هدایت شده از 💚 به عشق مهدی فاطمه 💚
⭕️اون جوون دودستی بسته رو داد دست پزشکیان، و پزشکیان بیادبانه پرت کرد پشت سرش!
یاد شهید رئیسی افتادم که حتی حاضر نشد یک غیرهموطن براش یه چتر نگه داره!!!
هنوز مونده بفهمیم چه کسی رو از دست دادیم…
جهاد تبیین🇮🇷
⭕️اون جوون دودستی بسته رو داد دست پزشکیان، و پزشکیان بیادبانه پرت کرد پشت سرش! یاد شهید رئیسی افتا
آره بخدا
هنوز مونده بفهمیم...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شادی روح مطهر
شهید اقاابراهیم هادی صلوات 💚🌱
18.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
تو این چالش، شرکتکنندهها یکی از عکسهاشون با یه عزیز از دسترفته رو بازسازی کردن و نتیجه، لحظههایی شد که یادمون میندازه چقدر باید قدر همدیگه رو بدونیم❤️
#جهاد_تبیین 👈🏻عضو شوید
@jahad_tabiin_rahbari
mojir-basim (1).mp3
4.47M
هدیه به روح مطهر قهرمان زندگیم
#شهید_محمدجواد_تندگویان💚🌹
شادی روح مطهرش صلوات
حتماً تاحالا بارها قضیه ی #آشیخ_رجبعلی_خیاط {رضوان الله تعالی علیه} رو شنیدید اما یادآوری اش اول برا خودم و بعد برای شما خالی از لطف نیست👇🏻👇🏻
جهاد تبیین🇮🇷
حتماً تاحالا بارها قضیه ی #آشیخ_رجبعلی_خیاط {رضوان الله تعالی علیه} رو شنیدید اما یادآوری اش اول برا
داستان چشم برزخی دار شدن شیخ رجبعلی خیاط
سر و گوشش زیاد میجنبید. دخترخالهی رجبعلی را میگویم. عاشق سینه چاک پسرخاله اش شده بود. عاشق پسرخالهی جوان یک لاقبائی که کارگر سادهی یک خیاطی بود و اندک درآمدی داشت و اندک جمالی و اندک آبرویی نزد مردم. بدجوری عاشقش شده بود. آنگونه که حاضر بود همه چیزش را بدهد و به عشقش واصل شود.
رجبعلیِ معتقد و اهل رعایت حلال و حرام نیز چندان از این دخترخاله بدش نمی آمد، اما عاشق سینه چاکش هم نبود. دخترخالهی عاشق مترصد فرصتی بود تا به کامش برسد و رجبعلی را به گناه انداخته و نهایتا به وصال او نائل شود. و این فرصت مهیا شد!
آن هم در روزی که مادر رجبعلی غذای نذری پخته بود و مقداری از نذری را در ظرفی ریخته بود و به رجبعلی داده بود تا برای خاله اش ببرد. رجبعلی رسید به خانهی خاله، در زد؛ صدای دخترخاله بلند شد: «کیه؟» و گفت: «منم، رجبعلی» و صدای دخترخاله را شنید که میگوید: «بیا داخل رجبعلی، خالهات هم هست». رجبعلی وارد شد و سلام و علیکی با دخترخالهاش کرد و ناگهان متوجه شد که خبری از خاله نیست و دخترخاله در خانه تنهای تنهاست! تا به خودش آمد دید که پشت سرش درب خانه قفل شده و دخترخاله هم ….
با خودش گفت: «رجبعلی! خدا می تواند تو را بارها و بارها امتحان کند، بیا یک بار تو خدا را امتحان کن! و از این حرام آماده و لذت بخش به خاطر خدا صرف نظر کن». پس تأملی کرد و به محضر خداوند عرضه داشت: «خدایا! من این گناه را به خاطر رضای تو ترک می کنم، تو هم مرا برای خودت تربیت کن». و توسط پنجره از آن خانه فرار کرد و برگشت به خانهی خود تا استراحت کند. صبح از خواب بلند شد و از خانه به قصد مغازه خیاطی بیرون زد و با کمال تعجب دید خیابان پُر از حیوانات اهلی و وحشی شده است!! (چشم برزخی اش باز شده بود و با عنایت خداوند انسانهارو به صورت واقعی خودشون ((با توجه به اعمال و باطن انسان)) می دید. افرادی که دارای چشم برزخی یا به قولی چشم بصیرت می شوند چشم و گوششان خدایی شده و خیلی چیزها براشون مکشوف میشه. این لطف خداوند است که به دوستان خودش عطا میکنه مخصوصا کسی که تزکیه نفس داره و گاها در موقعیت های خاص که مورد آزمایش قرار میگیره بر نفس اماره غلبه میکنه. افرادی مثل مرحوم آیت الله بهجت و مرحوم علامه طباطبایی و مرحوم حسن زاده آملی و... در عصر معاصر دارای کرامت و چشم برزخی بودند)
آری! چشم برزخی رجبعلی در اثر چشمپوشی از یک گناهِ حاضر و آماده و به ظاهر لذیذ باز شده بود و این چشم پوشی، آغازی شد برای سیر و سلوک و صعود معنوی “شیخ رجبعلی خیاط” تا اینکه کسب کند مقامات عالیه معنوی را.
چه اکسیر ارزنده ای است این قاعده!! برای عارف شدن، نیاز نیست به چهل – پنجاه سال چله گرفتن و ریاضت کشیدن و نخوردن این غذا و ننوشیدن آن آشامیدنی. نه اینکه اینها بی اثر باشند، نه! اما “اصل” چیز دیگری است. بیهوده نبود که مرحوم بهجت تاکید میفرمودند بر این نکته که : راه واقعی عرفان “ترک گناه” است.
#خودسازی
#جهاد_تبیین 👈🏻عضو شوید
@jahad_tabiin_rahbari