💠آتشبس لبنان؛ کاشت بایدن و برداشت ترامپ؟
در این چند روز دوباره مذاکرات آتشبس در لبنان برجسته شده و آمریکا پیشنویس توافقی را در این زمینه به دولت لبنان ارائه کرده و قرار است آموس هوکشتاین فرستاده آمریکا به بیروت ضمن دریافت پاسخ لبنان (یعنی حزبالله) با نبیه بری و میقاتی درباره آن مذاکره و گفتگو کند.
هنوز فحوای پیشنهاد آمریکا دقیقا روشن نیست. با وجود پافشاری اسرائیل بر ضرورت اعطای آزادی عمل به آن در هر توافقی، اما گفته میشود که طرح آمریکا متضمن آن نیست؛ ولی بندهایی دارد که میتواند به اجرای یک طرفه قطعنامه 1701 از جانب لبنان منجر شود.
هم طرف لبنانی (به استثنای حزبالله) و نیز طرف اسرائیلی و آمریکایی از نوعی «پیشرفت» خبر و قسمی خوشبینی را نیز اشاعه میدهند.
گرچه از متن منتشر شده پیشنویس پیداست که برآورنده خواستههای حزبالله نیست، اما موضع اعلامی خاص و روشنی هم نگرفته است. به نظر میرسد که حزبالله به دلایلی به ویژه در ارتباط با وضعیت داخلی خود لبنان نمیخواهد خود را در جایگاه مخالف و مانع در مذاکرات و در مسیر توافق نشان دهد و به همین علت هم از اتخاذ موضع صریح پرهیز میکند.
در جریان مذاکرات و در قبال طرح مدون اخیر نیز گویا شیوه «بله اما» را در پیش گرفته است؛ به این معنا که در چارچوب همان سیاست اعلامی پیشگفته طرح را رد نمیکند، ولی ملاحظات خود درباره جزئیات آن را بیان میکند.
تقریبا شبیه رفتار حماس در مذاکرات آتشبس که وقتی طرحی دریافت میکرد، درباره بند بند آن ملاحظاتی داشت که مکتوب ارسال میکرد و طرح مذاکراتی تا جایی پیش رفت که نسخه نهایی آمریکا و میانجیگران در ماه می گذشته با غالب خواستهها و شروط آن سازگاز بود و آن را پذیرفت؛ اما در این لحظه اسرائیل مخالفت کرد و مذاکرات به بنبست رسید.
در این راستا نیز حزبالله ملاحظات خود از جمله در خصوص کمیته ناظر با عضویت چند کشور غربی با شمول آلمان و انگلیس درباره پیشنویس طرح را به نبیه بری ارائه داده و او نیز فردا با فرستاده آمریکا طرح خواهد کرد. در این میان، دستکم در بعد اعلامی دیگر خبری از شرط توقف جنگ غزه به عنوان پیشدرآمد آتش بس در لبنان نیست.
واقعیت این است که فعلا نگاه دو طرف به میدان جنگ است. اسرائیل طی روزهای اخیر برای فشار بر حزبالله در مذاکرات وارد مرحله تازهای از حملات زمینی و هوایی خود شده و دامنه آن را گسترش داده است. در این راستا نیز دیروز محمد عفیف سخنگوی حزبالله را ترور کرد که البته این اتفاق نه تنها گویای ورود جنگ به مرحله دیگری برای هدف قرار دادن فعالان رسانهای و سیاسی حزب است، بلکه کاشف از این نیز میتواند باشد که اسرائیل پس از عدم دسترسی به افراد جایگزین رهبران و فرماندهان ترور شده به چنین ترورهایی روی آورده است.
اکنون نگاه ناظران به سفر فردای هوکشتاین به بیروت است. هر چند فعلا نمیتوان درباره نتایج این سفر در صورت انجام داوری کرد، اما «اگر» هم اسرائیل عملا تمایلی به آتشبس و توافق در جبهه لبنان داشته باشد، چه بسا زیاد محتمل نیست که نتانیاهو این امتیاز را به دولت بایدن بدهد.
