•°
السَّلامُ عَلَيْكَ یَا عَیْنَ اللّٰهِ في خَلْقِهِ
سلام بر تـو ای دیده خـدا
در میانِ مخلوقاتش .. !
السلامعلیڪیاخلیفةاللهفےارضھ..✋🏻-
#سلامباباجان♥️🌿''
🧡°`⛅️^^!
『 @jahadesolimanie 』
🥀⃟🪴
تنصرإمامزمانك،وتروحتجهزحالك انكتنصرإمامزمانك.امام زمانت را یارے کن و خود را به گونه اے آماده کن که یارے کننده امام زمانت باشی ! #روزتون_شہدایۍ🌸🌱 #شهیدجھادعمادمغنیه🌤!> - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - 「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ 」
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
{🌦🥀}
کعبه هنوز در فراق تو
از ناودان طلایش اشك میریزد …!
🌸⃟☂|#صـاحبنـا✨
『اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج』
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋
رمان شب #بدون_تو_هرگز 16
🌹 ایمان واقعی
🔹علی سکوت عمیقی کرد ...
- هنوز در اون مورد تصمیم نگرفتیم ... باید با هم در موردش صحبت کنیم، اگر به نتیجه رسیدیم شما رو هم در جریان قرار میدیم.☺️
💢 دیگه از شدت خشم، تمام صورت پدرم می پرید ... و جمله ها بریده بریده از دهانش خارج می شد ...
- اون وقت ... تو می خوای اون دنیا ... جواب دین و ایمان دختر من رو پس بدی؟ ...😠
🔸 تا اون لحظه، صورت علی آروم بود ...
اما حالت صورتش بدجور جدی شد ...
- ایمان از سر فکر و انتخابه ... مگه دختر شما قبل از اینکه بیاد توی خونه من حجاب داشت؟ 😒
من همون شب خواستگاری فهمیدم که چون من طلبه ام، چادر سرش کرده... ایمانی که با چوب من و شما بیاد، ایمان نیست.
🌷 آدم با ایمان کسیه که در بدترین شرایط، ایمانش رو مثل ذغال گداخته ... کف دستش نگه می داره و حفظش می کنه ... ایمانی که با چوب بیاد با باد میره ...
⭕️ این رو گفت و از جاش بلند شد ... شما هر وقت تشریف بیارین منزل ما...قدمتون روی چشم ماست.
عین پدر خودم براتون احترام قائلم...اما با کمال احترام ... من اجازه نمیدم احدی توی حریم خصوصی خانوادگی من وارد بشه ...☺️
💢 پدرم از شدت خشم، نفس نفس می زد ... در حالی که می لرزید از جاش بلند شد و رفت سمت در ...
- می دونستم نباید دخترم رو بدم به تو ... تو آخوند درباری!!! در رو محکم بهم کوبید و رفت...💢
🔹پ.ن: راوی داستان در این بخش اشاره کردند که در آن زمان، ما چیزی به نام مانتو یا مقنعه نداشتیم ... خانم ها یا چادری بودند که پوشش زیر چادر هم براساس فرهنگ و مذهبی بودن خانواده درجه داشت ...
یا گروه بسیار کمی با بلوز و شلوار، یا بلوز و دامن، روسری سر می کردند ... و اکثرا نیز بدون حجاب بودند ...
⭕️ بیشتر مدارس هم، دختران محجبه را پذیرش نمی کردند. علی برای پذیرش من با حجاب در دبیرستان، خیلی اذیت شد و سختی کشید ...
📝(نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ 」
💛🌼^^
بی سنگ ترازوی علی
سود ، زیان است !
٤#روزتاعیدسعیدغدیرخم
『 @jahadesolimanie 』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
•🌴•
.
عمل جراحی زیبایی💉🩸!
#احکامبهزبانساده💕
.
°https://t.me/ahkam_tv3
 ̄ ̄ ̄ ̄ ̄ ̄ ̄ ̄ ̄ ̄ ̄ ̄
|..𝕛𝕒𝕙𝕒𝕕𝕖𝕤𝕠𝕝𝕚𝕞𝕒𝕟𝕚𝕖..⏎
شکر در سختی ها 34.mp3
7.04M
#شکر_در_سختی_ها 34
جـ🍀ـوانی؛
پُر سرعت ترین دوران، برای رسیدن به کمالِ انسانی ست !
✔️زیـرا؛
آسون تر میشه،از خُلق های بَد، رها شد!
نذار جوانیت، به خواب بگذره؛
این بزرگترین مصیبته
「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ 」
هدایت شده از شهید جهاد مغنیه 🇵🇸
کربلاییمجتبی_رمضانی_آسمونا_بازم_آیینه_بندونه_.mp3
4.53M
< 🎂🎈>
مژده بدید شب شادی شد
ابن الرضا اَبَالهادی شد 😍🎉'!
