#سیره_شهدا 🍃🌼🍃
نامش را فراموش كردم ، اما پسری سيزده ساله بود كه پدرش راننده بود و در يك سانحه از دنيا رفت. ابراهيم خیلی مراقب اين پسر بود. برايش خرج می كرد ، او را باشگاه برد و وقتش را پر كرد بعد متوجه شد كه اينها مستأجر هستند و چند ماهی است اجاره منزلشان عقب افتاده .
روز بعد همان پسر در جمع ما گفت ، خدا اين همسايه روبرویی ما رو حفظ كن ، تموم اجاره های عقب افتاده را پرداخت كرد و به صاحبخانه ما گفته كه از اين به بعد اجاره ها را او پرداخت می كند !
او خوشحال بود و ابراهيم هم ساكت ، اما من می دانستم كه ابراهيم با همسايه صحبت كرده و هزينه ها را پرداخت كرده!!
خدای ابراهیم فرموده است ،
فَأَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَرْ
و اما ( به شکرانه این همه نعمت كه خدا به تو داده ) یتیم را خوار و رانده و تحقیر مکن.... (ضحی/9)
#شهیدابراهیم_هادی
📕 خدای خوب ابراهیم
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#سیره_شهدا 🌸🍃
در سال 60 در منطقه خسرو آباد ، قرار شد روی ماشین های مهندسی موجود کار شود تا اگر عیبی دارند مشخص شود .
من با یک بلدوزر شروع به کار کردم ، منطقه باتلاقی بود و بلدوزر در باتلاق گیر کرد و خاموش شد ، من آن را رها کردم ،
حسن که فرمانده مهندسی بود از راه رسید و گفت باید باطری دستگاه دیگر را روی آن ببندیم ، در حال بالا بردن باطری ، ناگهان از دستم رها شد و روی انگشت حسن افتاد و به شدت زخمی شد !
انتظار برخورد شدید از او داشتم ، ولی حسن فقط گفت باید به کار ادامه دهیم.....
#شهیدحسن_منصوری
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#سیره_شهدا 🍃🌼🍃
تمام امکاناتی که سرلشگر پاسدار شهید باقری در دنیا داشت ، اتاق کوچکی در منزل اجاره ای یکی از پاسداران بود و یک زیلو که به اصرار آشنایان برای پوشاندن کف اتاقش خریده بود و دو پتو و چند تکه ظرف و کارتونی پر از کتاب و چند دست لباس برای تنها فرزند پنج ماهه اش و کمی مواد مورد نیاز یک زندگی ساده و بی آلایش.
سردار غلامعلی رشید می گوید ،
شب بعد از شهادتش رفتیم دزفول به اتاقی که در آن زندگی می کرد ، اتاق کوچکی بود ،
وقتی وضع اتاق را دیدم گریه ام گرفت ، نمی شد آن همه بزرگی و مردانگی را دید و با این زندگی مقایسه نکرد و اشک نریخت...
#سردلرشهیدحسن_باقری
📕 زندگی به روایت شهدا ص 25
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#سیره_شهدا 🌸🍃
بعد از عملیات رمضان ، بین بچه های گردان های اراک و قم اختلاف پیش آمد .
بعضی می گفتند ، آقا مهدی قمی است و طرف دار قمی هاست !! ، تا جایی که چند نفر دستور آقا مهدی را اجرا نکردند و در عملیات تخلف کردند .
آقا مهدی نامه ای به دادستان نوشت و افراد متخلف را به قرار کربلا فرستاد و گفت ، هر حکمی دادند ، اجرا کنید .
در میان محکومان یکی بود که نه تنها قمی بود یلکه از نزدیکان آقا مهدی بود ، ولی ایشان حاضر نشد از او طرفداری کند .
من شاهد اجرای عدالت آقا مهدی بودم.....
#شهیدمهدی_زین_الدین
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#سیره_شهدا 🍃🌼🍃
قبل از انقلاب اگه کسی رساله ی امام داشت دستگیرش می کردند.
اما حاجی رساله ی امام رو در منزل نگه داری می کرد.