از این رو، اگر ارادهای اسرائیلی برای توافق وجود داشته باشد، بعید نیست که در این دو ماه باقیمانده از دولت بایدن، مذاکرات به مرز توافق برسد، اما نتانیاهو خود توافق و اعلام آن را به دولت ترامپ موکول کند. رئیسجمهور منتخب آمریکا نیز همین را میپسندد که توافق با نام او تمام شود. به همین خاطر، این که گفته میشود ترامپ به دولت کنونی آمریکا و اسرائیل برای رسیدن به توافق آتشبس در لبنان کمک میکند، لزوما به این معنا نیست که حتما خود توافق در دولت بایدن رونمایی و اعلام شود؛ بلکه بیشتر میتواند با این هدف باشد که اکنون بسترسازی شود و توافق در دسترس قرار گیرد تا خود ترامپ در هفتههای آغازین کارش از آن رونمایی کند و قدرت خود را به رخ دموکراتها و جهان بکشد.
#صابرگلعنبری
💠 میزبان#نگاه جستجوگرتانهستیم.
https://eitaa.com/negahh
💠اسرائیل و طوفان لاهه!
دیوان کیفری بینالمللی (دادگاه لاهه) امروز حکم جلب و بازداشت نخست وزیر اسرائیل بنیامین نتانیاهو و یواو گالانت وزیر دفاع سابق آن را به اتهام ارتکاب جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت از جمله استفاده از گرسنگی به عنوان سلاحی علیه مردم غزه صادر کرد. این حکم هم پس از شکایت آفریقای جنوبی به عنوان یک کشور غیر اسلامی صادر شد.
مقامات اسرائیلی با عصبانیت شدیدی به حکم واکنش نشان داده و با هجمه سنگینی علیه دیوان لاهه و نهادهای بینالمللی دیگر آن را به «یهودیستیزی» متهم کردهاند.
این حکم هر چند پس از 14 ماه نسلکشی بیسابقه در غزه دیر صادر شده و بعید است به بهبودی سریع اوضاع در غزه کمک کند، اما در عین حال نخستین حکم بازداشت بینالمللی علیه دو مقام عالی رتبه اسرائیلی بوده و در ابعاد متعددی واجد اهمیت فراوانی است.
در مقایسه با دهها قطعنامه و حکم بینالمللی بر زمین مانده درباره اشغال اراضی فلسطینی و مسائل دیگری چون دیوار حائل، حکم دیرهنگام دادگاه و وارد کردن اتهاماتی سنگین و بیسابقه به رهبران آن را میتوان «طوفان و ضربهای قانونی» به چهره اسرائیل در دنیا و پیشرانی قوی برای شیفت پارادایمی در قبال آن در افکار عمومی جهان پنداشت.
در واقع، این حکم به مثابه محاکمه جهانی نتانیاهو و برآمدن تصویر فلسطین در جهان و فروریختن تصویری است که اسرائیل در طول بیش از 7 دهه درباره خود در جهان ساخته بود که بر اشغالگری و تعدی مستمر به حقوق ملتی دیگر سایه سنگینی انداخته بود.
اسرائیل همواره با کاربست اهرمهای نیرومند مالی و رسانهای، پیوند تاریخی با کانونهای قدرت در جهان، معرفی خود به عنوان تنها نظام توسعه یافته و دموکراتیکِ غربتبار در خاورمیانهِ دیکتاتورزدهِ شرقتبار و حربه «یهودیستیزی»، تصویری «متمدانه» و در عین حال «مظلوم» از خود در دنیا به ویژه در جهان غرب ساخته بود که شکستن آن امکانپذیر نبود، اما در همین یک سال و 2 ماه جنگ غزه با دستان خود با تحمیل این فاجعه انسانی و نسلکشی هر آنچه را در این 76 سال کاشته بود، بر باد فنا داد و آسیبی جبران ناپذیر به چهره و روایت اسرائیل در جهان وارد و روایت فلسطین را به شکل بیسابقهای به ویژه در جوامع غربی فربه کرد.
