ف نقطه جعفریان
دختر عزیزی که کفشات پیش من بود چند تا کبوتر نامه بر فرستادی که کفشامو می خوام 😫 بگین جعفریان بیاره
اومدم ورودی بعدی
دیدم قسمت کفش داری ها خیلی شلوغه
این قسمت هم هوا بس جوانمردانه سرد بود 🥶
خادمین این قسمت واقعا دم تون گرررررم
عالی بودید 😍
ایستادم به کمک کردن
منتها بازم کفش نداشتم 🤭
یکی از خانم هایی که اونجا ایستاده بود
بهم گفت برو کفش بپوش 😢
گفتم این طوری دلچسب تره 😁
الکی مثلا خیلی خلوص دارم و می خوام جهادی باشم 😏
روی موکت بودم اما خب یخ بود
اگه کفش می پوشیدم ... می رفتم روی زمین
این قسمت مهمانان ویژه هم رد میشدن
یهویی یکی رو دیدم با لبخند رد شد
ی لحظه نشناختم
بعدش شناختم
گفتم سلاااام 😍 با مهربونی گفت سلام
زینب حاج قاسم بود 😭
بعدش یکی اومد گفت من خواهر شهید احمدی روشن هستم ... میشه از اینجا برم ؟ گفتم بله بله ... باعث افتخاره ...
بعدش خانم دکتر ابتکار اومدن رد شدن که منم با گرمی سلام و احوال پرسی کردم
خادمین دیگه بهم معترض شدن که چه خبرتتتهههههه ... ی سلام کافیس😢 گفتم بین مهمون های آقا فرق نگذارید 🤨
بعدش خانوم ناهید کیانی اومد رد شد ... با ی ژست ورزشکاری و این صوبتا ...
گروه سرود و نمایش از همین جا رد شدن ...
اینجا حرف زیاد دارم اما نباید بگم ... نه که نخوام بگم ... اما نگم بهتره 🤭
ی کفش داری ورودی اول بود
دو تا کفش داری بزرگ هم این قسمت بود اما جمعیت خیلی زیاد بود...
خادما تمام تلاش شون رو کرده بودن که اینجا نظم بگیره...
چند تا صف طولانی شکل گرفته بود ....
#قسمت_پنجم
#ادامه_دارد
#دیدار_و_خادمی_حضرت_آقا 🌸
#فرشتگان_سرزمین_من 🌸
📝 تجارب و ایده نوشته های یک فعال فرهنگی
❗️ ف نقطه جعفریان
👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3149922437C26432d609b