#میلاد_امام_هادی
『 @jahadesolimanie 』
•°
طبیب ها همه ما را جوابمان کردند،
فقط ظهور تو آقا علاج بیماریست ..!
السلامعلیڪیاخلیفةاللهفےارضھ..✋🏻-
#سلامباباجان♥️🌿''
🧡°`⛅️^^!
『 @jahadesolimanie 』
🥀⃟🪴
از من اثرے نیـست ڪه جاماندهام...امّا؛
هرجآ ڪه نظر میڪنم از تو اثرے هست...
#روزتون_شہدایۍ🌸🌱
#شهیدجھادعمادمغنیه🌤!>
- - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ 」
[💍🏡]
لطفا دو شخصیته باشید !
با عشق تان جوری باشید
که با کسی نیستید …
با همه جوری باشید که
با عشق تان نیستید …!
همین تفاوت از شما
در عشق اسطوره میسازد !
🥀⃟♥️|#النکاحُسنتی
『 @jahadesolimanie 』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
< 🎂🎈>
#امام_هادی💚
بی تو بهار قسمت مردم نمیشود
هادی اگر تویی کسی گم نمیشود
#میلاد_امام_هادی🎉
『 @jahadesolimanie 』
💛🌼^^
با مهر حیدر است که
عالم بنا شده
دنیای بی ولای علی
پوچ و بی بهاست …!
۳#روزتاعیدسعیدغدیرخم
『 @jahadesolimanie 』
🦋💐💚💐 💐💚💐🦋
رمان شب #بدون_تو_هرگز 17
"ثبات قدم"
🔹مثل ماست کنار اتاق وا رفته بودم ... نمی تونستم با چیزهایی که شنیده بودم کنار بیام ...
🔸نمی دونستم باید خوشحال باشم یا ناراحت ... تنها حسم شرمندگی بود ... از شدت وحشت و اضطراب، خیس عرق شده بودم ...😰
🔸چند لحظه بعد، علی اومد توی اتاق ... با دیدن من توی اون حالت حسابی جا خورد ...
🌷 سریع نشست رو به روم و دستش رو گذاشت روی پیشونیم ...
- تب که نداری؟
ترسیدی این همه عرق کردی ... یا حالت بد شده؟😥
بغضم ترکید ... نمی تونستم حرف بزنم ...
خیلی نگران شده بود ...
- هانیه جان ... می خوای برات آب قند بیارم؟ ...
🔸 در حالی که اشک مثل سیل از چشمم پایین می اومد ... سرم رو به علامت نه، تکان دادم ...
- علی ...
- جان علی؟ ...
- می دونستی چادر روز خواستگاری الکی بود؟ 😢
لبخند ملیحی زد ... چرخید کنارم و تکیه داد به دیوار ...
- پس چرا؟
چرا باهام ازدواج کردی و این همه سال به روم نیاوردی؟😓
- یه استادی داشتیم ... می گفت زن و شوهر باید جفت هم و کفو هم باشن تا خوشبخت بشن ...
🌷 من، چهل شب توی نماز شب از خدا خواستم ... خدا کفو من و جفت من رو نصیبم کنه و چشم و دلم رو به روی بقیه ببنده ...☺️
سکوت عمیقی کرد ...
- همون جلسه اول فهمیدم، به خاطر عناد و بی قیدی نیست ...
تو دل پاکی داشتی و داری ...
مهم الانه ... کی هستی ... چی هستی ... و روی این انتخاب چقدر محکمی...
🔸 و گرنه فردای هیچ آدمی مشخص نیست ... خیلی ها حزب بادن ... با هر بادی به هر جهت ...
مهم برای من، تویی که چنین آدمی نبودی ...
🔸راست می گفت ... من حزب باد و ... بادی به هر جهت نبودم ...
اکثر دخترها بی حجاب بودن ... منم یکی عین اونها...
🔹 اما یه چیزی رو می دونستم ... از اون روز ... علی بود و چادر و من...
📝(نوشته همسر وفرزند شهید سیدعلی حسینی)🥀
「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ 」
شکر در سختی ها 35.mp3
7.81M
#شکر_در_سختی_ها 35
مصیبت،فقط از دست دادن یه عزیز،
یا مشکلاتِ مادی و...نیست❗️
✔️اینکه نیمه هایِ راه،
به چیزی مشغول بشی
و راهو گم کنی؛یه مصیبت بزرگه.
اونوقت میوه نشده، از دنیا میری
「➜•ᴊᴀʜᴀᴅᴇsᴏʟɪᴍᴀɴɪᴇ 」