هدایت شده از خبرگزاری شهر نصرآباد
#همهمیآییم
🔸حضور غیورانه مردم ولایتمدار و شهیدپرور شهرنصرآباد، دانش آموزان و فرهنگیان در محکومیت کشتار وحشیانه کودکان مظلوم غزه توسط رژیم منحوس صهیونیستی
🗓شنبه ۲۷ آبان ماه
🕒ساعت ۱۵
▪️از مقابل مسجد صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف به سمت گلزار شهدای شهر نصرآباد
🏝 کودکان عزیز عروسکهای خود را به همراه داشته باشند.
#غزه
#فلسطین
#تجمع_جهانی
•┈┈••••✾•🇮🇷🇵🇸🇮🇷•✾•••┈┈•
هدایت شده از خبرگزاری شهر نصرآباد
🇮🇷🇵🇸
ـــــــــــــــ|••🦋🍀••|ـــــــــــــــ
🔸خبرگزاری شهرنصرآباد:
https://eitaa.com/joinchat/1033896268C4dfadbba05
هدایت شده از خبرگزاری شهر نصرآباد
🔷️حضور پرشور و غیورانه مردم شهر نصرآباد،دانش آموزان ومسئولین در راهپیمایی برای محکومیت کشتار وحشیانهی کودکان مظلوم غزه توسط رژیم منحوس صهیونیستی در تاریخ شنبه۲۷ آبان ماه ۱۴۰۲ از مسجدصاحب الزمان به سمت گلزارشهدای شهرنصرآباد🇮🇷🇵🇸
#فریاد_عروسکها
ـــــــــــــــ|••🦋🍀••|ـــــــــــــــ
🔸خبرگزاری شهرنصرآباد:
https://eitaa.com/joinchat/1033896268C4dfadbba05
هدایت شده از خبرگزاری شهر نصرآباد
18.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تجمع بزرگ حمایت از مردم غزه فلسطین
شنبه 27 آبان ماه 1402
شهر نصرآباد
#فریاد_عروسکها
ـــــــــــــــ|••🦋🍀••|ـــــــــــــــ
🔸خبرگزاری شهرنصرآباد:
https://eitaa.com/joinchat/1033896268C4dfadbba05
خاطرات همسر شهید حاج اصغرعبدالهی
برگرفته از کتاب جان باز
قسمت اول: دبیرستان
من دختری بودم که در سال ۱۳۳۸ در یک خانواده امروزی و مذهبی با تفکرات جدید به دنیا آمدم .اگر می گویم خانواده ای با تفکرات جدید ، به خاطر این است که در آن زمان،خیلی افراد به دختر ها سخت می گرفتند و حتی اجازه تحصیل به آن ها نمی دادند .
اما درخانه ما دخترها در عین حال که به دستورات دین عمل می کردند،آزادی عمل داشتند.
در خانواده ما کسی با دختر بد برخورد نمی کرد و استعداد دخترها به خوبی شکوفا می شد .
پدرم از علما وسادات شهر اصفهان واز نسل آیت الله خاتون آبادیِ بزرگ به حساب می آمد ایشان شاعری بود با تخلص سائل،برای همین فامیلی ما شده بود مسائلی.
درخانواده ما برخی از تنگ نظری های خانواده های سنتی دیده نمی شد . برادرم تحصیلات عالیه داشت و از نیروهای انقلابی به حساب می آمد . من نیزبه راحتی در مدرسه درس می خواندم و به خوبی حجابم را رعایت می کردم. پشتوانه ی فکری من، برادر بزرگترم بود او از لحاظ فکری ما را بسیار کمک می کرد. کتاب های مختلف برایم می آورد و مرا با مسائل روز آشنا می کرد. به سفارش برادر ،تحصیلاتم را ادامه دادم ودر دبیرستان ۲۵ شهریور اصفهان مشغول به تحصیل شدم. ولی برای آن ها که می گویند در قدیم همه مؤمن بودند والان ... این مطلب را می گویم تا بدانند .
در آن دبیرستان دولتی درسال ۵۵و ۵۶حدود هزار دانش آموز دختر درس می خواندند که فقط سه نفر از آن ها محجبه بودند وبا مقنعه یا چادر مدرسه می آمدند!! بقیه همه بی حجاب بودند !بیشتر آن ها نيز با دامن کوتاه به مدرسه می آمدند...وحرف از فساد، سخن رایج بین جوانان بود. این وضعیت اصفهان بود که به آن دارالمومنین می گفتند! حتی برخی مدارسِ مختط نيز راه اندازی شده بود! باور کنید اگر حضرت امام نبود و انقلاب نمی شد ، نمی دانم جایگاه ایران از لحاظ فساد به کجا می رسید من و آن دو نفر دیگر از دوستانم که چادری بودیم ، خیلی در مدرسه اذیت می شدیم ، ما بر خلاف جریان عادی بودیم ومورد هجمه معلم و دانش آموزان بودیم . من خیلی با آن دو نفر در زمینه حفظ دین صحبت می کردم . بد نیست بدانید بیشتر معلمین ما تفکرات کمونیستی داشتند و مخالف مسائل دینی و حجاب و ...بودند . یادم نمی رود که مدیر مدرسه ما ، از هیچ تلاشی برای بی حجاب کردن ما کوتاهی نکرد ، بار ها مارا تهدید کرد. حتی چند بار سر صف گفت امیدوارم روزی برسه که این سه تا کلاغ سیاه از مدرسه ما بروند.به زودی این ها را اخراج می کنیم . بچه ها میخندیدند من در مدرسه، یک دختر درس خوان و با هیجان بودم که با بسیاری از بچه ها در زمینه مسائل دینی حرف می زدم . روزها گذشت تا اینکه آزمون های سراسری بین مدارس برگزار شد من به عنوان نماینده دبیرستان ۲۵ شهریور رتبه اول آزمون را کسب کردم و مدیر مدرسه مجبور شد با افتخار از من در جلوی دیگران یاد کند اما خوشحال بودم که با چادر این مقام را کسب کرده ام . در همان سال ۵۶ برادرم با من صحبت کرد و گفت یکی از دوستان مؤمن و انقلابی من که تحصیل کرده و مثل تو پر استعداد است قصد ازدواج دارد ، آیا موافقی شمارا به او معرفی کنم؟... ادامه دارد
#شهید_عبداللهی
https://eitaa.com/jafaritabar