eitaa logo
جعفری تبار
173 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
46 فایل
یک چشم برهم زدن غافل ازآن یار نباشیم شایدکه نگاهی کند آگاه نباشیم ارتباط با مدیر: @MJafaritabar
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خاطراتی از جانباز سرافرازشهیدحاج اصغر دوستانی که به کارفرهنگی علاقه مندهستندحتما بادقت ببینند👌 ------------------------------- 🌹 جعفری تبار👇 🌹 https://eitaa.com/jafaritabar
در رثای شهید حاج اصغر آقا عبداللهی.mp3
3M
مرثیه خوانی حجةالاسلام غلام حسین جعفری در رثای جانباز سرافراز شهید «حاج اصغر آقا » ------------------------------- 🌹 جعفری تبار👇 🌹 https://eitaa.com/jafaritabar
زیارت جانباز سرافراز شهیدحاج اصغرعبدالهی_گلستان شهدای اصفهان
روزی پرسیدم چه خبر از دوستان جانباز قطع نخاعی؟! گفت اکثرا شهید شدند وعلت ماندن من دوچیز است: ۱- فداکاری همسرم( چون چه بسا همسرانی که نتوانستند در کنار مردی که قطع نخاعی ست بمانند ورفتند) ۲-دعای مادرم(هر خدمتی به مادر میکنم می‌گوید:مادر! خدا عمرت دهد) روزی که ایشان به منزل مادر دعوت شده بودند، زودتر از زمان معمول آمدند وبه من گفتند: ازت کمک میخوام که پای مادرم را ببوسم! گفتم چگونه؟!! شما روی ویلچر؟! گفت: مادر را ببر روی تخت تا بخوابند وورزش انگشتان پارا برایشان توضیح بده، من خودم را به تخت میرسانم. به هر شکلی بود، زمینه را فراهم کردم و ایشان هم بلافاصله، ویلچر را به کنار تخت چسباند وپای مادر را از دست من گرفت وبوسید وبه چشمان خود گذاشت. آری او خدمت به مادر را به حد اعلا رسانده بود و فقط همین کار مانده بود. به نقل از خواهر شهید ------------------------------- 🌹 جعفری تبار👇 🌹 https://eitaa.com/jafaritabar
هر سال ده شب روضه خوانی داشتند. اصرار داشتند که اعلامیه ها ساده و محدود چاپ شود . یکبار که پایین اعلامیه ی روضه بعد از آدرس نوشته بودند «منزل عبداللهی»، ناراحت شدند وگفتند: باید پاک شود ،مگر قراراست مردم برای عبداللهی روضه بیایند؟!! هیچ وقت دوست نداشتند اسمی از ایشان برده شود ،نه در کارهای فرهنگی و هزینه هایی که کمک میکردند ،نه در تعلیم قرآن به بچه ها ،نه در کمک به نیازمندان. حتی بارها در مناسبت‌های مختلف ، صداوسیما درخواست تهیه فیلم و مستند از ایشان داشتند ،ولی قبول نمی‌کردند. ------------------------------- 🌹 جعفری تبار👇 🌹 https://eitaa.com/jafaritabar
46.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
لحظاتی به یاد جانباز سرافرازشهیدحاج اصغر ------------------------------- 🌹 جعفری تبار👇 🌹 https://eitaa.com/jafaritabar
------------------------------- 🌹 جعفری تبار👇 🌹 https://eitaa.com/jafaritabar
خاطرات همسر شهید حاج اصغرعبدالهی برگرفته از کتاب جان باز قسمت اول: دبیرستان من دختری بودم که در سال ۱۳۳۸ در یک خانواده امروزی و مذهبی با تفکرات جدید به دنیا آمدم .