف میتوان گفت اقامه ذکر الهی با تنها با هماهنگی، همجهتی و همجبهگی مسلمانان ممکن میشود. مهمترین مانع اقامه ذکر الهی در قرن اخیر، حرکت هماهنگ، همجهت و همجبهه صهیونیسم و جریان سلطه، علیه مسلمانان و مظلومین عالم بوده است.
🔸تعبیر حج برائت توسط مقام معظم رهبری، نوعی فراخوان به همه مردم جهان، مسلمانان و مظلومین عالم برای جمع شدن در یک نقطه مشترک و یک زمان مشخص است که منجر به حرکتی هماهنگ، همجهت و همجبهه علیه این غده سرطانی و شرکای او شود. اقامه حج و احیای ذکر الهی با علم به چنین حرکتی امکانپذیر است و حاجیان وقتی حاجی میشوند که برائت از مشرکین ستیزهجو را با علم به چنین حرکتی فریاد کنند.
@jafaraliyan
دکتر مهدویزادگان مجاهد متفکر، باسواد، ایدهپرداز، متواضع و پرکار عرصه تبیین
✍ جعفرعلیاننژادی
🔸شاید برای اولین بار ۱۴ سال پیش بود که با دکتر داود مهدویزادگان آشنا شدم. با او برای گرفتن مصاحبهای همکلام شدم و تقریباً و به جرأت میتوانم بگویم هیچ پرسشی سختی در خصوص جریان روشنفکری و پروژههای آنها نبود که پاسخی بسیار دقیق، کامل و سادهای برایش نداشته باشد.
🔸نکته بارزی که در آن مصاحبه از ایشان یافتم، نوعی باریکبینی و هوشیاری فعالانه در افشای مقاصد و نیات واقعی جریان روشنفکری پشت نظریات قلمبه سلمبه فخرفروشانهشان بود. دکتر مهدویزادگان در عوض با رویکردی تهاجمی، دعاوی آنها را به خودشان برمیگرداند و آنها را در بوته آزمایش ادعاهایشان میآزمود.
🔸از آن تاریخ ۱۲ سال گذشت تا اینکه دوباره در سال ۱۴۰۰ توفیق زیارت و بهرهگیری از دانش، تجربه و مهارت ایشان به صورت هفتگی برای حقیر فراهم شد. با اینکه در همین سال به ریاست سازمان سمت منصوب شد و بخش زیادی از مشغلههای علمیاش با مشغلههای بیامان مدیریتیاش تلاقی کرد، اما کمتر تغییری در بهروزبودگی، مطالعه آثار جدید و اشتغال به نوشتن در ایشان بوجود آمد.
🔸تواضع استاد مهدویزادگان با آن درجه علمی و این پست مهم مدیریتی، نه تنها کمتر، بلکه فزونی یافت. برای کسانی که در عرصه تبیین قلم میزنند، درک آنکه چنین شخصیتی با چنین اشتغالاتی روزانه دست به نوشتن آن هم از نوع یادداشتهای مخاطب پسند و همه شمول بزند، قدری سخت است. معمولاً اساتید دانشگاه چنین میانهمیدان بودنی را خلاف اعتبار علمی خود میپندارند و به سختی تن به یادداشتنویسی میدهند.
🔸دکتر مهدویزادگان دقیقاً با شروع اغتشاشات ۱۴۰۱ دست به راهاندازی کانالی برای نوشتارهای روزانه خود کرد. یعنی در اواسط سال اول ریاست خود بر سازمان سمت. الگوی واقعی بنده در راهاندازی کانالم به واقع خود ایشان بود. او مینوشت و مینویسد، برایش مهم نیست مطالبش دیده شود یا نشود. اما به واقع این ما هستیم که با کمتوجهی و قدرنشناسی، از بسیاری مطالب و یادداشتهای ایشان محروم میشویم.
🔸دکتر مهدویزادگان همچنان در خط مقدم جبهه تبیین است و در حال دفاع و بهتر است بگوییم حمله و کنش فعالانه تبیینی است. من به نوبه خودم واقعاً در برابر این انگیزه پایدار و حرکت پررمق، احساس حقارت میکنم. ایشان در یکی از یادداشتهای اخیر خود که قدرش دانسته نشد، انتقادات بجا و شایستهای علیه یکی از عناصر فقه خوارجی، به سبک ممتاز خویش کرد. یادداشتی که دیده نشد و رسانهها از انتشارش محروم شدند. حالا بنده آن یادداشت را که در کانال ایشان هم هست، مجدداً منتشر میکنم.
🔸باشد که بیشتر قدر بدانیم و از وجود چنین انسانهای نادری به قدر ظرفیت کم خود، بهرهمند شویم.
یادداشت مربوطه👇👇
⁉️ تنها فقیه خوارجی است که دشنام و ناسزاگویی بر شخص اول حکومت علوی را جایز می شمارد
برنامه سحری یکی از شبهای ماه مبارک رمضان امسال بود که خطیب مشهور پایتخت در تحلیل حسادت ورزی حسودان امام علی علیه السلام جمله اهانت آمیزی را از آنان علیه آن حضرت نقل کرد.
فردای همان شب به یکباره خوارجی مسلکان و مقدس نمایان حوزوی و تابعین شان بلوایی به راه انداختند که ای مسلمان چه نشسته ای که منبری نزدیک به حاکمیت مولای مان علی را به باد فحش و اهانت گرفته است. آنان در تلاش بودند که به این وسیله جامعه دینی را به آشوب کشانند و به اصطلاح قیصریه را به آتش کشند.
