قرارگاه جهادی شهید شفیعی مشهد مقدس
#اطلاعیه ✅برگزاری‌‌گفتگومردمی(سُخَن‌سَرای‌مردم) امروز ساعت۱۶:۳۰ آدرس ۱: میدان بیت المقدس ورودی بازا
#تجربه‌نگاری
#سخن‌سرای‌مردم
🔷 امروز توفیق داشتم چند دقیقه‌ای همراه یکی از گروه‌ها باشم. اتفاقات جالب و شیرینی افتاد که واقعا حس خوبی داشت:
🔶 یکی از برادران اهل تسنن اهل چابهار، با لباس بلوچی آروم بهم نزدیک شد و همونطور که سیگارش بین انگشتاش دود می‌کرد گفت: «حاج‌آقا ما خیلی شما رو دوست داریم، شما برادران عزیز ما هستید. آقای رئیسی خیلی مرد شریفی بود خیلی واسه ما زحمت کشید. ما مرد انقلابی مثل اون می‌خوایم.» چند کلمه‌ای گپ زدیم، از معحزه‌ای که شیهد رئیسی در بصیرت این مرد کرده بود به شوق اومدم، پیشانیش رو بوسیدم و رفت.
🔶 یک جوون با فاز برانداز طور اومد و به سمت حاج‌آقا داد زد «شما اسلام رو خراب کردید، ما شما آخوندا رو نمی‌خوایم.» بعد از چند جمله رد و بدل جواب جمعیت خود به خود او را طرد کرد. کنار، در حالی که رو به جمعیت داد می‌زد «ما شما شیخ‌ها رو نمی‌خوایم، شماها چرا هیچی نمی‌گید؟ چرا همتون ساکتید؟» منزوی شد و با بی‌اعتنایی کامل جمعیت از صحنه دور شد و رفت.
🔶 مرد میان‌سال میکروفون رو گرفت و با عصبانیت گفت «چرا شما از کسانی که خودتون خوشتون می‌آید تعریف می‌کنید اما از کسانی که خوشتون نمی‌یاد بد می‌گید و توهین می‌کنید. چرا نسبت به آقای ظریف ...» داشت همین حرف‌ها رو می‌زد که یک‌باره جمعیت با هم گفتند «بابا! دولت روحانی فاتحه رو خوند!» 😁😅 بنده خدا ساکت شد و من ادامه دادم.
به طور کلی، این سه سال فکر مردم رشد کرده، طوری که اگه سه سال قبل وسط بحث کسی خیلی کمتر از این حرفا رو هم می‌زد کلی کف و سوت بود که براش میومد، اما حالا ماجرا فرق می‌کنه. 😊
شهید رئیسی، روحت شاد. ❤️
✍🏻
میلاداستاجی#سخن‌سرای‌مردم #قرارگاه_جهادی_شهیدشفیعی | @jahad_s
#تجربه‌نگاری
#سخن‌سرای‌مردم
خدا‌می‌رساند:
بسم الله الرحمن الرحیم
پس از شهادت خادم جمهور و انتخاباتی شدن فضای جامعه، هرکس به نحوی درگیر فضای انتخاباتی شده است.
طلاب مدرسه علمیه شهید شفیعی(رحمة الله علیه) هم همانند سابق پای کار آمده‌اند و در کف میدان مشغول گفتگو با مردم شده‌اند.
بعد از جلسه هماهنگی طلاب و مسئولین مدرسه قرار بر این شد که نام طرح، #سخن‌سرای‌مردم باشد!
بنابراین طلاب دست به کار شدند و در مناطق مختلفی از مشهد پای درد دل مردم نشستند و به تبادل نظر پرداختند.
در اینجا برخی از صحنه هایی که در سخن سرای مردمی دیدم را به رشته تحریر در میاورم:
۱) میدان ۱۷ شهریور بودیم. نزدیک غروب بود و رفقا کم کم وسائل را جمع میکردند که به مدرسه برگردیم. در همان بحبوحه جوان سی و چند ساله‌ای جلو آمد و شروع کرد به حرف زدن. اول فکر کردم آمده که از مشکلات اقتصادی ناله کند و از ناامیدی حرف بزند. اما گفت: «من امسال ماهیانه ۱۰ میلیون تومان در آمد دارم و اوضاعم از پارسال بهتر شده؛ پارسال ۶ میلیون تومان در آمد داشتم. دوتا بچه داریم و یک تو راهی هم داریم که ان شاالله چند ماه دیگر به دنیا می آید.»
هنوز منتظر بودم که شروع به اعتراض کند که گفت: «خداروشکر! خدا می‌رساند. کارگری میکنم و با همین پول کارگری در روستا زمین خریدم و خانه ساختم. بعد از آن هم یک زمین دیگر خریدم و الان میخواهم بفروشمش و یک ماشین برای خانواده‌ام بخرم.»
بین کلماتش مدام خدا را شکر می‌کرد و ادامه می‌داد: «خدا می رساند، نمی‌گذارم به خانواده‌ام بد بگذرد الان هم آمدیم بازار و برای دخترانم کیف خریدم.»
این جملات را پر از شوق می‌گفت. کیفی را هم که خریده بود نشانم داد.
می‌گفت: «من خودم هیئت می‌روم و روضه می‌خوانم. بسیجی هستم و انقلاب را خیلی دوست دارم.»
کم‌کم داشتم به حالش واقعا غبطه می‌خوردم. حرفش که تمام شد گفتم: «خوش به حالت، کاش ذره ای از اعتقاد تو را من داشتم.»
یاد چند دقیقه قبلش افتادم که خانم مسنی آمده بود و می‌گفت: «شوهرم ۲۵ میلیون تومان حقوق دارد ولی زندگی‌مان نمی گذرد.»
چقدر تفاوت نگاه! آدم می‌ماند چه بگوید!؟
✍🏻
محمدحسین‌پیرپور#قرارگاه_جهادی_شهیدشفیعی | @jahad_s
#تجربه‌نگاری
#سخن‌سرای‌مردم
مطیع‌ولایت:
سخن سرای مردمی در مقابل بازار امام رضا علیه السلام خیلی شلوغ شده بود. اکثر افرادی که می‌ایستادند و گفتگو میکردند زائر بودند. زائرانی از شهرهای مختلف و بعضاً حتی از کشور های دیگر!
نکته جالب توجه این بود که برخی از زائران کشور های دیگر که کم و بیش فارسی متوجه می‌شدند، می‌ایستادند و گوش میکردند.
یکی از این افراد، زائری از عراق بود که کم و بیش فارسی متوجه می‌شد امّا نمی‌توانست به خوبی فارسی صحبت کند. آمد پیش من و گفت این گفتگوها برای چیست؟ برای انتخابات؟
جوابم مثبت بود. وقتی مطمئن شد، با حالتی جانبدارانه گفت: «واضح و مشخص است به چه کسی رای بدهید.»
لحظاتی سکوت کرد. به اطراف نگاه می‌کرد که ناگهان عکس حضرت آقا را بر سردر بازار امام رضا علیه السلام دید، یک دفعه با ذوق گفت: «باید به کسی رای بدهید که مطیع ولایت باشد.»
✍🏻
محمدحسین‌پیرپور#قرارگاه_جهادی_شهیدشفیعی | @jahad_s