اگر می گویم خانواده ای با تفکرات جدید ، به خاطر این است که در آن زمان،خیلی افراد به دختر ها سخت می گرفتند و حتی اجازه تحصیل به آن ها نمی دادند . اما درخانه ما دخترها در عین حال که به دستورات دین عمل می کردند،آزادی عمل داشتند. در خانواده ما کسی با دختر بد برخورد نمی کرد و استعداد دخترها به خوبی شکوفا می شد . پدرم از علما وسادات شهر اصفهان واز نسل آیت الله خاتون آبادیِ بزرگ به حساب می آمد ایشان شاعری بود با تخلص سائل،برای همین فامیلی ما شده بود مسائلی. درخانواده ما برخی از تنگ نظری های خانواده های سنتی دیده نمی شد . برادرم تحصیلات عالیه داشت و از نیروهای انقلابی به حساب می آمد . من نیزبه راحتی در مدرسه درس می خواندم و به خوبی حجابم را رعایت می کردم. پشتوانه ی فکری من، برادر بزرگترم بود او از لحاظ فکری ما را بسیار کمک می کرد. کتاب های مختلف برایم می آورد و مرا با مسائل روز آشنا می کرد. به سفارش برادر ،تحصیلاتم را ادامه دادم ودر دبیرستان ۲۵ شهریور اصفهان مشغول به تحصیل شدم. ولی برای آن ها که می گویند در قدیم همه مؤمن بودند والان ... این مطلب را می گویم تا بدانند . در آن دبیرستان دولتی درسال ۵۵و ۵۶حدود هزار دانش آموز دختر درس می خواندند که فقط سه نفر از آن ها محجبه بودند وبا مقنعه‌ یا چادر مدرسه می آمدند!! بقیه همه بی حجاب بودند !بیشتر آن ها نيز با دامن کوتاه به مدرسه می آمدند...وحرف از فساد، سخن رایج بین جوانان بود. این وضعیت اصفهان بود که به آن دارالمومنین می گفتند! حتی برخی مدارسِ مختط نيز راه اندازی شده بود! باور کنید اگر حضرت امام نبود و انقلاب نمی شد ، نمی دانم جایگاه ایران از لحاظ فساد به کجا می رسید من و آن دو نفر دیگر از دوستانم که چادری بودیم ، خیلی در مدرسه اذیت می شدیم ، ما بر خلاف جریان عادی بودیم ومورد هجمه معلم و دانش آموزان بودیم . من خیلی با آن دو نفر در زمینه حفظ دین صحبت می کردم . بد نیست بدانید بیشتر معلمین ما تفکرات کمونیستی داشتند و مخالف مسائل دینی و حجاب و ...بودند . یادم نمی رود که مدیر مدرسه ما ، از هیچ تلاشی برای بی حجاب کردن ما کوتاهی نکرد ، بار ها مارا تهدید کرد. حتی چند بار سر صف گفت امیدوارم روزی برسه که این سه تا کلاغ سیاه از مدرسه ما بروند.به زودی این ها را اخراج می کنیم . بچه ها می‌خندیدند من در مدرسه،  یک دختر درس خوان و با هیجان بودم که با بسیاری از بچه ها در زمینه مسائل دینی حرف می زدم . روزها گذشت تا اینکه آزمون های سراسری بین مدارس برگزار شد من به عنوان نماینده دبیرستان ۲۵ شهریور رتبه اول آزمون را کسب کردم و مدیر مدرسه مجبور شد با افتخار از من در جلوی دیگران یاد کند اما خوشحال بودم که با چادر این مقام را کسب کرده ام . در همان سال ۵۶ برادرم با من صحبت کرد و گفت یکی از دوستان مؤمن و انقلابی من که تحصیل کرده و مثل تو پر استعداد است قصد ازدواج دارد ، آیا موافقی شمارا به او معرفی کنم؟... ادامه دارد https://eitaa.com/jafaritabar
خاطرات همسر شهید حاج اصغرعبداللهی برگرفته از کتاب جان باز قسمت دوم: خواستگاری برادرم از فعالین ومبارزین سیاسی قبل از انقلاب بود . یک شب به من گفت از گروه مهدویون اطلاعی داری؟ من اظهار بی اطلاعی کردم . برادرم توضیح داد این گروه چند سالی است تشکیل شده وچندین دانشجوی مؤمن وانقلابی مسئولیت آن را به عهده دارند و فعالیت های مفیدی انجام می دهند . آن ها برخی از سران خائن پهلوی رابه سزای اعمالشان رسانده اند و ترس عجیبی از این گروه در دل ساواک افتاده . این گروه بر خلاف مجاهدین خلق که طرفدار گروه های چپ هستند ، باروحانیت و حضرت امام ارتباط دارند . برخی از مسئولین این گروه در لیست اعدام ساواک قرار دارند . بعد ادامه داد بیشتر بچه های این گروه اهل اصفهان هستند . شهید شاه نظری مسئول این گروه بود که به شهادت رسید و اکنون چند نفر دیگر در این گروه فعالیت دارند .