eitaa logo
جهاد کبیر
400 دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
5.9هزار ویدیو
1.1هزار فایل
♻ امام خامنه ای: حوزه فضای مجازی به اندازه انقلاب اسلامی اهمیت دارد ♻ عرصه جنگ نرم بصیرتی عمارگونه واستقامتی مالک اشتروار میطلبد به نیت حاج قاسم ها🌹 لطفا محتوای کانال رو انتشار بدید آی دی کانال خود را به آی دی ذیل ارسال نمایید. ناحیه حبیب ابن مظاهر(ره)
مشاهده در ایتا
دانلود
مذاکرات هسته ای و سرنوشت آن طبق آخرین گفتگوهایی که در شش دوره مذاکره در وین میان ایران و کشورهای 1+4 صورت گرفت، طرفین به هیچ توافقی دست نیافتند، اما به چارچوبی برای رسیدن به توافق در آینده رسیده بودند. بر این اساس، طرف مقابل با رفع حدود 85 درصد تحریم‌ها در ازای بازگشت ایران به برجام و قول کتبی ایران مبنی بر آغاز مذاکرات منطقه‌ای و موشکی در آینده نزدیک موافقت کرد. با این حال، دو ضعف اساسی در این مدل مذاکره وجود داشت: 1. دادن تضمین به ایران برای عدم‌خروج از هرگونه توافق جدید(احیای برجام). در همین راستا باید اشاره کرد که آنها همچنین هیچ تضمینی بابت برداشتن مؤثر تحریم‌ها به ایران نمی‌دادند. به طور مشخص‌تر باید گفت که آن 15 درصدی از تحریم‌ها که طرف مقابل مایل به برداشتن آنها نیست، تحریم‌های بانکی است. معنای این عمل آن است که ایران ولو در صورت احیای برجام، می‌تواند مثلاً نفت بفروشد، اما همچنان نمی‌توان پول آن را دربافت کند. 2. وارد کردن موضوعات غیرهسته‌ای در توافق احیای برجام. بنابراین، مشخص است که مدل احیای برجام به گونه‌ای بود که در عمل، ایران نمی‌توانست از مزایای احیای برجام بهره لازم را ببرد. در عین حال، ایران باید به صورت کتبی تعهد می‌داد که در آینده بر روی نفوذ منطقه‌ای و توان موشکی خود؛ یعنی حوزه‌های قدرت راهبردی‌ خود مذاکره کند. حال با تغییر دولت در ایران، تیم سیاست خارجی دولت، اولاً تأکید دارد که راجع به موضوعات غیرهسته‌ای هیچ مذاکره‌ای نه اکنون و نه در آینده نخواهد کرد و ثانیاً طرف مقابل باید همه‌ی تحریم‌ها را هم به طور مؤثر بردارد و هم تعهد بدهد که از توافق خارج نخواهد شد(دادن تضمین). در اینگونه وضعیتی، قرار است دور جدید مذاکرات هسته‌ای در 8 آذر آغاز شود. به نظر می‌رسد که باتوجه به وضعیت موجود، احیای برجام با دشواری‌های جدی مواجه است. در این شرایط، چون طرف مقابل مایل به از دست دادن کارت تحریم در مقابل ایران نیست، به احتمال زیاد، توافقی جزئی‌تر میان طرفین منعقد خواهد شد که در آن، طرفین جزء به جزء با هم توافق خواهند کرد. هرچند این امر نیز ممکن است زمان‌بر باشد. در این راستا آمریکایی‌ها از باز گذاشتن پنجره‌ی دیپلماسی در صورت شکست برجام سخن می‌گویند. درواقع، آنها با این ارزیابی که دولت جدید ایران حاضر نیست تا به توافقی تن دهد که در آن تضمین‌های لازم را دریافت نکرده باشد، شکست برجام را دور از ذهن نمی‌دانند. براین اساس، آنها همچنان خواهان تداوم دیپلماسی با ایران هستند. البته باید توجه داشت