البته در کنار آن نیز جنگ غزه در سایه ناتوانی نهادهای بینالمللی در توقف این خشونت افسارگسیخته، نظم جهانی را در این مدت در برابر چالشهای جدی اخلاقی و قانونی قرار داده است؛ اما حکم دادگاه لاهه میتواند به بهبود اعتبار و جایگاه این نهادها کمک کند.
کما این که چنین حکمی متحدان اسرائیل را در صورت تداوم حمایت تسلیحاتی از آن پس از محکومیت به اتهام جنایت جنگی، در مظان بازخواست و در برابر محکی تاریخی برای اجرای این حکم و خودداری از ارسال اسلحه قرار میدهد. دستکم بر این اساس دیگر نتانیاهو آزادی عمل قانونی برای سفر به بیش از 120 کشور عضو دادگاه را نخواهد داشت و باید دید چه تعداد از این کشورها به آن پایبند خواهند بود.
امروز جوزف بورل مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در واکنش به این حکم، آن «الزامآور» خواند و بیشتر کشورهای اروپایی هم تاکنون از آن استقبال کردهاند.
ناگفته هم نماند که نتانیاهو و گالانت پس از تحویل خود به دادگاه، میتوانند در آنجا حاضر شده و از خود دفاع کنند و یا این که دیوان عالی اسرائیل اقدام به بازجویی و محاکمه هر دو به اتهام جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت کند. اما بسیار بعید است که هیچکدام از این دو امر اتفاق بیفتد.
#صابرگلعنبری
💠 میزبان#نگاه جستجوگرتانهستیم.
https://eitaa.com/negahh
💠اداره غزه بعد از جنگ!
به نظر میرسد که توافق آتشبس میان حماس و اسرائیل نهایی شده است و به احتمال زیاد امشب یا فردا اعلام میشود. در این میان از دیروز مدام در معرض پرسشی درباره روز بعد از جنگ قرار گرفتهام و این که آیا متن توافق به این مساله و واگذاری مدیریت نوار غزه و سلب آن از حماس پرداخته است؟
هنوز متن توافق منتشر نشده است، اما تا جایی که نگارنده رصد کرده است، متن توافق هیچ اشارهای به روز بعد از جنگ غزه و ماندن یا نماندن حکومت حماس در آن نکرده است و حماس با پرداختن به این مساله -به این دلیل که شان داخلی فلسطینی است- از روز اول مذاکرات با اسرائیل مخالفت کرده است.
با این حال از چند ماه پیش به موازات مذاکرات آتشبس میان حماس و اسرائیل گفتگوهای فلسطینی- فلسطینی با مشارکت گروههای مختلف در قاهره برگزار شده و ماحصل این گفتگوها هم طرح مصر برای مدیریت مشترک فتح و حماس بر نوار غزه از طریق کمیتهای متشکل از شخصیتهای تکنوکرات و مستقل بوده است که با نظر موافق گروههای فلسطینی به ویژه دو گروه عمده فتح و حماس انتخاب شوند.
منتها فتح از امضای طرح مصر سرباز زد و همراه باتشکیلات خودگردان بر ضرورت عدم مشارکت حماس در اداره نوار غزه تاکید کرد؛ خواستهای که حماس نپذیرفت. به دنبال آن و بااز سرگیری مذاکرات آتشبس، گفتگوی فلسطینی- فلسطینی مسکوت ماند و فشارهای رئیس جمهور مصر بر محمود عباس به نتیجه نرسید.
البته در این میان خود اسرائیل هم در ماههای گذشته به علت عدم محکوم کردن حمله هفتم اکتبر حماس از جانب تشکیلات خودگردان و به دلایل دیگری مخالف بازگشت آن به غزه بوده است.
