eitaa logo
جهاد تبیین🇮🇷
220 دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
4هزار ویدیو
161 فایل
سلام رفقا🙏🏻 اینجا قراره به بخشی از مسئولیتم در جهاد تبیین که آقاجان مون آسدعلی آقا خامنه ای{حفظه الله} فرمودن هریک از ما به اندازه خودمون مسئول هستیم، عمل کنم، لطفا با من همراه باشید🙏🏻 #روشنگری #تربیت_دینی #تربیت_سیاسی راه ارتباطی👇🏻 @ali_ziyaie
مشاهده در ایتا
دانلود
جهاد تبیین🇮🇷
⏱️⏱️⏱️ زمان شرکت تو دور دوم مسابقه تموم شد ۶ عزیز تو این دوره شرکت کردن که ان شاالله تو همین ۲-۳ ر
با پاسخ دیرهنگام دو بزرگوار تعداد دقیق شرکت کننده های در مسابقه کتابخوانی که درباره نازنین هست به ۸ نفر افزایش پیداکرد🙏🏻💐
majid-shahriari2.jpg
125.1K
دیشب یکی از همشهریان اسطوره زندگیم ، از زنجان در مسابقه ثبت نام کرد، از این بابت بی اندازه خوشحالم و به فال نیک میگیرم❤🇮🇷🙏🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خب همونطور که در جریانین امروز سالروز شهادت مدافع حریم اهلبیت«علیه السلام» عزیز هست امروز به همین مناسبت ایشون رو بیشتر بشناسیم💚👌🏻 موافقین؟
جهاد تبیین🇮🇷
خب همونطور که در جریانین امروز سالروز شهادت مدافع حریم اهلبیت«علیه السلام» #شهید_مرتضی_عطایی عزیز هس
این هم بُرشی از کتاب تقدیم نگاه گرانقدرتون، پول هرچقدرم باشه جای عزیز آدم رو نمیگیره و نمیتونه جای خالیش رو پر کنه 🥺 تو این بخش از کتاب ابوعلی درباره این صحبت میکنه... 🌱🤍 👈🏻عضو شوید @jahad_tabiin_rahbari
ببینید عزیز چطور زیرکانه و بالطافت تجربه دوستی را تشبیه میکنن به رفتار ما با 👇🏻👇🏻
جهاد تبیین🇮🇷
ببینید #حاج_میرزااسماعیل_دولابی عزیز چطور زیرکانه و بالطافت تجربه دوستی را تشبیه میکنن به رفتار ما ب
پدری چهار تا بچه را گذاشت توی اتاق و گفت این‌جا‌ را مرتب کنید تا من برگردم خودش هم رفت پشت پرده! از آن‌جا نگاه می‌کرد می‌دید کی چه کار می‌کند، می‌نوشت توی یک کاغذی که بعد حساب و کتاب کند یکی از بچه‌ها که گیج بود، حرف پدر یادش رفت، سرش گرم شد به بازی. یادش رفت که آقاش گفته خانه را مرتب کنید یکی از بچه‌ها که شرور بود شروع کرد خانه را به هم ریختن و داد و فریاد که من نمی‌گذارم کسی این‌جا را مرتب کند. یکی که خنگ بود، ترسید. نشست وسط و شروع کرد گریه و جیغ و داد که آقا بیا، بیا ببین این نمی‌گذارد، مرتب کنیم. اما آنکه زرنگ بود، نگاه کرد، رد تن آقاش را دید از پشت پرده، تند و تند مرتب می‌کرد همه‌جا را می‌دانست آقاش دارد توی کاغذ می‌نویسد هی نگاه می‌کرد سمت پرده و می‌خندید، دلش هم تنگ نمی‌شد😉 می‌دانست که آقاش همین ‌جاست توی دلش هم گاهی می‌گفت اگر یک دقیقه دیر‌تر بیاید باز من کارهای بهتر می‌کنم آن بچه‌ شرور همه جا را هی می‌ریخت به هم، هی می‌دید این خوشحال است، ناراحت نمی‌شود وقتی همه جا را ریخت به هم، آن وقت آقا آمد.... ما که خنگ بودیم، گریه و زاری کرده بودیم، چیزی گیرمان نیامد. او که زرنگ بود و خندیده بود، کلی چیز گیرش آمد... " زرنگ باش. خنگ نباش. گیج نباش " شرور که نیستی الحمدلله، گیج و خنگ هم نباش نگاه کن پشت پرده رد آقا را ببین و کار خوب کن خانه را مرتب کن، تا آقا بیاید... ❤🍃🤔 👈🏻عضو شوید @jahad_tabiin_rahbari
فصل دیگه ای از خاطرات جبهه رو باهم بشنویم😍👇🏻
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
این قسمت: مربوط به عملیات کربلای پنج شلمچه (مادر جانباز قطع نخاع، علیرضا برهانی نژاد) 🥺🙏🏻🌱🇮🇷 👈🏻عضو شوید @jahad_tabiin_rahbari