فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"💍💕"
کلمہ ؏ـشق وقتی جان گرفت که نغمہے تکبیر پیامبر بلند شد الله اکبر … فاطمہ راضیاست مبارک باشد …^^🎉👏🏻'!
سالروزازدواجامامعلیعلیهالسلامو حضرتفاطمهزهراسلاماللهعلیهامبارک💛'!#ذی_الحجه 『 @jahadesolimanie 』
شهید جهاد مغنیه 🇵🇸
"💍💕" کلمہ ؏ـشق وقتی جان گرفت که نغمہے تکبیر پیامبر بلند شد الله اکبر … فاطمہ راضیاست مبارک باشد …
نعمت ازدواج چه برای پسر، چه برای دختر نعمت بزرگی است که خیلیها توجّه ندارند، اینکه خدای متعال به شما توفیق بدهد و کمک کند که همسر خوبی پیدا کنید، یکی از بزرگترین نعمت های الهی است.حضرت آقا فرمودن 🌸 #ذی_الحجه
[💍🏡]
اگر در انتخابهاتون رگ دست
بلندی قد، عضله بازو، فر بودن مو،
ته ریش و غیره معیاره، ازدواج نکنید !
بالاخره یک طلاق کمتر بهتر
به اندازه خودتون در کاهش آمار سهیم باشید!
🥀⃟♥️|#النکاحُسنتی
『 @jahadesolimanie 』
شهید جهاد مغنیه 🇵🇸
[💍🏡] اگر در انتخابهاتون رگ دست بلندی قد، عضله بازو، فر بودن مو، ته ریش و غیره معیاره، ازدواج نکنید
Naser Abdollahi- Mehr Ali O Zahra.mp3
10.69M
میرسدقصهبهآنجاکهعلیدلتنگ است میفروشدزرهیراکهرفیقجنگاست چهنیازیدگراینمردبهجوشندارد «ان یکاد»ازنفسفاطمهبرتندارد(:#ذی_الحجه✨
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"💕⛓"
جایی خوندم که میگفت :
وقتی باهاش آشنا شدم
احساس کردم بعد
از چند سال سفر طولانی
برگشتم خونه …
دقیقا همون آخیش از ته دل !
همون حس امن بودن !
همون حس راحتی …^^🌸
#ذی_الحجه
#ازدواج💍
『 @jahadesolimanie 』
•
•
رفتیم خواستگاری، دختره گفت:من خونه دارم ماشین دارم شغلم دارم جهیزیمم آماده ست.
به باباش گفتم حاجی خداوکیلی اینجوری خیلی زشته من خجالت میکشم ، ما میریم خونمون شما فردا بیاید خواستگاری من!😶😂
#ذی_الحجه
#ازدواج
#بخندمومن
『 @jahadesolimanie 』
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋
#بدون_تو_هرگز 3
🔹🔶💢🔶🔹
قسمت سوم: عقب نشینی اجباری!
🔶 چند روز به همین منوال می رفتم مدرسه ...
پدرم هر روز زنگ می زد خونه تا مطمئن بشه من خونه ام ... می رفتم و سریع برمی گشتم ... مادرم هم هر دفعه برای پای تلفن نیومدن من، یه بهانه میاورد ...
🔹 تا اینکه اون روز، پدرم زودتر برگشت ...
🔻 با چشم های سرخش که از شدت عصبانیت داشت از حدقه بیرون می زد ... بهم زل زده بود ...
💢 همون وسط خیابون حمله کرد سمتم ... موهام رو چنگ زد و با خودش من رو کشید تو ...
🔞 اون روز چنان کتکی خوردم که تا چند روز نمی تونستم درست راه برم ... حالم که بهتر شد دوباره رفتم مدرسه ... به زحمت می تونستم روی صندلی های چوبی مدرسه بشینم ... 😓
🔻 هر دفعه که پدرم می فهمید بدتر از دفعه قبل کتک می خوردم ... چند بار هم طولانی مدت زندانی شدم ... اما عقب نشینی هرگز جزء صفات من نبود ... 😤
💢 بالاخره پدرم رفت و پرونده ام رو گرفت ... وسط حیاط آتیشش زد ... هر چقدر التماس کردم ...
