🍃| #خاطره
مادر #شهید_دهقان :
یک مورد اتفاق افتاد که برای خودم نیز
#عجیب بود و برای دیدنش نیز به شیراز
رفتم.آن جوان را در یک یادواره ای که برای
محمدرضا در شیراز گرفته بودند,دیدم. با
اینکه دو ماه از اتفاقی که برایش افتاده بود
وقتی من را دید فقط گریه میکرد او تعریف
میکرد: که فردی 32 ساله هستم که تا پانزده
سالگی بچهای پاک و طاهر بودم و قرآنخوان
و نماز خوان و اهل مسجد بودم به سبب آشنایی
با دوستان #ناباب از راه به در شدم و 17 سال
خدا و ائمه را #منکر شدم و هیچ چیز را قبول
نداشتم و هر گناهی که بگویید از من سر زده است
اسم من #مصطفی بود بعد از آنکه آن اتفاق برایم
افتاد یک اسم عجیب و غریب برای خود گذاشتم
و بعد از آن اتفاق حتی پدر و مادرم من را عاق
کرده بودند و از خانه خود بیرون کرده بودند یک
شب نزدیک اذان صبح دیدم یک جوانی مرا صدا
میزند «حاج مصطفی پاشو وقت نماز است»
من بلند شدم و نشستم و خیلی متعجب شدم و
دوباره خوابیدم,دوباره آن پسر به خوابم آمد و
گفت «حاج مصطفی پاشو یک ربع به اذان مانده,
پاشو نماز بخوان» این را که گفت بلند شدم
چهرهاش به دلم نشست🕊
10 روز در اینترنت دنبال این شخص بودم
که بعد پیدایش کردم و با او آشنا شدم آن
جوان میگفت: محمدرضا آنقدر بر روی من
اثر گذاشته که با همه آن دوستانم قطع رابطه
کردم و از همه گناهانم توبه کردم و به خاطر
توبهام و مالهای حرامی که کسب کرده بودم,
تمام زندگیام را فروختم تا مالهای حرام از
زندگیام بیرون برودو حقوق ضایع شده را
به صاحبانش بازگردانم و حتی برای جلب یک
رضایت 4،5 بار به مازندران رفتم تا حق ضایع
شده را بازگردانم.😇
🔰کانال شهید دهه هفتادی🔰
•••✾شهید جهاد مغنیه✾•••
@jahadesolimanie
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینطورشیعهبودن بهدرد نمیخورد!!
‼️ خاطره #عجیب حجتالاسلام راجی از یک فرد هیئتی!