حاجی سرباز امام بود و براش مهم نبود کجا باشه !
خادم بچه ها در شهر سوسنگرد و در خط مقدم بود ،
یه روز سنگر می ساخت و یه روز در منبر بچه ها رو نصیحت میکرد.
در شروع جنگ به بچه های ستاد سوخت کمک می کرد و نفت رو به در خونه ها می برد !
حاجی اون موقع دو برابر سن ما رو داشت ولی میومد و زیر نظر ما کار می کرد و اصلا ابایی از کار کردن نداشت.
وقتی قرار بود در شب های انقلاب از جان و اموال مردم حفاظت کنه نگهبانی می داد.
خوب یادمه در روز های اول انقلاب هم به کمک خیرین برای مردم مستضعف خونه می ساخت و در قبالش هم پولی دریافت نمی کردند....
#شهیدحبیب_الله_ترابی_دامغانی
📕 تفسیر روی داربست
🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹
🔰 کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#سیره_شهدا🌷🍃
امام خمینی (ره) فرموده بودند ، برای تزکیه نفس ، روزای دوشنبه و پنجشنبه روزه بگیرید ،
حسین خیلی تلاش کرد تا حرف امام توی گردان عملی بشه .
اسامی کسانی که می خواستند روزه بگیرند رو نوشت ، خودش هم توی اون شرایط سخت آموزشی ، براشون سحری و افطاری آماده میگردد .
کم کم دیگران هم تشویق به روزه گرفتن و کمک به حسین شدند .
به برکت زحماتش توصیه اخلاقی امام توی گردان ، عملی شد ...
#سردارشهیدحسین_ریوندی
📕 ستارگان خاکی ، ج22 ص40
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#سیره_شهدا
همسر شهید دقایقی:
🌼یک بار سر یک مسئله ای با هم به توافق نرسیدیم؛ هر کدام روی حرف خودمان ایستادیم؛ او عصبانی شد؛ اخم کرد و لحن مختصر تندی به خودش گرفت و از خانه بیرون رفت. شب که برگشت، همان طور با روحیه باز و لبخند آمد و به من گفت: «بابت امروز صبح معذرت می خواهم.» می گفت: «نباید گذاشت اختلاف خانوادگی بیشتر از یک روز ادامه پیدا کند...»
📚«نیمه پنهان ماه/ جلد چهارم/ صفحه 37»
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#سیره_شهدا🍃🌼🍃
قبل از عملیات کربلای 5 بود ، بچه ها دور هم جمع بودند ، که یکدفعه سر و صدایی بلند شد !
صدا ، صدای سید باقر بود ،
جوش آورده بود و با یکی از بچه های بسیجی بگو مگو می کرد !
پا در میانی کردیم و قضیه ختم به خیر شد ،
حالا یکی باید میومد و وجدانش رو آرام می کرد ،
به خودش لعنت می فرستاد که این چه کاری بود کردی؟
فردا کی مرده کی زنده؟ ، چطور می خوای جواب بدی ؟
آخر سر هم تصمیم گرفت بره و اون بسیجی رو پیدا کنه ،
به هرکی میرسید سراغش رو می گرفت ، دیگه داشت کلافه می شد ، که پیداش کرد
بهش گفته بود ،
ما بچه سیدا زود جوش میاریم و زود پشیمون میشیم.
برادر ، شما ما رو حلال کن
من اشتباه کردم من نفهمیدم.
دست انداخته بود گردنش و بوس و ماچ و طلب حلالیت !
خلاصه از دلش درآورده بود !
فاصله ی راضی کردنش تا شهادتش یک روز هم نشد....
#شهیدسیدقادر_موسوی
📕 ستارگان خاکی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
🌹🌹 #سیره_شهدا
🌹🌹🌹 #اقتصاد_مقاومتی
دوتایی رفتند بازار. پدر بود دیگر دوست داشت بهترین ها را تن پسرش ببیند. اما نظر پسر با پدر زمین تا آسمان فرق داشت.
عبدالله بین آن همه لباس دست گذاشت روی یک لباس سفید ساده.
