، وَقَسَمْتَ لِأَهْلِهَا مِنَ الْعَطَاءِ فِى يَوْمِ الْجَزَاءِ، إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ*
بنام خدا که رحمتش بسیار و مهربانیاش همیشگی است،
ستایش خدا را که آغاز هستی است پیش از آفرینش و حیاتبخشی و پایان هستی است پس از نابودی همه چیز، دانایی که از یاد مبرد آن را که یادش کند و کم نگذارد از آنکه شکرش را بهجای آورد و ناامید نسازد آن را که بخواندش و قطع نکند امید آنکه به او امید بست؛ خدایا! تو را گواه میگیرم و تو برای گواهی کافی هستی و گواه میگیرم همه فرشتگانت و ساکنان آسمانهایت و نگهبانان عرشت و رسولان و پیامبرانی که برانگیختی و انواع آفریدههائی که آفریدی (همه و همه را گواه میگیرم) بر اینکه باور دارم که همانا تویی خدا، شایسته پرستشی جز تو نیست؛یگانهای؛ شریکی نداری و بیهمتایی و اختلاف و تفاوتی و تغییری در گفتارت نیست و اینکه محمّد ـ که خدا بر او و خاندان او درود فرستد ـ بنده و فرستاده توست؛ رسالتی را که بر عهدهاش نهاده بودی به بندگانت رساند و در راه خدای عزوجل جهاد کرد، آنگونه که شایسته جهاد بود و به پاداشی که حق است مژده داد و از عذابی که راست است بیم داد، خدایا! تا زندهام مرا بر دین خود ثابت بدار؛و دلم را پس از آنکه به نور هدایت روشن کردی منحرف مکن و از نزد خود رحمتی بر من ببخش، چراکه تنها تو بخشایندهای، درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد و مرا از پیروان و شیعیان او قرار ده و در گروه او محشورم گردان و بر انجام واجبات جمعهها و طاعاتی که در آن بر من لازم کردی توفیقم ده و عطایی که در رستاخیز برای اهل جمعه قرار دادهای نصیبم گردان، چه همانا تویی قدرتمند حکیم
🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿🌸🌿https://chat.whatsapp.com/ELU2gpefUTuAhrGoXpAxxm
_______________________
https://chat.whatsapp.com/GWoPAEBeUoO9naUIGOq0bo
🌸روایتی زیبا ازحضرت عیسی(ع)🌸
❣حضرت عیسی بن مریم علیه السلام با جمعی در جائی نشسته بود، مردی هیزم شکن از آن راه با خوشحالی و خوردن نان می گذشت، حضرت عیسی علیه السلام به اطرافیان خود فرمود: شما تعجب ندارید از این که این مرد بیش از یک ساعت زنده نیست....
🌱ولی آخر همان روز آن مرد را دیدند که با بسته ای هیزم می آید تعجب کردند و از حضرت علت نمردن او را پرسیدند. او بعد از احوالپرسی از مرد هیزم شکن، فرمود: هیزمت را باز کن، وقتی که باز کرد مار سیاهی را در لای هیزم او دید، حضرت علیه السلام فرمود: این مار باید این مرد را بکشد ولی تو چه کردی که از این خطر عظیم نجات یافتی؟
🍀گفت: نان می خوردم فقیری از مقابل من گذشت، قدری به او دادم و او درباره من دعا کرد.
❣حضرت علیه السلام فرمود: در اثر همان دستگیری از مستمند خداوند این بلای ناگهانی را از تو برداشت وزندگیت را ادامه می دهی
کانال داستان و پند
☀️@Dastan1224
🟢برکت دعای حضرت صاحب الزمان عجل الله
🔸یكی از علما به نام آشیخ حسین تویسركانی نقل میكنند:
«زمانی كه در نجف طلبه بودم معیشت بسیار سختی داشتم، برای گشایش در امور زندگیم به كربلا رفتم تا از حضرت اباعبدالله علیهالسلام یاری بطلبم.
اولین شب ورودم به كربلا در عالم رویا امام عصر عجّلاللهفرجه را در حرم اباعبدالله علیه السلام دیدم كه به من فرمودند: «بالای سر برو و دعا كن.»