حالا هم پس از توافق آتشبس احتمالا گفتگوی فلسطینی- فلسطینی دوباره در میانه مرحله نخست این آتشبس از سر گرفته شود. در این صورت هم بعید است که حماس معطوف به نتایج جنگ غزه به چیزی غیر از کمیته مشترک برای اداره نوار غزه رضایت دهد و حالا که پس از ۱۵ ماه جنگ ویرانگر با اسرائیل ساختار نظامی و امنیتی خود را حفظ کرده است، به نوعی دست بالا را خواهد گرفت و بعید است با واگذاری کامل اداره غزه به تشکیلات خودگردان بدون مشارکت خود موافقت کند.
در واقع موافقت حماس با کمیته مشترکی با فتح برای اداره غزه هم بیشتر معطوف به الزامات بازسازی نوار غزه و نگرانی از مانعتراشیهای اسرائیل در این مسیر است تا در چارچوب گفتگوهای قدیمی فلسطینی- فلسطینی برای آشتی ملی.
البته وظایف این کمیته چنان که در طرح مصری مورد توافق گروههای فلسطینی به استثنای فتح هم آمده است، بیشتر اداره امور اقتصادی و خدماتی غزه است تا کنترل امنیتی آن.
اما چنین کمیتهای در صورت تشکیل مزایا و معایب خود را برای حماس دارد. منفعت بزرگ آن این است که بازسازی نوار غزه به عنوان مهمترین چالش و تهدید فراروی حماس پس از جنگ به شکل مستقیم از روی دوش این تشکیلات برداشته میشود و دیگر اسرائیل نمیتواند چندان در روند این بازسازی اخلال ایجاد کند، اما در عین حال هم این کمیته میتواند در آینده مدخل و محملی برای مداخله طرفهای خارجی برای به چالش کشیدن کنترل امنیتی و نظامی حماس بر این باریکه تبدیل شود.
در مقابل اسرائیل نیز که جنگ را بدون به زانو درآوردن حماس و ایجاد جایگزینی دلخواه خود برای آن به پایان میرساند، درباره آینده نوار غزه با معضلی بزرگ مواجه است؛ از یک طرف، دیگر ابزار کارآمد و موثری برای حذف حکومت حماس در اختیار ندارد. کما این که جنگ هم نتوانست این مهم را محقق کند و از دیگر سو نیز کمیته مشترک پیشگفته هم در صورت تشکیل هر چند به ظاهر به جای حماس امور اقتصادی و خدماتی غزه را اداره خواهد کرد و این امر از فشار روانی تصویر پایان جنگ بدون نابودی حماس میکاهد، اما در سایه تداوم کنترل امنیتی و نظامی این تشکیلات بر غزه نمیتواند حکمرانی عملی حماس را تضعیف کند و به چالش بکشاند و به نوعی هم حماس از وجود آن برای بازسازی غزه و رهایی از فشار سنگین ناشی از آن در این شرایط سخت که کل این منطقه ویران شده است، رهایی مییابد.
همچنین وجود این کمیته مشترک برای اداره غزه نیز میتواند به مدخلی برای اتحاد سیاسی و اداری دوباره کرانه غربی و نوار غزه هم تبدیل شود و این چیزی نیست که باز اسرائیل بخواهد.
در هر حال، غزه بعد از جنگ در سایه این بحران انسانی بیسابقه و ویرانی همه زیرساختها و در صورت عدم تشکیل کمیته مذکور، چالش بزرگی برای حماس خواهد بود و به احتمال زیاد اسرائیل تلاش خواهد کرد که با مانعتراشی در بازسازی این منطقه و اجرای توافق این چالش را به تهدیدی بزرگ تبدیل کند.
#صابرگلعنبری
💠 میزبان#نگاه جستجوگرتانهستیم.
https://eitaa.com/negahh