اگرچه منبری مشهور در برنامه سحری بعدی ضمن عذر خواهی توضیح داد که قصد نقل گفتار حسودان امام علی علیه السلام را داشته است و نه اهانت به آن حضرت، اما از آنجا که خناسان در پی فتنه انگیزی و التهاب آفرینی هستند به توضیحات وی گوش ندادند و او را تا سر حد مجرم خطرناک محکوم کردند و خواهان اشد مجازات برای او شدند.
اما حضرت حق چه زود نفاق گفتار این جماعت نیرنگ باز را بر مردم آشکار کرد. چنانکه به تازگی یکی از آنان در کانون توحید نما از سیره رواداری امام علی علیه السلام در مواجهه با تعرض و اهانت اهل خوارج چنین نتیجه هتاکانه ای را گرفته است که " گویی فحش و اهانت به شخص اول حکومت از اساس جرم انگاری نشده است"!!
این چه سواد فقهی و لسان دینداری است که با کژ فهمی از سیره حکمرانی علوی اینگونه فحش و ناسزا بر شخص اول حکومت را - علی باشد یا هر حاکم شرع دیگر - جایز می شمارد و جرمی بر آن مترتب نمی داند؟! با این کژفهمی جواز ناسزاگویی به بزرگان دین را تئوریزه کرده است.
چگونه ممکن است که محب علی دشنام بر آن حضرت را نه فقط بشنود و قلبش به درد نیاید بلکه آن را جایز هم بداند.
چقدر باید این مساله برای مدعی فقاهت مهم باشد که بر بالای منبر جواز فحش و اهانت بر معصوم علیه السلام را روا می دارد و می پرسد " چرا ما نمیتوانیم در عمل از این سیره امیرالمؤمنین(ع) استفاده کنیم؟ ". اسفبار تر اینکه به زعم وی فحش و اهانت چونان حقی برای مخالف و معترض مفروض است!
اگر اینچنین است، پس من نیز که معترض و مخالف با این مدعی هستم، حق ناسزاگویی با او را دارم. در این صورت، آیا در جامعه ایمانی چیزی از ادب و احترام متقابل باقی می ماند.
بگذریم که جواز ناسزاگویی راه را بر اخلاق مداری می بندد و باب خشونت گفتاری را مفتوح می گرداند.
این معمم مدعی، هنوز نفهمیده است که امام علی علیه السلام فحش و اهانت به شخص اول حکومت را جایز نشمرده است بلکه از حق خود که جواز مجازات شخص هتاک است، گذشت کرده است. فرق است میان عفو در مجازات با جواز عمل مجرمانه.
هیچیک از فقهای امامیه از این سیره علوی برداشت جواز فحش و هتاکی را نکرده اند. بخصوص که روایات سابّ النبی اشد مجازات را تعیین کرده است.
در کجا حضرات معصومین علیهم السلام که مخالف و معترض خلفای اموی و عباسی بودند آنان را به باد فحش و اهانت گرفته اند. آیا آنها از این سیره جدّ شان خبر نداشتند.
این آقای معمم در خلوت نفسانی خود گمان کرده به مکاشفه فقهی مهمی نائل شده و باید بر بالای منبر همگان را خبر دهد که فحش و اهانت به شخص اول حکومت جایز است! آیا اینان با اینگونه توصیه های مشعشع فقه نما می خواهند جامعه را به سمت اخلاق مداری و مدارا با دیگران سوق دهند؟!
تنها جامعه سکولار و اهل خوارج است که بر مبنای آزادی بیان هر گونه بی حرمتی به مقدسات را جایز می شمارند. او گمان باطل برده که جامعه سکولار میان مقدس و نا مقدس تمایز می گذارد و فحش و اهانت بر یکی را جایز می شمارد و بر دیگری روا نمی دارد.
قرآن کریم مؤمنین را نهی کرده که به معبود كسانى كه غير الله را مىخوانند دشنام ندهند تا مبادا آنها [نيز] از روى ظلم و جهل، خدا را دشنام دهند: " وَلَا تَسُبُّوا الَّذِينَ يَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَيَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَيْرِ عِلْمٍ" ( اﻷنعام : ١٠٨ ).
این آیه شریفه اصل و سنت الهی و طبعاً قاعده فقهی است ولی این فقه خوانده حوزه برای مخالفین و معترضین شخص اول حکومت علوی فتوا به جواز فحش و اهانت علیه او را می دهد!
حقیقتاً معلوم نیست که آیا این آقای معمم فقیه امامیه است یا فقیه اهل خوارج و سکولارها.
به هر روی، راه مخالفت و اعتراض با سیره حکمرانی علوی رفتن به راه قاسطین و ناکثین و مارقین نیست. چون اصلا چنین راهی مشروعیت ندارد. چنانکه معصومین علیهم السلام در مخالفت با بنی امیه و بنی العباس به این سه راه نرفتند بلکه به راه جدّ شان رفتند و هیچگاه فحاشی و هتاکی دشمن را جایز نشمردند. چنانکه داستان خدو انداختن عمرو بن عبدود بر گونه پاک و مطهر امام علی در جنگ خندق را همه شنیده ایم
✍ داود مهدوی زادگان
👉 @mahdavizadegan