هر چه باباش گفت این خوب نیست و به جاش آن خارجی رو ورداد.قبول نکرد. گفت: گفت من ایرانیم و دوست دارم لباس #ایرانی بپوشم.
🌹🌹 #کالای_ایرانی
🌹🌹🌹 #شهید_عبدالله_فلاحی
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#سیره_شهدا 🍃🌼🍃
نامش را فراموش كردم ، اما پسری سيزده ساله بود كه پدرش راننده بود و در يك سانحه از دنيا رفت. ابراهيم خیلی مراقب اين پسر بود. برايش خرج می كرد ، او را باشگاه برد و وقتش را پر كرد بعد متوجه شد كه اينها مستأجر هستند و چند ماهی است اجاره منزلشان عقب افتاده .
روز بعد همان پسر در جمع ما گفت ، خدا اين همسايه روبرویی ما رو حفظ كن ، تموم اجاره های عقب افتاده را پرداخت كرد و به صاحبخانه ما گفته كه از اين به بعد اجاره ها را او پرداخت می كند !
او خوشحال بود و ابراهيم هم ساكت ، اما من می دانستم كه ابراهيم با همسايه صحبت كرده و هزينه ها را پرداخت كرده!!
خدای ابراهیم فرموده است ،
فَأَمَّا الْيَتيمَ فَلا تَقْهَرْ
و اما ( به شکرانه این همه نعمت كه خدا به تو داده ) یتیم را خوار و رانده و تحقیر مکن.... (ضحی/9)
#شهیدابراهیم_هادی
📕 خدای خوب ابراهیم
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#سیرهـ_شهدا
محمودرضا هرچه داشت از فرهنگ ایثار و شهادت بود👌.... میراث فرهنگی دفاع مقدس را دوست داشت ، مجموعه 📚کتابهایش را خوانده بود.... #همپای_صاعقه را واو به واو خوانده بود. تقریبا همهکتابخانهاش به جز چند کتاب ، کتابهای دفاع مقدسی بود🌸 #خاکهای_نرم_کوشک را با علاقه بسیاری خواند ، سری #به_مجنون_گفتم_زنده_بمان✨ #ویرانی_دروازه_شرقی ، #ضربت_متقابل ، #سلام_بر_ابراهیم و این کتابهایی که در دسترس همه است..... تقریبا تا آخرین کتابهایی را که در حوزه دفاع مقدس منتشر شده داشت و گرفته بود🙂.... #کوچه_نقاشها را به من توصیه کرده بود که بخوانم و من هنوز آن را نخواندهام. خواندن این کتاب را چند بار به من توصیه کرد. خیلی او را به وجد آورده بود..... به لحاظ روحی ارتباط تنگاتنگی با شهدا داشت🕊. علاقه ی خاصی به بهشت زهرا و مزار شهدا داشت.🌹
راوی : برادر شهید
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#سیره_شهدا
بچه محل بودیم .
صبح عملیات دیدمش ، بدنش پر بود از تیر و ترکش ، غرق خون ، دست هایش هم قطع شده بود .
وصیت نامه اش را از توی جیبش در آوردم ، اول وصیت نامه نوشته بود ،
خدایا ، دوست دارم همانطور که اسمم را گذاشته اند ابوالفضل ، مثل حضرت ابوالفضل (ع) ، شهید شوم .....
#شهیدابوالفضل_شفیعی
📚خط عاشقی ، ج1 ص121
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
🌹🌹 #سیره_شهدا
🌷سیزده سال بیشتر نداشت که به خاطر شرایط مالی خانواده تصمیم گرفت برای کار، به شهرستان نکا برود. یکی از همشهریها آنجا تعمیرگاه داشت، حسن همانجا مشغول به #کار شد.
👌 هر روز باید مسافت زیادی را از خانه خالهاش (که خارج از شهر قرار داشت) طی میکرد تا به تعمیرگاه برسد.