نمرات و تلاش های تمام اون سال هام جلوی چشم هام می سوخت ...
هرگز توی عمرم عقب نشینی نکرده بودم اما این دفعه فرق داشت ...🔥
🔶 اون آتش داشت جگرم رو می سوزوند ... تا چند روز بعدش حتی قدرت خوردن یه لیوان آب رو هم نداشتم ... خیلی داغون بودم ...😭
💢بعد از این سناریوی مفصل، داستان عروس کردن من شروع شد ...
اما هر خواستگاری میومد جواب من، نه بود ... و بعدش باز یه کتک مفصل ...
علی الخصوص اونهایی که پدرم ازشون بیشتر خوشش می اومد ...
🔹ولی من به شدت از ازدواج و دچار شدن به سرنوشت مادر و خواهرم وحشت داشتم ...
ترجیح می دادم بمیرم اما ازدواج نکنم ... 😞
✅ تا اینکه مادر علی زنگ زد....
📝 (نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ 」
شکر در سختی ها 23.mp3
11.58M
#شکر_در_سختی_ها 23
هُنَـــر واقعیِ تو ؛
اداره یروزهای طوفـ🌪ـانی زندگیته!
هوشیار باش؛ طوفان، نابودت نکنه❗️
باید قلبتـ❤️ـو به یه طنابِ محکم ببندی؛
تا با سَر زمین نخوری
「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ 」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•🎬•
اگه سعی کنی یک گناه رو ترک کنی یک قدم پیش رفتی و خدا ده قدم به سمتت میاد
و ترک گناهان بعدی برات راحتر میشه... 🚶♂
『#استادرائفیپور🎙』
✨#چله_خودسازے
•🎞•jaʜᴀd ³¹³
•°
امیرالمومنینعلی(ع) میفرمایند:
زمین گنجینههای درونش را برای
حضرتمهدی(عج) بیرون خواهد ریخت...
و او عدالت را به شما نشان خواهد داد..
السلامعلیڪیاخلیفةاللهفےارضھ..✋🏻-
#سلامباباجان♥️🌿''
🧡°`⛅️^^!
『 @jahadesolimanie 』
🥀⃟🪴
درمسلخعشقجزنکورانکشند،
روبهصفتانزشتخودرانکشند!
گرعاشقصادقے،زمردننہراس
مرداربودهرآنکهاورانکشند :)
#روزتون_شہدایۍ🌸🌱
#شهیدجھادعمادمغنیه🌤!>
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ 」
'💌'
امامصادقعليهالسلام :كسى كه به اوضاع زمان خود آگاه باشد ، گرفتار هجوم اشتباهات نمىشود. 📚
تحفالعقول،ص۳۵۶🥀⃟♥️|#حدیثعشق 『 @jahadesolimanie 』
•
•
امامعلی علیهالسلام با اون
روح فوووقالعاده قدرتمندش✨
با اون هوای نفسی که رسما
لهش کرده بود👊🏿
به زن نامحرم حتی سلامم
نمیکردند (انقدرمحتاطبودند).
اونوقت طرف با اون
هوای نفس قلدرش⛓
با اون روح ضعیفش
توقع داره با دختر نامحرم
راحت چت کنه و نفسش
گولش نزنه😐‼️
خدایی این همه اعتماد به نفس چجوری تو وجود بعضیا جا شده؟!😐😂 اینو یادت باشه: توی اینجور مسائل هر چی به خودت مطمئنتر باشی محکم تر زمین میخوری✋🏿❕ اتفاقا این اعتماد داشتن ، ضعیف بودن رو نشون میده چون کسی که قدرتمنده به این سادگیا گول نفسش رو نمیخوره و بهش اعتماد نمیکنه … !#نهبهروابطحرام❌ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 「ⓙⓐⓗⓐⓓ」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•
•
#امامخامنهاے :
به رقیبتون تهمت و افترا نزنید ،
حتی غیبت هم نکنید ؛
این یک وظیفه است
برای سلامت انتخابات!