من هم بالای سر رفتم و با جد و جهد فراوان دعا كردم. پس از دعاهای فراوان، خدمت حضرت ولی عصر عجّلاللهفرجه آمدم و پرسیدم: «آیا دعا هم وكالت بردار است؟» حضرت فرمودند: «بله». عرض كردم: «آقا میشود از شما خواهش كنم به عنوان وكیل من، برایم دعا كنید؟» همان زمان حضرت دستهایشان را به آسمان بلند كرده وبرای حل مشكلاتم دعا كردند.
🔸پس از برگشتم به نجف ، متوجه شدم یكی از تجار بزرگ تویسركان خدمت آمیرزا حبیب الله رشتی رسیده و ایشان از من خیلی تعریف كردهاند. آن تاجر هم گفته بود مال زیادی در اختیار من میگذارد و مایل است كه دخترش را هم به عقد من در آورد. از آن زمان به بعد، به بركت دعای حضرت حجت عجّلاللهفرجه شرایط زندگیم كاملاً تغییر كرد.
📌ما هم به اماممان عرض میكنیم:
آقا جان! یقین داریم با دعای وجود مقدس شما، در زندگیمان فتح المبین صورت میگیرد.
تمنا میكنیم با وجود همه بیلیاقتیها و ناشایستگیهایمان ، وكالت ما را هم بپذیرید و برای ما هم دست به دعا بردارید.
🖋استاد بروجردی
#امام_زمان
کانال داستان و پند
☀️@Dastan1224
✳ آن چای را با دست خودم ریخته بودم...
🔻 مرحوم حجتالاسلام والمسلمین سید محمد کوثری، پیرغلام حضرت اباعبدالله علیهالسلام که مداحی و نوحهسرایی او در محضر امام راحل(ره)شهرت ویژهای دارد، نقل میکند که؛ یکی از روزهای ماه محرم برای حضور در مراسم عزاداری از خانه خارج شدم. در میانه راه کودکانی را دیدم که موکب کوچکی زده بودند و اصرار کردند برایشان روضه بخوانم. اول قبول نکردم ولی با اصرار آنها به موکبشان وارد شدم و روی منبری که با رویهم گذاشتن آجر ساخته بودند نشستم و چند بیتی برایشان خواندم. برایم چای آوردند و من که از نوشیدن آن اکراه داشتم، بیآنکه متوجه شوند، چای را در گوشهای ریختم و با تشکر از کودکان خداحافظی کردم و به سراغ مجالس عزای معتبری که وعده داده بودم رفتم.
مرحوم کوثری میگوید؛ آن شب وقتی به خانه رسیدم، دیروقت بود و با خستگی به خواب رفتم. در عالم رؤیا حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها را دیدم که روی به من کرده و فرمودند:
ـ «آقای کوثری! تنها روضهای که از تو قبول شد، همان چند بیتی بود که برای آن کودکان خواندی».
و در ادامه گفتند:
ـ «چرا آن چای را دور ریختی؟ من آن چای را با دست خودم برایت ریخته بودم».
📚روزنامه کیهان | گفت و شنود 4 مرداد 1402
کانال داستان و پند
☀️@Dastan1224
#سلام_امام_زمانم💚
🔹️السَّلاَمُ عَلَيْكَ
يَا اِبْنَ اَلْأَقْمَارِ اَلسَّاطِعَةِ...
🍃سلام بر تو ای فرزند ماههای روشنیبخش...
🔹️سلام بر تو و بر روزی که شبتیره چشمهای ما، به ماه رویتو روشن میگردد.
📚 صحیفه مهدیه،زیارت حضرت صاحبالامر در سرداب مقدس، ص610
#امام_زمان
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
⚜@p_Mahdavi
چشم به راهان مهدی (عج)
عاشق که شدی،خطا نباید بکنی
حتی به خودت جفا نباید بکنی
حالا که شدی چشم به راه مهدی
جز بر نظرش کار نباید بکنی
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
✨شبت بخیر آقای خوبی ها✨
⚜@p_Mahdavi