eitaa logo
جهاد تبیین ✌️
303.4هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
6.6هزار ویدیو
19 فایل
💫🌟بزرگترین کانال جهاد تبیین 🌟💫 📢 #جهاد_تبیین یعنی قبل از دشمن، شما محتوای صحیح را درست کنید. #امام_خامنه_ای معرفی کانال ارسال عدد۱۹ به ۳۰۰۰۱۵۱۵ حساب مشترک پاسخگویی @jahad_tabein_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
در راستای جهاد تبیین و بیان واقعیت های رژیم پهلوی بنا داریم کتاب که نگاهی نو به یادداشت های دارد را با هم مرور کنیم. اما چرا علم؟!! 👇👇👇
قسمت اول چرا عَلَم؟!! اسدالله علم پس از ازدواج ، به دلیل آنکه همسرش خواهرشوهر اشرف پهلوی بود ، ارتباط تنگاتنگی با دربار پهلوی برقرار کرد و با محمدرضا نیز که کما بیش هم سن خودش بود، مستقیما آشنا شد؛ اما آنچه به ارتباط آن دو انسجام و صمیمیت بسیاری بخشید، مسئولیتی بود که وی سالها بعد در مقام نخست وزیر در ماجرای ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ داوطلبانه بر عهده گرفت و فرمان قتل عام تظاهرکنندگان را در این روز صادر کرد. عَلَم بارها در خاطراتش به این ماجرا اشاره کرده و از جمله در صحبت های خود با شاه این موضوع را پیوسته به وی خاطرنشان ساخته است ؛ به طور نمونه در خاطرات روز ۲ بهمن ۵۱ علم از آن واقعه طی گفت وگویی دوجانبه با محمدرضا سخن به میان آورده است: مگر وقتی غلام، نخست وزیر بود و آن همه اغتشاشات داشتیم و بلوای تهران سه روز طول کشید، ما آنها را و آخوندها را برای همیشه له نکردیم؟! غیر از اعلیحضرت همایونی، که مرا تقویت می فرمودید، دیگر چه کسی بود ؟! فرمودند هیچ کس... عرض کردم صبح پانزدهم خرداد خاطر مبارک هست که من در دفترم نشسته بودم و خمینی را گرفته بودیم و بلوا شروع شده بود. به من تلفن فرمودید که چه میکنی؟ عرض کردم می زنم و جسارت کردم؛ برای اینکه اعلیحضرت را قدری بخندانم، عرض کردم اول و آخر آن ها را پاره میکنم؛ چون راه دیگری نیست... اگر کار من احیاناً پیش نرفت ، مرا به جرم آدمکشی بگیرید و محاکمه کرده و دار بزنید تا خودتان راحت بشوید و راه نجاتی برای اعلیحضرت باشد و اگر هم پیش رفت،برای همیشه پدرسوختگی و آخوند بازی و تحریک خارجی را تمام کرده ایم ... فرمودند من هم خدمات تو را هرگز از یاد نمی برم.» بی تردید پس از ماجرای ۱۵ خرداد،روابط علم و شاه وارد مرحله جدیدی شد،به ویژه با انتصاب وی به وزارت دربار در آذر ۱۳۴۵ هیچ شخص دیگری را نزدیک تر از وی به محمدرضا نمی توان یافت. از سوی دیگر این نکته را نباید فراموش کرد که عَلَم از این پس با به دستگیری سکان دربار پهلوی و داشتن روابطی فراتر از وزیر دربار با شاه،از مخفی ترین مسائل و اسرار شاه و خاندان پهلوی و نیز مسائل و موضوعات ریز و درشت کشور آگاه بود؛ به عبارت دیگر حوزه اطلاعات وی به حدی وسیع بود و مسائل متنوعی را شامل می‌شد که یقیناً دانسته های هیچ یک از مقامات سیاسی و نظامی پهلوی نمی‌تواند با آن قیاس شود؛ به همین دلیل این خاطرات در شناخت دوران پهلوی جایگاهی والا دارد. 📚، سید محمدحسین راجی ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛
قسمت دوم: وضعیت طبقه حاکم در نگاه عَلَم شناخت طبقه حاکمه ، به منزله مسئولان اجرای امور و داشتن نقش کلیدی در سرنوشت مردم ، اهمیت بسزایی دارد. شناخت نسبی آنان با مطالعه خاطرات عَلَم تا حدودی میسر می شود . نگاه عَلُم به خود و همتایانش به شدت منفی و بلکه سیاه است. وی در یادداشت هایش با ناسزاگویی و دشنام به طبقه حکومتگر که بر تعلق خود به این طبقه تأکید مکرر دارد ، توجه مخاطبان را به خود جلب کرده است. عبارات و واژه هایی که او برای توصیف خود و دیگر افراد طبقه حکومتگر به کار گرفته،به گونه ای است که اگر به طور مستقل و جدا از کتاب یادداشت های وی ، به چشم بخورند، چه بسا اظهارنظر سرسخت ترین مخالفان پهلوی دربارهٔ این رژیم به حساب آیند. نمونه هایی از این عبارات،گویای عمق تنفر نهفته در روح و روان عَلَم از دربار است: « شنبه ۲۶ بهمن ۱۳۴۷ : وای که طبقه حاکمه چقدر فاسد و پلید است و چگونه انسان را تحمیق میکند و وقت انسان بی نتیجه به این شیطنت ها و پدرسوختگی ها صرف می شود.» خاطرات علم ج 1 ص 131 « پنج شنبه ۸ اسفند ۱۳۵۳ : صبح ملاقات های منزل جانکاه بود؛ چون همه از طبقه لاشخور حاکمه ( طبقه خودم ) بودند و هرکس به منظور جلب جلب منفعتی آمده بود . واقعا کسل شدم.» خاطرات علم ج 4 ص393 «پنج شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۵۳ : صبح باز لاشخورها به سراغ من آمده بودند که از سفره گسترده تازه ، متمتع باشند . واقعاً جانکاه است ، این مردم چقدر رنگ ، عوض می کنند و به این مقام ها چسبیده اند!»جلد 4 ص 401 ادامه دارد... 📚، سید محمدحسین راجی ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛
قسمت سوم: در قسمت گذشته در مورد طبقه حاکم از زبان علم گفته شد و ادامه این ماجرا از خاطرات علم « سه شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۵۳ : مطابق معمول ، منزل من پر از ارباب رجوع و به خصوص طبقه خودم ، یعنی لاشخورها ، بود . » جلد 4 ص 407 «پنج شنبه ۱۲ دی ۱۳۵۳ : طبقه به اصطلاح ممتازه یا به قول من فاسد،که خودم هم جزء آنها هستم ، از روی طمع ورزی تقاضا دارند و بی حد و حصر ! » ج 4 ص362 « سه شنبه ۱ بهمن ۱۳۵۳ : واقعاً تمام کارها مسخره اندر مسخره اندر مسخره است ! به قدری افراد،کوچک فکر می کنند و به قدری در همه کارها قصد ریا و تظاهر در بین است که تمام محور چرخ کارهای کشور این است ... همیشه باید بگویم که من خودم را در ردیف همین کارکنان شاه می دانم ؛ یعنی خودم هم مسخره هستم.» ج4 ص378 « شنبه ۱۶ آذر ۱۳۵۳ : عرض کردم در قضیه فرودگاه حقیقت این است که از اولین ساعت سانحه،شهردار خودش را رساند و بیش از همه کار کردفرمودند : بچه خونگرم و کاری است.نمی دانی چه قدر دولت می خواست او را عوض کند.من اجازه ندادم.این معنی ندارد که هرکس هر گُهی دلش بخواهد ، بخورد. عرض کردم به نظر می رسد نیک پی ، شهردار ، مرد درستی باشد،فرمودند خودش مرد بسیار درستی هم هست. چیزی که هست،دستگاه شهرداری خیلی فاسد است و گویا هیچ کاری بدون واسطه نمی گذرد. شهردار هنوز نتوانسته در این زمینه کاری بکند.» ج 4 ص320 ادامه دارد.... 📚، سید محمدحسین راجی ┏━━ °•🖌•°━━┓ @jahad_tabein ┗━━ °•🖌•°━━┛