#انتخابات🗳
『 @jahadesolimanie 』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⊰🥀⊱
خدايا
دلم تنگ است
هم جاهلم هم غافل
نہ در جبهۂ سخت، مےجنگم
نہ در جبهۂ نـرم !!!
كربلاے حسين علیهالسلام
تماشاچی نمیخواهد !
يا حقـــــے يا باطــــل …
راستی من کجا هستـم ؟
#شهیدانه♥️"
#سالروز_شہادت🕊"
#شهیدعباسدانشگر🌦"
「➜• jαнαdeѕolιмαɴιe 」
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋
#بدون_تو_هرگز 4
"خواستگاری"
🔹 به خدا توسل کردم و چهل روز روزه نذر کردم ...
التماس می کردم
خدایا! تو رو به عزیزترین هات قسم ... من رو از این شرایط و بدبختی نجات بده ...
😭🙏
علی الخصوص که پدرم قصد داشت هر چه زودتر از دست دختر لجباز و سرسختش خلاص بشه!
🔺تا اینکه مادر علی زنگ زد و قرار خواستگاری رو گذاشت.
شب که مادرم به پدرم گفت، رنگ صورتش عوض شد! 👺
طلبه هست؟!
آخه چرا باهاشون قرار گذاشتی؟!😤
ترجیح میدم آتیشش بزنم اما به این جماعت ندم!😠
مثل همیشه داد می زد و اینها رو می گفت.
مادرم هم بهانه های مختلف می آورد
🔹آخر سر قرار شد بیان که آبرومون نره ... اما همون جلسه اول، جواب نه بشنون!
ولی به همین راحتی ها نبود.
من یه ایده فوق العاده داشتم.
🔺 نقشه ای که تا شب خواستگاری روش کار کردم...😏
به خودم گفتم ،خودشه هانیه 👌
این همون فرصتیه که از خدا خواسته بودی👌🏼
از دستش نده ...
🔹علی، جوان گندم گون، لاغر و بلندقامتی بود.
🔹نجابت چهره اش همون روز اول چشمم رو گرفت...
کمی دلم براش می سوخت اما قرار بود قربانی نقشه من بشه!😏
یک ساعت و نیم با هم صحبت کردیم ...
وقتی از اتاق اومدیم بیرون ...
مادرش با اشتیاق خاصی گفت ...
به به ... چه عجب ... 😃
هر چند انتظار شیرینی بود اما دهن مون رو هم می تونیم شیرین کنیم یا ...؟؟؟؟
‼️مادرم پرید وسط حرفش ...
حاج خانوم، حالا چه عجله ایه!🤗
اینا جلسه اوله همدیگه رو دیدن!
شما اجازه بدید ما با هم یه صحبت کنیم بعد ...
💢 ولی من تصمیمم رو توی همین یه جلسه گرفتم!👌🏼
گفتم، اگر نظر علی آقا هم مثبت باشه، جواب من مثبته!😍
این رو که گفتم برق همه رو گرفت!!!
😳😱
💢 برق شادی خانواه داماد رو!
💢 برق تعجب پدر و مادر من رو!
پدرم با چشم های گرد، متعجب و عصبانی زل زده بود توی چشم های من ... 😡
و من در حالی که خنده ی پیروزمندانه ای روی لب هام بود بهش نگاه می کردم!😏
✔️می دونستم حاضره هر کاری بکنه ولی دخترش رو به یه طلبه نده ..
📝(نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ 」
•°
مقصود تویی و جز تو هیچ است...
السلامعلیڪیاخلیفةاللهفےارضھ..✋🏻-
#سلامباباجان♥️🌿''
🧡°`⛅️^^!
『 @jahadesolimanie 』