که این دیپلماسی در قالب متعارف نخواهد بود، بلکه در قالب دیپلماسی اجبار و با حفظ اهرم تحریم در مقابل ایران خواهد بود. در این زمینه، مایکل سین، مدیر ارشد امور خاورمیانه در شورای امنیت ملی دولت جورج بوش در مقاله‌ای برای نشریه فارن افرز به کاخ سفید پیشنهاد یک پلن B برای افزایش فشار بر ایران را داده است. وی مدعی است: «بایدن باید یک طرح B معتبر که پیامدهای ادعایی رد پیشنهادهای دیپلماتیک و گسترش فعالیت‌های هسته‌ای ایران را تشدید می‌کند، ایجاد نموده و همزمان به ایران یک پیشنهاد دیپلماتیک ارائه دهد که شانس بیشتری برای توافق مطمئن را بدهد، و از این طریق محاسبات رهبران ایران را تغییر دهد ... اما دولت بایدن همچنین باید برای این احتمال آماده شود که فشار دیپلماتیک و اقتصادی برای متوقف کردن ایران کافی نباشد و مانند کمپین فشار حداکثری ترامپ شکست بخورد». وی همچنین درباره ساختن یک توافق بهتر مدعی شده است: «طراحی پلن بی برای ایران نباید به معنای کنار گذاشتن دیپلماسی باشد، تشدید گزینه های فشار بر ایران تنها در صورتی موفق خواهد شد که یک پیشنهاد دیپلماتیک معتبر نیز ارائه شود». به باور نویسنده، دولت بایدن باید به جای احیای برجام، بر جایگزینی آن تمرکز کند، زیرا بعید است که احیای توافق 2015 در درازمدت رضایت ایالات متحده و ایران را جلب کند. وی می افزاید: «به نوبه خود، تهران قبلاً با درخواست تغییرات عمده در برجام که مانع از خروج مجدد ایالات متحده می شود، بحث در مورد یک توافق کاملاً جدید را مطرح کرده است. بایدن همچنین اشاره کرده است که مذاکره برای یک توافق قوی‌تر، نه صرفاً بازگرداندن برجام، هدف نهایی او است. و اگر جمهوری‌خواهان کاخ سفید را پس بگیرند، اجتناب‌ناپذیر به نظر می‌رسد که یک برجام احیا شده یک بار دیگر خنثی شود». مایکل سین در ادامه نوشته است: «از قضا، ساده ترین راه برای دولت بایدن برای پیشنهاد یک توافق «بهتر» به ایران ممکن است ارائه یک توافق دیپلماتیک باشد که از تهران بیشتر می خواهد، به تهران بیشتر می دهد و همچنین می تواند حمایت دو حزب را جلب کند و بنابراین پایدارتر است. چنین توافقی می‌تواند به شکل «برجام پلاس» باشد که هدف آن گسترش محدودیت‌های هسته‌ای بر ایران و افزودن محدودیت‌هایی بر فعالیت‌های موشکی آن است». @jahaade_kabir
🔰تحليل كيهان از جنگ اوكراين روزنامه كيهان در تحليل جنگ اوكراين در سرمقاله خود نوشت: آمریکا و ناتو، اوکراین را به بازی گرفتند و آن را به مسلخ فرستادند و در روز واقعه تنها گذاشتند. شاید زلنسکی گمان می‌کرد این هم یکی از همان برنامه‌های مفرح تلویزیونی است و او قهرمان داستانی است که تماشاچیان برایش دست می‌زنند اما خیلی زود فهمید شاید در دنیای بازیگری ستاره باشد اما در بازی سیاست، یک آماتور متوهم بیشتر نیست. اظهارات این چندروزه او رقت‌بار و در عین حال عبرت‌آموز است. از اینکه دائم با بایدن در تماس است و با لحنی ملتمسانه از غرب می‌خواهد برایش کاری کنند و آنها جز لفاظی