بعد سرش را جلوتر آورد و گفت این حرف بین خودمون باشه ، جایی پخش نشه. فاطمه جعفریان که از دوستان شماست و از دختران انقلابی اصفهان است همراه همسرش از مسئولین این گروه هستند . با تعجب گفتم واقعا ؟! برادرم ادامه داد حالا می دانی برای چی این حرفا رو به تو گفتم؟سرم رابالا انداختم و اظهار بی اطلاعی کردم .برادرم کمی مکث کرد وگفت جوانی که می خواهد به خواستگاری تو بیاید یکی از اعضای اصلی وفعال گروه مهدویون است . گفتم جدی می گی؟! برادرم ادامه داد: اصغر عبداللهی دوره آموزش نظامی رادیده و در برنامه های مسلحانه گروه حضور دارد . اگر او را به عنوان همسر قبول کنی ، باید آماده یک زندگی سخت و انقلابی باشی. البته تو خواستگار های پولدار و مهندس و نماز خوان داشته ای و داری ، اما این یکی فرق می کند . رفتم توی فکر . از این که شنیدم خواستگار جدید ،بر خلاف قبلی ها انقلابی و اهل کارهای جهادی است خیلی خوشحال شدم، من دیده بودم که خاندان پهلوی چه بلائی بر سر دین و فرهنگ این کشور آورده اند، لذا با خوشحالی خودم را برای یک زندگی مجاهدانه آماده کردم در اواسط سال ۵۶ تاریخ جلسه خواستگاری اعلام شد. خانواده داماد آمدند و کلی از پسرشان تعریف کردند ، اینکه اهل کار و فعالیت است و مدتی معلم بوده و به هنر طراحی روی کاشی مسلط است و چندین کارآموز دارد و ... این حرف ها برایم خیلی مهم نبود ، من شنیده بودم که ایمانی بسیار قوی دارد واهل مبارزه است. حدس زدم خانواده داماد هم از مبارزات او بی خبر باشند. زمانی که داماد داخل اتاق رفت ،من با چادر مشکی وارد اتاق شدم. سلام کردم و گوشه اتاق نشستم.با سوره از قرآن صحبت ها را آغاز کردیم. از این نحوه شروع ، خیلی خوششان آمد. صحبت های من که تمام شد گفتند: من تعریف شما را زیاد شنیده ام، نمی توانم زیاد از خودم حرف بزنم ، اما باید بگویم که زندگی با من برای شما خیلی سخت خواهد بود ، ممکن است به آوارگی و هجرت از اصفهان دچار شویم ، آیا آمادگی چنین شرایطی را دارید؟ گفتم: وقتی این مسائل برای رضای خدا باشد دیگر سختی معنا ندارد. بعدها به من گفتند:خیلی از نحوه ی بیان و صحبت هایت خوشم آمد. https://eitaa.com/jafaritabar
خاطرات همسر شهید حاج اصغرعبداللهی برگرفته از کتاب جان باز قسمت سوم: ماه عسل اوایل عقد بود . یک شب به من گفت:من چیز زیادی از مال دنیا ندارم ، می ترسم در زندگی بامن اذیت شوید. اما شما ، خداراشکر غرق در نعمت های خدا هستید. گفتم: اصغر اقا اینطور حرف نزنید ، نعمت های دنیا برای این است که انسان مسیر بندگی را به خوبی طی کند . من خوشحالم که در کنار شما بتوانم به خدا نزدیک تر شوم .آن شب وقتی اصغر اقا خدا حافظی کرد و رفت ، یک کادوی کوچک گوشه اتاق دیدم . اینقدر حجب و حیا داشت که نتوانسته بود آن را به من تقدیم کند . روز بعد وقتی همدیگر را دیدیم ، صحبت از هدیه شد و گفتم : من می دونم هزینه های شما برای فعالیت های مذهبی زیاد است، من الحمدلله همه چیز دارم ، نیازی به این گونه هدایا نیست . از صحبت من خیلی خوشحال شد و گفت : می ترسیدم مثل برخی از دختران امروزی، فقط به دنبال خرید و خرج کردن و ... باشی. https://eitaa.com/jafaritabar
لیست هشتگ ها: (صوت بیانات رهبرعزیزانقلاب) (صوت مناجات با امام زمان علیه السلام)