یک بار صاحب کارش با تعجب پرسید: «چرا هر روز این مسافت زیاد رو میای؟ خونهی دایی و عموت که نزدیکتره، نکنه مشکلی باهاشون داری؟»
❤️حسن گفته بود: «نه مشکلی نیست؛ دایی و عمو #دختر دارند و برای من سخته که برم تو خونهای که دختر #نامحرم اونجاس.
👌خالهام دختر نداره و من اونجا راحتترم».
---------------
❤️رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
🌷 #حيا و #ايـمان قرين يكديگرند. اگر يكـى از ميان رفت ديگرى هم از بین میرود.
📚(نهج الفصاحه، ص453 ، ح1429)
#شـهید حسـن دهـقان طـزره
برگرفته از خاطره خواهر شهید.
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
🌹 #سیـــره_شهـــدا
به ابراهیم گفتند، بیا برای شام با فرماندهان نان و کباب بخور، او به آنان محل نگذاشت و گفت: همه ما بسیجی هستیم، وای به حال روزی که بین بسیجی و فرمانده تبعیض قائل شویم و غذای آنان متفاوت شود، آن موقع کار سخت می شود.
🌷 #شهید_ابراهیم_هادی
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
💚 #شهید_چمران چگونه همسرش را #باحجاب کرد؟
#همسر #زن #روسری #حجاب #بیحجاب #چمران #غاده #ایران #لبنان #شهید #یتیمخانه #مسلمان #امربمعروف #امر_به_معروف #هدیه #زیبا #سیره_شهدا
🖋 #سیره_شهدا
وقتی از کار برمی گشت، با وجود خستگی کار، درخونه یک ثانیه هم بیکار نمینشست.
برای راحتی من خیلی #زحمت میکشید و اگر میدید ازانجام کاری خسته شدم انجام اون کار رو به عهده خودش میدونست...
هیچوقت نمیذاشتن من از انجام کارهای خونه خسته بشم
می گفتم حسابی #کدآقایی هستی برای خودت...😌
می گفت:
- حضرت محمد(ص) به حضرت علی(ع)فرموده🌹:
مردى كه به زن خود در خانه #کمک كند، خدا ثواب یک سال عبادتی را که روزها #روزه باشد و شبها به قیام و #نماز ایستاده باشد به او میدهد✨
#محمدکاظم_توفیقی
#یادش_باصلوات
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
✨﷽✨
#مثل_شهدا
#سیره_شهدا
💢 من به شما کمک میکنم تا خدا هم به من کمک کند!
✍ سرایدار مدرسهای که شهید عباس بابایی در آن درس میخواند میگوید: کمردرد داشتم و نمیتوانستم کار مدرسه را خوب انجام دهم.
مدیر مدرسه به من گفت: اگر اوضاعت همیشه این باشد، باید بروی بیرون.
اگر من را بیرون میکردند، خیلی اوضاع زندگیام بدتر میشد. آن شب همهاش در این فکر بودم که اگر من را بیرون بیندازند، چه خاکی توی سرم کنم؟
فردا صبح که رفتم مدرسه، دیدم حیاط و کلاسها عین دسته گل شده و منبع آب هم پر است.
از عیالم که برنمیآمد؛ چون توان این همه کار را نداشت. نفهمیدم کار کی بوده. فردا هم این قضیه تکرار شد. شب بعد نخوابیدم تا از قضیه سردربیاورم. صبح، یک پسربچه از دیوار پرید پایین و یکراست رفت سراغ جارو و خاکانداز. شناختمش. از بچههای مدرسهی خودمان بود. مرا که دید، ایستاد. سرش را پایین انداخت. با بغضی که در گلویم نشسته بود، گفتم: «پسرم! کی هستی؟» گفت: «عباس بابایی.» گفتم: «چرا این کارها را میکنی؟» گفت: «من به شما کمک میکنم تا خدا هم به من کمک کند.»
📚 برگرفته از کتاب «ظرافتهای اخلاقی شهدا»
#مثل_شهدا_زندگی_کنیم
#مکتب_شهادت
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#سیره_شهدا
◽️یکی از بچه ها آمد پیش حبیب الله و برای اینکه خود شیرینی کند گفت: حبیب الله فلانی داشت پشت سر تو حرف می زد. یک مشت حرف پشت سرهم ردیف کرد که آن نفر درباره حبیب الله زده بود.