و خط و نشان کشیدن برای مسکو حرکتی نمی‌کنند و تنها اقدام واقعی آنها تحریم است. تحریم‌هایی که خود اذعان دارند باید به گونه‌ای باشد که به منافع اقتصادی آمریکا و اروپا ضرری وارد نکند. برخی تحلیلگران معتقدند دنیا و روابط بین‌الملل و مناسبات قدرت در آن، پس از جنگ اوکراین وارد فاز تازه‌ای خواهد شد و این جنگ آغاز ماجرایی بسیار بزرگ‌تر است. درباره دنیای پساجنگ اوکراین باید فکر کرد و خواند و نوشت اما عجالتاً با قاطعیت می‌توان گفت نام زلنسکی را هم باید زیر نام اشرف غنی ثبت کرد؛ لیست رهبرانی که به غرب و وعده‌هایش اعتماد کردند و سیلی آن را خوردند. نام‌های بسیاری در این لیست دیده می‌شود؛ رضا قلدر که با خفت به موریس تبعید شد، پسرش که حتی آمریکایی‌ها حاضر به پذیرش او نبودند، حسنی مبارک دیکتاتور مصر و ... با دقت در ابعاد بحران اوکراین و واکنش‌های جهانی به آن، بهتر می‌توان فهمید که چرا رهبر معظم انقلاب بر موضوع «قوی شدن»- در تمام ابعاد- تاکید دارند و به شدت با هرگونه سازش در زمینه آنچه امنیت کشور را به صورت مستقل و نه وابسته به دیگران، تامین می‌کند، مخالف هستند. در چنین دنیایی اگر درپی صلح و آرامش هستیم، باید همیشه برای جنگ آماده باشیم. درس دیگر این صحنه برای کشور و ملت ما، مسئله حیاتی اتحاد و انسجام فارغ از تمام اختلافات قومی، نژادی، زبانی، مذهبی و گرایشات سیاسی- اجتماعی است. اوکراین در این زمینه کارنامه چندان خوبی ندارد. وقتی هیتلر به روسیه لشکر کشید، بخشی از اوکراینی‌ها با ارتش نازی همدست شدند و تعداد زیادی از هموطنان خود را به طرز فجیعی کشتند. وقتی ورق جنگ جهانی دوم برگشت، این بار نوبت طرف مقابل بود که دست به انتقام و کشتار بزند. ردپای این اختلافات همچنان در جامعه اوکراین هویداست و زخم‌های تاریخی و عمیق، همچنان التیام نیافته و به بهانه‌های مختلف خود را نشان می‌دهند. همین اختلافات بود که زمینه را برای نفوذ بیگانگان فراهم آورد. قدرت‌هایی اوکراین را بازیچه منافع خود کردند و در روز حادثه تنها گذاشتند. حسین شریعتمداری نيز در يادداشتي با عنوان «شناسنامه‌های ایرانی و شناسه‌های آمریکایي!» نوشت: این اولین بار نیست که آمریکا و اروپا بعد از بهره‌گیری از توان و ظرفیت کشورها به آنها قول حمایت می‌دهند ولی سر بزنگاه زیر قول و قرارشان زده و پشت متحدان خود را خالی می‌کنند... روی سخن این وجیزه اما، با یک جریان غربگرا در داخل کشور است که علی‌رغم همه عهدشکنی‌ها، جنایات، غارتگری‌ها و خباثت‌های بی‌شمار آمریکا که حتی به متحدان استراتژیک خود نیز رحم نمی‌کند، هنوز هم از مذاکره و رابطه و اعتماد به آمریکا دَم می‌زنند! آیا می‌توان در میان این طیف از غربگراها (و نه همه آنها) افرادی را یافت که از درک نتیجه فاجعه‌بار پیشنهاد اعتماد به آمریکا بی‌خبر باشند؟! افرادی از این دست، اگر خواب‌آلود نباشند، باید آنها را در شمار جماعتی از پادوهای دشمن شماره کرد که شناسنامه ایرانی و شناسه آمریکایی دارند! @jahaade_kabir