eitaa logo
شهید جهاد مغنیه 🇵🇸
7.5هزار دنبال‌کننده
14.9هزار عکس
4.9هزار ویدیو
327 فایل
'بِسم‌ِربِّ‌المَـہـدے‧عج‧🌸' مافرزندان‌مکتبی‌هستیم‌که‌ازدشمن‌امان‌نامه‌ نمےگیریم✌️🏿 #شہید‌جھادمغنیھ🎙✨ ولادٺ🌤:2مه1991طیردبا،لبنان" عࢪوج🕊:18ژانویه‌2015‌قنیطره،سوریه" نام‌جھادے📿:جوادعطوے" پشتِ‌‌سنگر↶ 『 @jihaad313 』 . . #این‌خانه‌منتظرپسر‌زهرااست♥️:)
مشاهده در ایتا
دانلود
"🥀" ابوحامد‌برای‌ما،مانند‌پدربود همواره‌اهل‌گذشت‌بود زمانی‌که‌بچه‌ها‌شهیدمی‌شدند خودش‌می‌رفت‌وآن‌هارابرمی‌گرداند یکبار۵۰۰مترطناب‌گرفت‌و۱۳یا۱۴ شهیدمان‌را از۳۰۰متری‌دشمن‌آورد یادم‌می‌آیدسرغذا‌بودیم‌که سربازی‌گفت:هنوزگرسنه‌ام ابوحامدغذای‌خودش‌را آوردو‌به‌او‌داد پسرشرمنده‌شد من‌درطول‌۲۶سال‌زندگی‌ام‌ماننداو راندیده‌ام،زمانی‌که‌شهیدشد نیروهاواقعاناراحت‌بودند.
راوی:رزمنده‌فاطمیون
♥️" 🕊" 🌦" 「➜• jαнαdeѕolιмαɴιe 」
- ناشناس.mp3
3.23M
•|📻|• 🎙بریده صوتـے از کتاب خاتون و قوماندان
+به علیرضا گفته بودم : 
به جوراب‌هات ارادت خاصی دارم ، حتـے بیشتر از کت و شلوارت !
📿'! ✨'! 「ⓙⓐⓗⓐⓓ‌‌」
⊰🥀⊱
علیرضا رفت سراغ بچه‌ها ، نشست
روے زمین و فاطمه را بوسید ! 
طوبی را بوسید ، موهایشان را بویید!
اولین بار بود که بچه‌ها سر کاسه آب
و سینی قرآن غوغا نمی‌کردند ،علیرضا
کنار حمیدرضا دوزانو شد ،موهایش را
نوازش کرد زل زده بود به چهره
معصومانه غرق خوابش ! لب‌هایش
می‌جنبید ،گفتم حتما دارد براے
پسرش دعا می‌خواند …‌! 
ماندنش کنار بالش حمیدرضا
طولانی شد صداے بوق ماشین آمد!
ساعت پنج شده بود، چادرم را سر
کردم هر دو پاورچین از پله‌ها پایین
رفتیم دستش را از دستم بیرون کشید ، می‌خواستم نگهش دارم !
چشم در چشم شدیم ، نه صحبتی
نه وداعی ، نه حتی سفارشی که
مواظب خودت باش ، تو هم 
مواظب خودت و بچه‌ها باش ،
مرد تنومند من داشت می‌رفت !
+برشـے‌ازکتاب‌خاتون‌وقوماندان ♥️" 🕊‌" 🌦" 「➜• jαнαdeѕolιмαɴιe 」