◽️علی القائده باید حبیب الله خیلی ناراحت می شد و از آن نفر تشکر می کرد که در جریان قرار داده اش.
✅اما حبیب الله اخم کرد و گفت: فلانی اگه پشت سر من این حرف را زده تو چرا خبرچینی می کنی و اسم اون طرف را میاری و میگی چی گفته. می خوای رابطه ما دو تا را بیشتر بهم بزنی؟ عوض اینا سعی کن کاری کنی که رابطه ی دو نفر رو به هم جوش بزنی نه با سخن چینی رابطه ها رو بیشتر خراب کنی.
#شهید_حبیب_الله_جوانمردی
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#سیــره_شهــدا
🔰در طول آشناے ام با حاج موسے، ندیــدم ڪه یک بـار هــم #نــمازشـب ایشــان قطــع شــود حتے شـــب هاےعملــیات...
عملیــات کربلاے ۵ در شــرف برگزارے بــود.
دیــدم حــاج موسے روے سنگــر رفتــہ، پتویے روے خود کشــیده و نمازشــب مےخوانــد. حتے در ارتفاعــات ملـخ خور ڪہ دو متــر #برف آمــده بود و نیمے از سنــگر در برف بود، حاج موسےپتویے روے برف ها انداخـت و نمـاز شـب را اقامـہ کرد. ✨
🔰مقیــد بود روزهاے دوشـنبه و پنجشـنبہ هـم #روزه بگیـرد.
حتی در والفجر ده، هنگام #شهادت روزه بود!
#شهیدحاج_موسی_رضازاده
سمت: جانشین لجستیک لشکر المهدی(عج) ﻓﺎﺭس
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#سیره_شهدا
محسن همیشه می گفت ،
غرق دنیا شده را جام شهادت ندهند !!
محسن چیزی زیباتر از دنیا را دید ،
شهادت ، خدا و زیبایی را دیده بود که حاضر شد ،
دنیا را رها کند و برود...
مدافع حرم
#شهیدمحسن_حججی
#التماس_دعای_فرج_و_شهادتـ
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#سیره_شهدا
هم مداح بود هم شاعر اهل بیت .
می گفت ، من شرمنده ام که با سر وارد محشر بشم و اربابم بی سر !
بعد از شهادتش وصیتنامه اش را آوردند ، نوشته بود ،
قبرم را توی کتابخانه مسجد المهدی کنده ام !!
سراغ قبر که رفته بودند دیدند قبر برای هیکل شیر علی کوچک است ! ، گفتند ، حتما رازی دارد !
وقتی جنازه اش آمد ، قبر درست اندازه تن بی سرش بود.....
سردار
#شهیدشیرعلی_سلطانی
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
#سیره_شهدا
بیش از ده گردان #بسیجی برای اعزام آمده بود, برای همین دستشویی ها وضع بدی پیدا کرده بود.
همه هم تقصیر را به گردن #فرمانده مقر می انداختند.
ناگهان دیدم محمد که فرمانده مقر بود, با جارو و تی از یک دستشویی خارج و وارد دستشویی بعدی شد.
رفتم کنارش گفتم: محمد اقا چرا شما؟
گفت :این بسیجی ها برای خدا اینجا آمده اند, هدف ما هم خدمت به این هاست!
کسی فرمانده را نمی شماخت.
#شهیدمحمداسلامےنسب
#یادش_باصلوات
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
♨️ در مسیر شهدا
🍃 هرچه حقوق میگرفت برای کمک به مستحقان میپرداخت. اینکه پولش را چه می کرد کسی نمی دانست، فقط می دانستند برای نیازمندان #سبد_کالا تهیه میکند.
همیشه میگفت: « در این شهر کسانی زندگی میکنند که به نان شب شان محتاج هستند!»
🍃 پاسدار مدافع حرم، #شهید_جاویدالاثر_امیرعلی_محمدیان، شهادت ۹۴/۱۰/۲۱ سوریه
#سیره_شهدا
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie